مزامیر
Chapter 1
کتاب اول
مزمور ۱
خوشبختی واقعی
1 خوشا به حال کسی که در راه بدکاران قدم نمیزند و در راه گناهکاران نمیایستد و با کسانی که خدا را مسخره میکنند نمینشیند، 2 بلکه مشتاقانه از دستورهای خداوند پیروی میکند و شب و روز در آنها تفکر مینماید. 3 او همچون درختی است که در کنار نهرهای آب کاشته شده و به موقع میوه میدهد و برگهایش هرگز پژمرده نمیشوند؛ کارهای او همیشه ثمربخشاند.
4 اما بدکاران چنین نیستند. آنها مانند کاهی هستند که در برابر باد پراکنده میشود. 5 آنها در برابر مسند داوری خدا محکوم خواهند شد و به جماعت خداشناسان راه نخواهند یافت.
6 درستکاران توسط خداوند محافظت و هدایت میشوند، اما بدکاران به سوی نابودی پیش میروند.
Chapter 2
مزمور ۲
پادشاه برگزیدهٔ خداوند
1 چرا قومها شورش میکنند؟ چرا ملتها بیجهت توطئه میچینند؟ 2 پادشاهان جهان صفآرایی کردهاند و رهبران ممالک با هم مشورت میکنند بر ضد خداوند و مسیح او. 3 آنها میگویند: «بیایید زنجیرها را پاره کنیم و خود را از قید اسارت آزاد سازیم!»
4 اما خداوند که بر تخت خود در آسمان نشسته، به نقشههای آنان میخندد. 5 سپس با خشم و غضب آنان را توبیخ میکند و به وحشت میاندازد. 6 خداوند میفرماید: «من پادشاه خود را در اورشلیم، بر کوه مقدّس خود، بر تخت سلطنت نشاندهام!»
7 پادشاه میگوید: «من فرمان خداوند را اعلام خواهم کرد. او به من فرموده است: ”تو پسر من هستی؛ امروز من پدر تو شدهام. 8 از من درخواست کن و من همهٔ قومها را به عنوان میراث به تو خواهم بخشید و سراسر دنیا را ملک تو خواهم ساخت. 9 تو با عصای آهنین بر آنها حکومت خواهی کرد و آنها را مانند ظروف گلی خرد خواهی نمود.“»
10 بنابراین، ای پادشاهان، گوش دهید و ای رهبران جهان توجه نمایید! 11 با ترس و احترام خداوند را عبادت کنید؛ 12 پیش از اینکه پسرش خشمگین شود و شما را نابود کند، به پاهایش بیفتید و آنها را بوسه زنید، زیرا خشم او ممکن است هر لحظه افروخته شود. خوشا به حال همهٔ کسانی که به او پناه میبرند.
Chapter 3
مزمور ۳
اطمینان به خداوند در مشکلات
داوود این مزمور را وقتی از دست پسرش ابشالوم گریخته بود، سرایید.1 ای خداوند، دشمنانم چقدر زیاد شدهاند! بسیاری بر ضد من برمیخیزند. 2 بسیاری میگویند که خدا به داد من نخواهد رسید.
3 اما ای خداوند، تو سپر من هستی و از هر سو مرا محافظت مینمایی. تو مرا پیروز و سربلند میسازی و شهامت مرا به من باز میگردانی. 4 به سوی خداوند فریاد برمیآورم و او از کوه مقدّس [1] خود مرا اجابت میکند.
5 با خیال آسوده به خواب میروم و از خواب بیدار میشوم، زیرا خداوند از من مراقبت مینماید. 6 از هزاران دشمنی که از هر سو مرا احاطه کردهاند، ترسی ندارم.
7 ای خداوند، برخیز! ای خدای من، مرا نجات ده! دشمنانم را مجازات کن و قدرت آنها را در هم شکن تا دیگر نتوانند به من آسیبی برسانند.
8 نجات از جانب خداوند میآید. برکت تو بر قومت باد!
Chapter 4
مزمور ۴
آرامش فکر
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، با همراهی سازهای زهی.1 ای خدای عادل من، وقتی نزد تو فریاد برمیآورم، مرا اجابت فرما. زمانی که در سختی و تنگنا بودم تو به داد من رسیدی، پس اکنون نیز بر من رحم فرموده، دعایم را اجابت فرما.
2 ای آدمیان، تا به کی نام مرا بیحرمت خواهید کرد؟ تا به کی چیزهای باطل و دروغ را دوست خواهید داشت و از آنها پیروی خواهید کرد؟
3 بدانید که خداوند اشخاص عادل را برای خود برگزیده است، پس وقتی نزد او فریاد برآورم صدایم را خواهد شنید.
4 نگذارید خشم بر شما غلبه کرده، شما را به گناه بکشاند. بر بسترهای خود، در سکوت به رفتار خود فکر کنید. 5 بر خداوند توکل کنید و قربانیهای راستین را به او تقدیم نمایید.
6 بسیاری میگویند: «کیست که به ما کمک کند؟» ای خداوند، تو نور چهرهات را بر ما بتابان. 7 تو قلب مرا از شادی لبریز کردهای! آری، شادیای که تو به من بخشیدهای بیشتر از شادیای است که به هنگام برداشت محصول فراوان پدید میآید.
8 با آرامش خیال به خواب میروم، زیرا تو ای خداوند، تنها تو، مرا در امنیت نگه میداری.
Chapter 5
مزمور ۵
دعای محافظت
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، با همراهی سازهای بادی.1 ای خداوند، به سخنان من گوش بده و به نالهٔ من توجه فرما. 2 ای پادشاه و ای خدای من، به فریادم برس، زیرا من فقط نزد تو دعا میکنم.
3 ای خداوند، صبحگاهان به پیشگاه تو دعا میکنم و تو صدای مرا میشنوی، پس من انتظار خواهم کشید تا جواب مرا بدهی.
4 تو خدایی نیستی که گناه را دوست بداری و شرارت را تحمل کنی. 5 تو تحمل دیدن متکبران را نداری و از همهٔ بدکاران نفرت داری. 6 ای خداوند، تو از قاتلان و حیلهگران بیزاری و دروغگویان را هلاک میکنی.
7 اما من در پناه محبت عظیم تو به خانهٔ مقدّست داخل خواهم شد و با ترس و احترام، تو را عبادت خواهم کرد.
8 ای خداوند عادل، راه خود را به من نشان ده و مرا هدایت نما تا دشمنانم نتوانند بر من چیره شوند.
9 به سخنان دهانشان نمیتوان اعتماد کرد و دلشان مملو از شرارت است. گلویشان گوری است گشاده، و دروغ بر زبانشان است. 10 ای خدا، تو آنها را محکوم کن و بگذار خود در دامهایشان گرفتار شوند! آنها را دور بینداز، زیرا گناهان زیادی مرتکب شدهاند و بر ضد تو برخاستهاند.
11 اما بگذار همهٔ کسانی که به تو پناه میآورند، خوشحال شوند و همیشه با شادی سرود بخوانند. از کسانی که تو را دوست دارند محافظت نما تا آنها در پناه تو شادمان باشند. 12 تو ای خداوند، عادلان را برکت میدهی و ایشان را با سپر محبت خود محافظت مینمایی.
Chapter 6
مزمور ۶
دعای انسان دردمند
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، با همراهی سازهای زهی، در مایۀ شِمینیت[1] .1 ای خداوند، مرا در شدت خشم خود توبیخ و تنبیه نکن. 2 ای خداوند، به من رحم کن زیرا پژمرده شدهام. خداوندا، مرا شفا ده، زیرا دردْ وجودم را فرا گرفته 3 و بسیار پریشانم. تا به کی ای خداوند، تا به کی؟
4 ای خداوند، بیا و مرا برهان؛ به خاطر محبت خود، مرا نجات ده. 5 زیرا مردگان نمیتوانند تو را به یاد آورند. کیست که در قبر [2] تو را ستایش کند؟
6 از نالیدن خسته شدهام. هر شب بسترم را غرق اشک میسازم.
7 از آزار دشمنانم آنقدر گریه کردهام که چشمانم تار شدهاند.
8 ای همهٔ بدکاران، از من دور شوید؛ زیرا خداوند صدای گریهٔ مرا شنیده است. 9 او به فریاد من خواهد رسید و دعایم را اجابت خواهد کرد. 10 آنگاه همهٔ دشمنانم ناگهان عاجز و درمانده شده، با سرافکندگی دور خواهند شد.
Chapter 7
مزمور ۷
فریاد دادخواهی
مزمور داوود، که به سبب سخنان کوش بنیامینی برای خداوند سرایید.1 ای خداوند، خدای من، به تو پناه میآورم؛ مرا از دست تعقیبکنندگانم نجات ده، 2 و گرنه آنها همچون شیر مرا میدرند و تکهتکه میکنند بدون آنکه کسی بتواند به نجاتم بشتابد.
3 ای خداوند، خدای من، اگر به کسی ظلم کردهام، 4 اگر خوبی را با بدی تلافی نمودهام و یا به ناحق دشمن خود را غارت کردهام، 5 آنگاه بگذار دشمن مرا تعقیب نموده، به دام اندازد و زندگیام را تباه سازد.
6 ای خداوند، برخیز و با غضبت در مقابل خشم دشمنانم بایست! ای خدای من، برخیز و عدالت را برقرار نما. 7 همهٔ قومها را نزد خود جمع کن و از بالا بر ایشان داوری فرما. 8 ای خداوند که داور همهٔ مردم هستی، پاکی و بیگناهی مرا ببین و حکم بده. 9 ای خدای عادل که از افکار و دلهای ما باخبری، بدیها را از بین ببر و نیکان را استوار ساز.
10 خدا سپر من است و از من محافظت میکند. او کسانی را که دلشان پاک و راست است، نجات میبخشد. 11 خدا داور عادل است. او هر روز بر بدکاران خشمگین میشود.
12 اگر آنها به سوی خدا بازگشت نکنند، او شمشیرش را تیز خواهد کرد. خدا کمان خود را کشیده و آماده کرده است. 13 او سلاحهای مرگبار و تیرهای آتشین خود را به دست گرفته است.
14 وجود اشخاص گناهکار پر از شرارت و ظلم است و اعمالشان نادرست. 15 آنها برای دیگران چاه میکنند، اما خود در آن میافتند 16 و در دام بداندیشی و ظلم خود گرفتار میشوند.
17 خداوند را به خاطر عدالتش میستایم و در وصف او که متعال است میسرایم.
Chapter 8
مزمور ۸
شکوه و عظمت خداوند
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، در مایۀ گیتّیت[1] .1 ای خداوند، ای خداوند ما، شکوه نام تو سراسر زمین را فرا گرفته است! عظمت تو از آسمانها نیز فراتر رفته است. 2 کودکان و شیرخوارگان، زبان به ستایش تو میگشایند و دشمنانت را سرافکنده و خاموش میسازند.
3 وقتی به آسمان تو و به ماه و ستارگانی که آفریدهای نگاه میکنم، 4 میگویم انسان چیست که تو به فکرش باشی، و پسر انسان، که او را مورد لطف خود قرار دهی؟
5 تو مقام او را فقط اندکی پایینتر از فرشتگان [2] قرار دادی و تاج عزت و احترام را بر سر وی نهادی. 6 او را بر تمام خلقت خود گماردی و همه چیز را زیر فرمان او درآوردی: 7 گوسفندان و گاوان، حیوانات وحشی، 8 پرندگان آسمان، ماهیان دریا و جاندارانی که در آبها زندگی میکنند.
9 ای یهوه، خداوند ما، شکوه نام تو سراسر زمین را فرا گرفته است.
Chapter 9
مزمور ۹
خدا، داور عادل
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، در مایۀ «مرگ پسر».1 ای خداوند، با تمام وجود تو را میستایم و از کارهای شگفتانگیز تو سخن میرانم. 2 تو شادی و خوشی من هستی و من در وصف تو، ای خدای متعال، میسرایم.
3 دشمنانم عقبنشینی کرده، در حضور تو بر زمین خواهند افتاد و هلاک خواهند شد، 4 زیرا تو ای داور عادل بر مسند خود نشستهای و از حق من دفاع میکنی. 5 تو قومهای شرور را محکوم و نابود کردهای و نام آنها را از صفحهٔ روزگار محو ساختهای. 6 دشمنان ما را به کلی ریشهکن نمودهای و شهرهای آنها را ویران کردهای به طوری که حتی نامی از آنها نیز باقی نمانده است.
7 خداوند تا به ابد پادشاه است. او مسند داوری خود را برقرار کرده 8 تا بر قومهای دنیا با عدل و انصاف داوری نماید.
9 خداوند پناهگاه رنجدیدگان است و ایشان را در سختیها حفظ میکند.
10 خداوندا، کسانی که تو را میشناسند، به تو پناه میآورند زیرا تو هرگز طالبان خود را ترک نکردهای.
11 در وصف خداوند که در اورشلیم [1] سلطنت میکند، بسرایید! کارهای او را در میان همهٔ قومها اعلام کنید! 12 زیرا او قاتلان را بیسزا نخواهد گذاشت و فریاد ستمدیدگان را فراموش نخواهد کرد.
13 ای خداوند، ببین دشمنانم چگونه به من ظلم میکنند. بر من رحم کن و مرا از چنگال مرگ رهایی دِه 14 تا تو را در حضور همهٔ مردم اورشلیم ستایش کنم و به سبب این رهایی شادی نمایم.
15 دشمنان در چاهی که برای دیگران کنده بودند، افتادهاند و در دامهایی که برای دیگران گذاشته بودند گرفتار شدهاند. 16 خداوند بدکاران را در دامهای خودشان گرفتار میکند و نشان میدهد که خدای عادلی است.
17 همهٔ بدکاران و تمام قومهایی که خدا را از یاد میبرند هلاک خواهند شد. 18 بیچارگان و ستمدیدگان سرانجام به یاد آورده خواهند شد و امیدشان بر باد نخواهد رفت.
19 برخیز، ای خداوند! نگذار انسان پیروز شود؛ باشد که قومها در حضور تو داوری شوند. 20 آنها را به وحشت انداز تا بفهمند که انسان فانیای بیش نیستند.
Chapter 10
مزمور ۱۰
فریاد دادخواهی
1 ای خداوند، چرا دور ایستادهای؟ چرا به هنگام سختیها خود را پنهان میکنی؟
2 بیا و اشخاص متکبر و بدکار را که بر فقرا ظلم میکنند در دامهای خودشان گرفتار ساز. 3 آنها با غرور از مقاصد پلید خود سخن میرانند. آنها اشخاص طمعکار را میستایند ولی خدا را ناسزا میگویند.
4 این بدکارانِ متکبر فکر میکنند خدایی وجود ندارد تا از آنها بازخواست کند. 5 آنها در کارهایشان موفقند و دشمنانشان را به هیچ میشمارند و توجهی به احکام خدا ندارند. 6 به خود میگویند: «همیشه موفق خواهیم بود و از هر مصیبتی به دور خواهیم ماند.»
7 دهانشان آکنده از نفرین و دروغ و تهدید است و از زبانشان گناه و شرارت میبارد. 8 در روستاها به کمین مینشینند و اشخاص بیگناه را میکشند. 9 مانند شیر درنده، کمین میکنند و بر اشخاص فقیر و درمانده حمله میبرند و ایشان را در دام خود گرفتار میسازند. 10 اشخاص بیچاره در زیر ضربات بیرحمانهٔ آنها خرد میشوند. 11 این بدکاران در دل خود میگویند: «خدا روی خود را برگردانده و این چیزها را هرگز نمیبیند.»
12 ای خداوند، برخیز و این بدکاران را مجازات کن! ای خدا، بیچارگان را فراموش نکن! 13 چرا بدکاران به خدا ناسزا میگویند و مجازات نمیشوند؟ آنها در دل خود میگویند: «خدا از ما بازخواست نخواهد کرد»؟ 14 اما ای خدا، تو میبینی! تو رنج و غم مردم را میبینی و به داد آنها میرسی. تو امید بیچارگان و مددکار یتیمان هستی. 15 دست این بدکاران را بشکن. آنها را به سزای اعمالشان برسان و به ظلم آنها پایان بده.
16 خداوند تا ابد پادشاه است؛ قومهایی که او را نمیپرستند از سرزمین وی رانده و هلاک خواهند شد.
17 ای خداوند، تو دعای بیچارگان را اجابت میکنی. تو به درد دل آنها گوش میدهی و به ایشان قوت قلب میبخشی. 18 تو از حق یتیمان و مظلومان دفاع میکنی تا دیگر انسان خاکی نتواند آنها را بترساند.
Chapter 11
مزمور ۱۱
پناهگاه عادلان
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 چرا به من که به خداوند پناه بردهام میگویید: «مثل پرنده به کوهها فرار کن 2 زیرا شریران در کمین عادلان نشستهاند و تیرهای خود را به کمان نهادهاند تا ایشان را هدف قرار دهند. 3 پایههای نظم و قانون فرو ریخته، پس عادلان چه میتوانند بکنند؟»
4 اما خداوند هنوز در خانهٔ مقدّس خود است، او همچنان بر تخت آسمانی خود نشسته است. خداوند انسانها را میبیند و میداند که آنها چه میکنند. 5 خداوند بدکاران و درستکاران را امتحان میکند. او از آدم بدکار و ظالم بیزار است.
6 او بر بدکاران آتش و گوگرد خواهد بارانید و با بادهای سوزان آنها را خواهد سوزانید.
7 خداوند عادل است و انصاف را دوست دارد و درستکاران در حضور او خواهند زیست.
Chapter 12
مزمور ۱۲
حمایت خدا از درستکاران
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، با همراهی سازهای زهی، در مایۀ شِمینیت[1] .1 ای خداوند، به داد ما برس، زیرا دیگر اثری از خداشناسان نیست و انسان باوفا در دنیا باقی نمانده است. 2 همه دروغ میگویند و با چاپلوسی یکدیگر را فریب میدهند.
3 ای خداوند، زبان چاپلوسان و متکبران را بِبُر 4 که میگویند: «ما هر چه را که بخواهیم با زبانمان به دست میآوریم. هر چه را که بخواهیم میگوییم و کسی نمیتواند مانع ما شود.»
5 خداوند میگوید: «من برمیخیزم و به داد فقیران و درماندگان میرسم و آنها را از دست ظالمان نجات میبخشم.»
6 وعدههای خداوند، مانند نقرهای که هفت بار در کوره تصفیه شده باشد، پاک و قابل اعتماد است.
7-8 ۷و۸ ای خداوند، هر چند پای اشخاص بدکار به همه جا رسیده است و مردم کارهای پلید آنها را ستایش میکنند، ولی تو ما را تا ابد از چنین اشخاص حفظ خواهی کرد.
Chapter 13
مزمور ۱۳
دعای شخص درمانده
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خداوند، تا به کی مرا فراموش میکنی؟ تا به کی روی خود را از من برمیگردانی؟ 2 تا به کی افکارم مرا آزار دهند و هر روز دلم از غم پر شود؟ تا به کی دشمن بر من پیروز باشد؟
3 ای یهوه خدای من، بر من نظر کن و دعای مرا اجابت فرما. نگذار نور زندگیام خاموش شود. نگذار به خواب مرگ فرو روم 4 و دشمن از شکست من شاد شده، بگوید: «بر او پیروز شدم.»
5 من به محبت تو اعتماد دارم و دلم از نجات تو شاد میشود. 6 در وصف تو ای خداوند خواهم سرایید زیرا به من خوبی کردهای.
Chapter 14
مزمور ۱۴
انسان بدکار
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 کسی که فکر میکند خدایی نیست، ابله است. چنین شخصی فاسد است و دست به کارهای پلید میزند و هیچ نیکی در او نیست.
2 خداوند از آسمان به انسانها نگاه میکند تا شخص فهمیدهای بیابد که طالب خدا باشد. 3 اما همه گمراه شدهاند، همه فاسد گشتهاند، نیکوکاری نیست، حتی یک نفر.
4 آیا این بدکاران شعور ندارند؟ آنها که قوم مرا مانند نان میبلعند و میخورند و هرگز خداوند را نمیطلبند؟ 5 ولی وحشت، آنها را فرا میگیرد زیرا خدا با درستکاران است. 6 بله، وقتی بدکاران امید آدم بیچاره را نقش بر آب میکنند، خداوند او را در پناه خود میگیرد.
7 کاش که نجات برای اسرائیل از صهیون فرا میرسید و خداوند سعادت گذشته را به قوم خود باز میگردانید! بگذار یعقوب شادی کند و اسرائیل به وجد آید!
Chapter 15
مزمور ۱۵
آنچه خدا از انسان میخواهد
مزمور داوود.1 ای خداوند، چه کسی میتواند به خیمهٔ تو وارد شود؟ چه کسی میتواند به حضور مقدّس تو راه یابد؟
2 کسی که بیعیب و بیریا باشد و هر کاری را با صداقت انجام دهد، 3 کسی که از دیگران بدگویی نکند، به تهمتها گوش ندهد و به همسایهٔ خود بدی نکند، 4 کسی که بدکاران را خوار بشمارد ولی به کسی که از خدا میترسد احترام بگذارد، کسی که به قول خود وفا کند اگرچه به ضررش تمام شود، 5 پول قرض دهد ولی سود آن را نگیرد، و از گرفتن رشوه برای دادن شهادت بر ضد بیگناه خودداری کند.
چنین شخصی همیشه پایدار خواهد ماند.
Chapter 16
مزمور ۱۶
لذت حضور خدا
غزل[1] داوود.1 ای خدا، از من محافظت فرما، زیرا که به تو پناه آوردهام.
2 به خداوند گفتم: «تو خداوند من هستی و من جز تو هیچ چیز خوب ندارم.»
3 بزرگان واقعی دنیا کسانی هستند که به تو ایمان دارند، و ایشان مایهٔ شادی من میباشند.
4 آنان که به دنبال خدایان دیگر میروند دچار دردهای زیادی خواهند شد. من برای این خدایان قربانی نخواهم کرد و حتی نام آنها را بر زبان نخواهم آورد.
5 ای خداوند، تو همه چیز من هستی! تو پیالۀ برکت من هستی! آنچه دارم، در تو محفوظ است. 6 زمینی که به من بخشیدهای زمینی است دلپذیر. چه میراثی عالی به من دادهای!
7 خداوند را شکر میکنم که مرا راهنمایی میکند و حتی شب هنگام نیز مرا تعلیم میدهد. 8 خداوند را همیشه پیش روی خود میدارم. او در کنار من است و هیچ چیز نمیتواند مرا بلرزاند.
9 پس دلم شاد است و زبانم در وجد؛ بدنم نیز در امنیت ساکن است. 10 زیرا تو جان مرا در چنگال مرگ رها نخواهی کرد و نخواهی گذاشت قُدّوسِ تو در قبر بپوسد. 11 تو راه حیات را به من نشان خواهی داد. حضور تو مرا از شادی لبریز میکند و بودن در کنار تو به من لذتی جاودانی میبخشد.
Chapter 17
مزمور ۱۷
دعای مرد بیگناه
دعای داوود.1 ای خداوند، فریاد عدالت خواهانهٔ مرا بشنو و به دعای من که از دل بیریا برمیآید، توجه فرما! 2 تو واقعیت را میدانی، پس بیگناهی مرا اعلام کن.
3 تو از دل من باخبری. حتی در شب به سراغم آمدی و مرا آزمودی و خطایی در من نیافتی. هیچ بدی در سخنان من نبوده است، 4 و من خود را از گناهکاران دور نگه داشته، از راههای آنها پیروی نکردهام، بلکه از کلام تو اطاعت نمودهام 5 و پاهای من هرگز از راههای تو منحرف نشدهاند.
6 ای خدا، من تو را میخوانم زیرا یقین دارم که مرا اجابت خواهی نمود پس دعای مرا بشنو. 7 ای که با دست پرقدرتت کسانی را که به تو پناه میآورند از دست دشمنان میرهانی، محبت بیدریغت را به من بنمایان. 8 از من مانند مردمک چشمت مواظبت نما و مرا زیر سایهٔ بالهای خود پنهان کن.
9 مرا از چنگ دشمنانی که محاصرهام میکنند و بر من هجوم میآورند، برهان. 10-11 ۱۰و۱۱ این سنگدلان متکبر، مرا احاطه کردهاند و منتظر فرصتی هستند تا مرا از پای درآورند. 12 آنها مانند شیری درنده در کمین من نشستهاند تا مرا بدرند.
13 ای خداوند، برخیز و در مقابل آنها بایست و آنها را به زانو درآور! با شمشیر خود، جانم را از دست گناهکاران نجات بده! 14 خداوندا، با قدرت دست خود مرا از چنین مردمانی که دل به این دنیا بستهاند، برهان. اما شکم کسانی را که عزیز تو هستند سیر کن. باشد که فرزندان ایشان مال فراوان داشته باشند، و برای اولادشان نیز ارث باقی بگذارند.
15 اما من از دیدن روی تو است که سیر میشوم. هنگامی که بیدار شوم تو را خواهم دید، زیرا تو گناه مرا بخشیدهای.
Chapter 18
مزمور ۱۸
سرود پیروزی داوود
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود، خدمتگزار خداوند. داوود این سرود را هنگامی سرایید که خداوند او را از چنگ تمام دشمنان و از چنگ شائول رهانید. داوود چنین سرود:1 ای خداوند، ای قوت من، تو را دوست دارم!
2 خداوند قلعهٔ من است. او صخرهٔ من است و مرا نجات میبخشد. خدایم صخرهٔ محکمی است که به آن پناه میبرم. او همچون سپر از من محافظت میکند، به من پناه میدهد و با قدرتش مرا میرهاند. نجاتدهندۀ من، مرا از ظلم میرهاند. 3 او را به کمک خواهم طلبید و از چنگ دشمنان رهایی خواهم یافت. ای خداوند تو شایستهٔ پرستش هستی!
4 مرگ، مرا در چنگال خود گرفتار کرده بود و موجهای ویرانگرش مرا در بر گرفته بود. 5 مرگ برای من دام نهاده بود تا مرا به کام خود بکشد. 6 اما من در این پریشانی به سوی خداوند فریاد برآوردم و از خدایم کمک خواستم. فریاد من به گوش او رسید و او از خانهٔ مقدّسش نالهٔ مرا شنید.
7 آنگاه زمین تکان خورد و لرزید و بنیاد آسمان مرتعش شد و به لرزه درآمد، زیرا خداوند به خشم آمده بود. 8 دود از بینی او برآمد و شعلههای سوزانندهٔ آتش از دهانش زبانه کشید. 9 او آسمان را شکافت و فرود آمد، زیر پایش ابرهای سیاه قرار داشت. 10 سوار بر فرشتهای [1] پرواز کرد و بر بالهای باد اوج گرفت. 11 او خود را با تاریکی پوشاند و ابرهای غلیظ و پر آب او را احاطه کردند. 12 درخشندگی حضور او، شعلههای آتش پدید آورد.
13 آنگاه خداوند، خدای متعال، با صدای رعدآسا از آسمان سخن گفت. 14 او با تیرهای آتشین خود، دشمنانم را پراکنده و پریشان ساخت. 15 آنگاه به فرمان تو و با دم نفس تو، ای خداوند، آب دریا به عقب رفت و خشکی پدید آمد.
16 خداوند از آسمان دست خود را دراز کرد و مرا از اعماق آبهای بسیار بیرون کشید. 17 مرا از چنگ دشمنان نیرومندی که از من تواناتر بودند، رهانید. 18 وقتی در سختی و پریشانی بودم، دشمنان بر من هجوم آوردند، اما خداوند مرا حفظ کرد. 19 او مرا به جای امنی برد، او مرا نجات داد، زیرا مرا دوست میداشت.
20 خداوند پاداش درستکاری و پاکی مرا داده است، 21 زیرا از دستورهای خداوند اطاعت نمودهام و به خدای خود گناه نورزیدهام. 22 همهٔ احکامش را بهجا آوردهام و از فرمان او سرپیچی نکردهام. 23 در نظر خداوند بیعیب بودهام، خود را از گناه دور نگاه داشتهام. 24 خداوند به من پاداش داده است، زیرا در نظر او پاک و عادل بودهام.
25 خدایا، تو نسبت به کسانی که به تو وفادارند، امین هستی و کسانی را که کاملند محبت میکنی. 26 اشخاص پاک را برکت میدهی و افراد فاسد را مجازات میکنی. 27 تو افتادگان را نجات میدهی، اما متکبران را سرنگون میکنی. 28 ای خداوند، تو نور من هستی، تو تاریکی مرا به روشنایی تبدیل میکنی. 29 با کمک تو به صفوف دشمن حمله خواهم برد و قلعههای آنها را در هم خواهم کوبید.
30 راه خداوند کامل و بینقص است و وعدههای او پاک و قابل اعتماد! خداوند از کسانی که به او پناه میبرند مانند سپر محافظت میکند. 31 کیست خدا غیر از یهوه؟ و کیست صخرهٔ نجات غیر از خدای ما؟
32 خدا به من قوت میبخشد و در راههایی که میروم مرا حفظ میکند. 33 پاهایم را چون پاهای آهو میگرداند تا بتوانم بر بلندیها بایستم. 34 او دستهای مرا برای جنگ تقویت میکند و بازوی مرا قوت میبخشد تا بتوانم کمان مفرغین را خم کنم.
35 خداوندا، تو با سپرت مرا نجات دادهای و با دست راستت حمایتم نمودهای و از لطف توست که به این عظمت رسیدهام. 36 زمین زیر پایم را وسیع ساختهای تا نلغزم.
37 دشمنانم را تعقیب کرده، به آنها میرسم، و تا آنها را از بین نبرم، باز نمیگردم. 38 آنها را چنان بر زمین میکوبم که زیر پاهایم بیفتند و برنخیزند. 39 تو برای جنگیدن مرا قوت بخشیدهای و دشمنانم را زیر پاهای من انداختهای. 40 تو آنها را وادار به عقبنشینی و فرار مینمایی و من آنها را نابود میکنم. 41 فریاد برمیآورند، ولی کسی نیست که آنها را برهاند. از خداوند کمک میخواهند، اما او نیز به داد ایشان نمیرسد. 42 من آنها را خرد کرده، به صورت غبار درمیآورم، و آنها را مانند گِل کوچهها لگدمال میکنم.
43 تو مرا از شورش قومم نجات دادهای و مرا رهبر قومها ساختهای. مردمی که قبلاً آنها را نمیشناختم اکنون مرا خدمت میکنند. 44 بیگانهها در حضور من سر تعظیم فرود میآورند و به محض شنیدن دستورهایم، آنها را اجرا میکنند. 45 آنها روحیهٔ خود را باختهاند و با ترس و لرز از قلعههای خود بیرون میآیند.
46 خداوند زنده است! شکر و سپاس بر خدای متعال باد که صخرهٔ نجات من است! 47 خدایی که انتقام مرا میگیرد، قومها را مغلوب من میگرداند، 48 و مرا از چنگ دشمنان میرهاند.
خداوندا، تو مرا بر دشمنانم پیروز گردانیدی و از دست ظالمان رهایی دادی. 49 ای خداوند، تو را در میان قومها خواهم ستود و در وصف تو خواهم سرایید.
50 خدا پیروزیهای بزرگی نصیب پادشاه برگزیدهٔ خود، داوود، میسازد، و بر او و نسلش همیشه محبت میکند.
Chapter 19
مزمور ۱۹
عظمت خدا در خلقت
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 آسمان از شکوه و عظمت خدا حکایت میکند و صنعت دستهای او را نشان میدهد. 2 روز و شب حکمت خدا را اعلام میکنند. 3 بی سر و صدا سخن میگویند، و آوازشان شنیده نمیشود؛ 4 با این همه، پیامشان به سراسر زمین منتشر میگردد، و کلامشان تا به کرانهای جهان میرسد.
خدا خیمهای در آسمان برای خورشید بر پا کرده است. 5 خورشید مانند تازه داماد، با خوشحالی از حجله بیرون میآید و مانند پهلوان شادمانه در میدان میدود. 6 از یک سوی آسمان به سوی دیگر میشتابد، و حرارتش همه جا را فرا میگیرد.
احکام خداوند
7 احکام خداوند کامل است و جان را تازه میسازد، کلام خداوند قابل اعتماد است و به سادهدلان حکمت میبخشد. 8 فرامین خداوند راست است و دل را شاد میسازد، اوامر خداوند پاک است و بصیرت میبخشد. 9 قوانین خداوند قابل احترام و نیکوست و تا ابد برقرار میماند. احکام خداوند تماماً حق و عدل است، 10 از طلای ناب مرغوبتر و از عسل خالص شیرینتر. 11 احکام تو، بندهات را آگاه و هوشیار میسازد و هر که آنها را بجا آورد، پاداش عظیمی خواهد یافت.
12 کیست که بتواند به گناهان نهان خود پی ببرد؟ خداوندا، تو مرا از چنین گناهان پاک ساز! 13 و نیز مرا از گناهان عمدی بازدار و نگذار بر من مسلط شوند. آنگاه خواهم توانست از شر گناه آزاد شده، بیعیب باشم.
14 ای خداوند، ای پناهگاه و نجاتدهندۀ من، سخنان دهانم و تفکر دلم مورد پسند تو باشند.
Chapter 20
مزمور ۲۰
پیروزی پادشاه برگزیدهٔ خداوند
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 خداوند دعای تو را در روز تنگی اجابت فرماید! نام خدای یعقوب از تو محافظت کند. 2 خداوند از مکان مقدّس خود، برایت کمک بفرستد، و از کوه صهیون تو را حمایت کند! 3 تمام هدایای تو را به یاد آورد و قربانیهای سوختنیات را قبول فرماید.
4 آرزوی دلت را برآورَد و تو را در همهٔ کارهایت موفق سازد. 5 ما از شنیدن خبر پیروزی تو شاد خواهیم شد و پرچم پیروزی را به نام خدای خود برخواهیم افراشت. خداوند تمام درخواستهای تو را اجابت فرماید!
6 اینک میدانم که خداوند از مکان مقدّس خود در آسمان، دعای پادشاه برگزیدهٔ خود را اجابت میکند و با نیروی نجاتبخش خویش او را میرهاند. 7 برخی به ارابههای خود میبالند و برخی دیگر به اسبهای خویش، ولی ما به خداوند، خدای خود فخر میکنیم! 8 آنان به زانو در میآیند و میافتند، اما ما برمیخیزیم و پا برجا میمانیم.
9 ای خداوند، پادشاه ما را پیروز گردان و هنگامی که از تو کمک میطلبیم، ما را اجابت فرما!
Chapter 21
مزمور ۲۱
شادی به خاطر پیروزی
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خداوند، پادشاه از قوتی که به او دادهای شادی میکند و از پیروزیای که به او بخشیدهای شادمان است. 2 تو آرزوی دل او را برآوردی و هر چه از تو خواسته از او دریغ نداشتی.
3 تو با برکات نیکو، به استقبالش رفتی و تاجی از طلای ناب بر سرش نهادی. 4 از تو حیات خواست، به او دادی و بقا و طول عمر به او بخشیدی.
5 شکوه و عظمت او به خاطر پیروزیای است که تو به او بخشیدهای. تو به او عزت و احترام دادهای. 6 او را تا ابد با برکاتت پر ساختهای و با حضورت او را شاد گردانیدهای.
7 پادشاه بر خداوند توکل دارد. محبت خدای متعال او را از لغزیدن حفظ خواهد کرد.
8 پادشاه بر همهٔ دشمنانش غلبه خواهد یافت. 9 او وقتی بیاید مانند آتش مشتعل مخالفانش را نابود خواهد کرد.
آتش خشم خداوند، دشمنان پادشاه را خواهد بلعید؛ 10 و نسل آنها را از روی زمین نابود خواهد ساخت.
11 آنها بر ضد پادشاه قیام کردند و نقشههای پلید کشیدند، اما موفق نشدند. 12 او با تیر و کمان آنها را هدف قرار خواهد داد و ایشان برگشته، پا به فرار خواهند گذاشت.
13 ای خداوند، به خاطر قدرتت تو را ستایش میکنیم و عظمت تو را میسراییم.
Chapter 22
مزمور ۲۲
فریاد کمک و سرود ستایش
برای رهبر سرایندگان: مزمور داوود، در مایۀ «غزال سحرگاهی».1 ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی؟ چرا دور ایستادهای و نالهام را نمیشنوی و به نجاتم نمیشتابی؟ 2 شب و روز مینالم و آرامی ندارم، اما تو مرا اجابت نمیکنی.
3 با وجود این، تو قدوسی و در سرودهای ستایشی اسرائیل جا داری. 4 پدران ما به تو توکل کردند و تو ایشان را نجات دادی. 5 نزد تو فریاد برآوردند و رهایی یافتند. ایشان بر تو توکل کردند و نومید و سرافکنده نشدند.
6 اما من مانند کرم پست شدهام؛ مرا انسان به حساب نمیآورند. نزد قوم خود خوار و حقیر شدهام. 7 هر که مرا میبیند، مسخره میکند. آنها سر خود را تکان میدهند و با طعنه میگویند: 8 «آیا این همان کسی است که بر خداوند توکل داشت؟ پس بگذار خداوند نجاتش دهد! اگر خداوند او را دوست دارد، بگذار رهاییاش بخشد؟»
9 ای خداوند، این تو بودی که مرا از رَحِم مادرم به دنیا آوردی. وقتی هنوز بر سینههای مادرم بودم، تو از من مراقبت نمودی. 10 هنگام تولدم مرا به تو سپردند؛ از وقتی متولد شدم خدای من تو بودی.
11 اکنون نیز مرا ترک نکن، زیرا خطر در کمین است و غیر از تو کسی نیست که به داد من برسد.
12 دشمنانم مانند گاوان نر سرزمین «باشان» مرا محاصره کردهاند. 13 همچون شیران درندۀ غرّان، دهان خود را باز کردهاند تا مرا بدرند. 14 نیرویی در من نمانده است. تمام بندهای استخوانهایم از هم جدا شدهاند. دلم مانند موم آب میشود. 15 گلویم همچون ظرف گلی خشک شده و زبانم به کامم چسبیده. تو مرا به لب گور کشاندهای.
16 دشمنانم مانند سگ، دور مرا گرفتهاند. مردم بدکار و شرور مرا احاطه نمودهاند. دستها و پاهای مرا سوراخ کردهاند. 17 از فرط لاغری تمام استخوانهایم دیده میشوند؛ بدکاران به من خیره شدهاند. 18 لباسهایم را میان خود تقسیم کردند و بر ردای من قرعه انداختند.
19 ای خداوند، از من دور نشو؛ ای قوت من، به یاری من بشتاب! 20 جانم را از شمشیر برهان و زندگی مرا از چنگ این سگان نجات ده. 21 مرا از دهان این شیران برهان؛ مرا از شاخهای این گاوان وحشی نجات ده!
22 نام تو را به برادران و خواهرانم اعلام خواهم کرد، و در میان جماعت، تو را خواهم ستود. 23 ای ترسندگان خداوند، او را سپاس گویید! ای فرزندان یعقوب، وی را گرامی بدارید! ای بنیاسرائیل او را بپرستید! 24 او فقیران را فراموش نمیکند و مصیبت آنها را نادیده نمیگیرد؛ روی خود را از آنها بر نمیگرداند، بلکه دعای آنها را میشنود و آن را اجابت میکند.
25 در حضور جماعت بزرگ، تو را خواهم ستود. نذرهای خود را در حضور پرستندگانت ادا خواهم نمود. 26 فقیران غذا خواهند خورد و سیر خواهند شد. طالبان خداوند او را ستایش خواهند کرد. باشد که آنان همیشه زندهدل و کامیاب باشند!
27 همهٔ مردم جهان خداوند را به یاد خواهند داشت؛ همهٔ قومها به سوی خداوند بازگشت خواهند نمود و او را پرستش خواهند کرد. 28 زیرا فرمانروایی از آن خداوند است و او بر قومها حکومت میکند.
29 همهٔ متکبران جهان در حضور او به خاک خواهند افتاد و او را سجده خواهند کرد؛ همهٔ انسانهای فانی در حضورش زانو خواهند زد! 30 نسلهای آینده او را عبادت خواهند کرد، زیرا از پدران خود دربارهٔ کارهای خدا خواهند شنید. 31 به فرزندانی که در آینده متولد خواهند شد، گفته خواهد شد که خداوند قوم خود را نجات داده است.
Chapter 23
مزمور ۲۳
خداوند، شبان ما
مزمور داوود.1 خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. 2 در مرتعهای سبز مرا میخواباند، به سوی آبهای آرام هدایتم میکند 3 و جان مرا تازه میسازد. او به خاطر نام پرشکوه خود مرا به راه راست رهبری میکند. 4 حتی اگر از درهٔ تاریک مرگ نیز عبور کنم، نخواهم ترسید، زیرا تو، ای شبان من، با من هستی! عصا و چوبدستی تو به من قوت قلب میبخشد.
5 سفرهای برای من در برابر دیدگان دشمنانم پهن میکنی! سَرَم را به روغن تدهین میکنی. پیالهام از برکت تو لبریز است. 6 اطمینان دارم که در طول عمر خود، نیکویی و رحمت تو، ای خداوند، همراه من خواهد بود و من تا ابد در خانهٔ تو ساکن خواهم شد.
Chapter 24
مزمور ۲۴
پادشاه بزرگ
مزمور داوود.1 زمین و هر آنچه در آن است، از آن خداوند میباشد. 2 او اساس و بنیاد زمین را بر آب دریاها قرار داد.
3 چه کسی میتواند به خانهٔ مقدّس خداوند که بر کوه واقع است راه یابد؟ 4 کسی که پندار و کردارش پاک باشد و از ناراستی و دروغ بپرهیزد.
5 خداوند چنین کسی را نجات بخشیده، برکت خواهد داد و او را بیگناه اعلام خواهد نمود. 6 اینها همان کسانی هستند که همیشه در طلب خدای یعقوب میباشند و مشتاق دیدار او هستند!
7 ای دروازهها، باز شوید! ای درهای قدیمی اورشلیم باز شوید، تا پادشاه جلال وارد شود! 8 این پادشاه جلال کیست؟ خداوند است! خداوند قادر مطلق؛ خداوند فاتح همهٔ جنگها!
9 ای دروازهها، باز شوید! ای درهای قدیمی اورشلیم باز شوید، تا پادشاه جلال وارد شود! 10 این پادشاه جلال کیست؟ خداوند است! خداوند لشکرهای آسمان! آری، اوست پادشاه جلال!
Chapter 25
مزمور ۲۵
دعا برای هدایت و محافظت
مزمور داوود.1 ای خداوند، راز دل خود را با تو در میان میگذارم.
2 خدایا، من بر تو توکل دارم، پس نگذار شرمنده شوم و دشمنانم با دیدن بدبختی من شادی کنند. 3 بله، آنانی که به تو امیدوارند هرگز سرافکنده نخواهند شد؛ کسانی سرافکنده میشوند که بیجهت مردم را فریب میدهند.
4 ای خداوند، راه خود را به من نشان ده و احکام خود را به من بیاموز. 5 راستی خود را به من تعلیم ده و مرا هدایت فرما، زیرا تو نجاتدهندۀ من هستی. تمام روز امید من تو هستی.
6 ای خداوند، رحمت ازلی و محبت عظیم خود را به یاد آر! 7 خطایا و گناهان جوانیام را ببخش! ای خداوند، به محبت خویش و به خاطر نیکویی خود مرا یاد کن!
8 خداوند نیکو و عادل است؛ او راه راست خود را به کسانی که از راه منحرف شوند نشان خواهد داد. 9 او شخص فروتن را در انجام کارهای درست هدایت خواهد کرد و راه خود را به او تعلیم خواهد داد. 10 خداوند تمام کسانی را که عهد او را نگاه میدارند و از اوامرش پیروی میکنند، با وفاداری و محبت هدایت میکند.
11 ای خداوند، گناه من بزرگ است، به خاطر نام خودت آن را بیامرز! 12 اگر کسی خداترس باشد، خدا راه راست را به او نشان خواهد داد. 13 او همیشه کامیاب خواهد بود و فرزندانش در دنیا پایدار خواهند شد. 14 خداوند به کسانی اعتماد دارد که از او اطاعت میکنند. او عهد خود را به ایشان تعلیم میدهد.
15 چشم امید من همیشه بر خداوند است، زیرا تنها او میتواند مرا از خطر برهاند.
16 ای خداوند، به من توجه فرما و بر من رحم نما، زیرا تنها و درماندهام. 17 غمهای دلم زیاد شده است، مرا از غصههایم رها ساز! 18 به فقر و بدبختی من توجه کن و همهٔ گناهانم را بیامرز.
19 دشمنانم را ببین که چه زیادند و چقدر از من نفرت دارند!
20 جانم را حفظ کن و مرا نجات ده تا شرمنده نشوم، زیرا که بر تو توکل کردهام. 21 باشد که کمال و راستی من حافظ من باشند، زیرا به تو پناه میبرم.
22 خدایا، بنیاسرائیل را از تمام مشکلاتش نجات ده!
Chapter 26
مزمور ۲۶
دعای مرد نیک
مزمور داوود.1 ای خداوند، به داد من برس، زیرا در کمال صداقت رفتار میکنم و توکل راسخ به تو دارم. 2 خداوندا، مرا بیازما. فکر و دل مرا تفتیش کن و پاک ساز؛ 3 زیرا محبت تو را در نظر دارم و وفاداری تو را شعار زندگی خود کردهام.
4 با مردان نادرست همنشین نمیشوم و با اشخاص ریاکار رفت و آمد نمیکنم. 5 از بدکاران نفرت دارم و با شریران معاشرت نمیکنم. 6 دستهای خود را خواهم شست تا نشان دهم که بیگناهم، سپس مذبح تو را طواف خواهم کرد. 7 آنگاه با سراییدن سرود شکرگزاری کارهای شگفتانگیز تو را به همه خبر خواهم داد.
8 خداوندا، خانهٔ تو را که حضور پرجلالت در آنجاست، دوست میدارم.
9-10 ۹و۱۰ پس با من مانند بدکاران و قاتلان رفتار نکن که رشوه میدهند و خون مردم را میریزند.
11 اما من راستی را پیشه کردهام؛ بر من رحم کن و مرا نجات ده.
12 خداوند را در حضور مردم سپاس خواهم گفت، زیرا مرا از خطر رهانیده است.
Chapter 27
مزمور ۲۷
دعای شکرگزاری
مزمور داوود.1 خداوند نور و نجات من است، از که بترسم؟ خداوند حافظ جان من است از که هراسان شوم؟
2 هنگامی که بدکاران بر من هجوم آوردند تا مرا نابود کنند، لغزیدند و افتادند. 3 حتی اگر لشکری بر ضد من برخیزد، ترسی به دل راه نخواهم داد! اگر علیه من جنگ بر پا کنند، به خدا توکل خواهم کرد و نخواهم ترسید!
4 تنها خواهش من از خداوند این است که اجازه دهد تمام روزهای عمرم در حضور او زیست کنم و در خانهٔ او به او تفکر نمایم و جمال او را مشاهده کنم. 5 در روزهای سخت زندگی، او مرا در خانهٔ خود پناه خواهد داد، مرا حفظ خواهد کرد و بر صخرهای بلند و مطمئن استوار خواهد ساخت. 6 آنگاه بر دشمنانی که مرا احاطه کردهاند پیروز خواهم شد؛ با فریاد شادی در خیمهٔ او قربانیها تقدیم خواهم نمود و برای خداوند سرود شکرگزاری خواهم خواند.
7 ای خداوند، فریاد مرا بشنو و رحمت فرموده، دعایم را اجابت کن. 8 تو گفتهای که تو را بطلبم، من نیز از ته دل میگویم که ای خداوند تو را خواهم طلبید.
9 خود را از من پنهان نکن؛ بر من خشمگین مشو و مرا از حضورت نران. تو مددکار من بودهای، مرا طرد نکن؛ ای خدای نجاتدهندۀ من، مرا ترک نکن! 10 حتی اگر پدر و مادرم مرا از خود برانند، خداوند مرا نزد خود خواهد پذیرفت.
11 ای خداوند، مرا به راه راست خود هدایت کن تا از گزند دشمن در امان باشم. 12 مرا به دست بدخواهانم نسپار، زیرا این ظالمان میخواهند با شهادت دروغ خود، بر ضد من قیام کنند.
13 به یقین باور دارم که نیکویی خداوند را بار دیگر در این دنیا، در دیار زندگان خواهم دید.
14 به خداوند امیدوار باش و بر او توکل کن. ایمان داشته باش و ناامید نشو.
Chapter 28
مزمور ۲۸
طلب کمک از خداوند
مزمور داوود.1 ای خداوند، نزد تو فریاد برمیآورم؛ ای تکیهگاه من، دعایم را بشنو! اگر دعای مرا نشنوی به سرنوشت کسانی دچار خواهم شد که الان در قبرها خفتهاند. 2 وقتی دستهای خود را به سوی قُدس تو بلند میکنم و با گریه و زاری از تو کمک میطلبم، مرا اجابت فرما.
3 مرا جزو بدکاران و شروران محسوب نکن. آنها در ظاهر با همسایگان خود سخنان دوستانه میگویند، اما در دل خود قصد اذیت و آزارشان را دارند. 4 آنها را برای آنچه که کردهاند مجازات کن! برای کارهای زشتی که مرتکب شدهاند، مزدشان را کف دستشان بگذار! 5 آنها را چنان بر زمین بکوب که دیگر نتوانند بلند شوند، زیرا به آفرینش و کارهای دست تو اهمیت نمیدهند.
6 خداوند را سپاس باد! او فریاد التماس مرا شنیده است. 7 خداوند قوت و سپر من است. از صمیم قلب بر او توکل کردم و او نیز مرا یاری نمود. از این رو، دلم شاد است و با سرود از او تشکر مینمایم.
8 خداوند قوم خود را حفظ میکند و از پادشاه برگزیدهٔ خویش حمایت مینماید و او را نجات میبخشد. 9 ای خداوند، قوم برگزیدهٔ خود را نجات ده و عزیزان خود را برکت عنایت فرما. تو شبان ایشان باش و تا ابد از ایشان نگهداری کن!
Chapter 29
مزمور ۲۹
صدای خداوند در طوفان
مزمور داوود.1 ای فرشتگان [1] ، خداوند را ستایش کنید! شکوه و عظمت او را بستایید! 2 خداوند را به خاطر جلال نامش بپرستید. خداوند را در شکوه قدوسیتش پرستش کنید.
3 صدای خداوند از فراز دریاها شنیده میشود؛ او همچون رعد میغرد! صدای او بر اقیانوسها طنینافکن است! 4 صدای خداوند پرقدرت و باشکوه است.
5 صدای خداوند درختان سِدر را میشکند. خداوند درختان سِدر لبنان را خُرد میکند. 6 او کوههای لبنان را میلرزاند و کوه حرمون را مانند گوساله به جست و خیز وا میدارد.
7 صدای خداوند رعد و برق ایجاد میکند، 8 دشتها را به لرزه در میآورد و صحرای قادش را میجنباند. 9 صدای خداوند درخت بلوط را میلرزاند و برگهای درختان جنگل را به زمین میریزد. در خانهٔ خداوند، همه جلال و عظمت او را میستایند.
10 خداوند بر آبهای عمیق فرمان میراند و تا به ابد سلطنت مینماید. 11 خداوند به قوم برگزیدهٔ خود قدرت میبخشد و صلح و سلامتی نصیب ایشان میکند.
Chapter 30
مزمور ۳۰
دعای تشکر
مزمور داوود. سرودی برای تبّرک معبد[1] .1 خداوندا، تو را ستایش میکنم، زیرا مرا نجات دادی و نگذاشتی دشمنانم به من بخندند. 2 ای خداوند، ای خدای من، وقتی نزد تو فریاد برآوردم و کمک طلبیدم، مرا شفا دادی. 3 مرا از لب گور برگرداندی و از چنگال مرگ نجاتم دادی تا نمیرم.
4 ای سرسپردگان خداوند، او را ستایش کنید! نام مقدّس خداوند را بستایید، 5 زیرا غضب او لحظهای است، اما رحمت و محبت او دائمی! اگر تمام شب نیز اشک بریزیم، صبحگاهان باز شادی آغاز میشود.
6 هنگامی که خوشحال و کامیاب بودم، به خود گفتم هرگز شکست نخواهم خورد. 7 فکر میکردم مانند کوه همیشه پا برجا و پایدار خواهم بود. اما همین که تو، ای خداوند، روی خود را از من برگرداندی، ترسان و پریشان شدم.
8 ای خداوند، در پیشگاه تو نالیدم و التماسکنان گفتم: 9 «نابودی من برای تو چه فایدهای دارد؟ اگر بمیرم و زیر خاک بروم، آیا غبار خاک من، تو را خواهد ستود؟ آیا جسد خاک شدهٔ من از وفاداری و صداقت تو سخن خواهد گفت؟ 10 خداوندا، دعایم را بشنو و بر من رحم کن! ای خداوند، مددکار من باش!»
11 خدایا، تو ماتم مرا به پایکوبی تبدیل کردی! تو رخت عزا را از تنم درآوردی و لباس جشن و شادی به من پوشاندی. 12 بنابراین سکوت نخواهم کرد و با تمام وجود در وصف تو سرود خواهم خواند. ای یهوه خدای من، تا به ابد تو را سپاس خواهم گفت!
Chapter 31
مزمور ۳۱
دعای توکل به خداوند
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خداوند، به تو پناه آوردهام، نگذار هرگز سرافکنده شوم. تو عادلی، پس مرا نجات ده. 2 به دعای من گوش ده و هر چه زودتر مرا نجات ببخش. پناهگاهی مطمئن و خانهای حصاردار برای من باش و مرا برهان.
3 تو پناهگاه و سنگر من هستی؛ به خاطر نام خود مرا رهبری و هدایت فرما. 4 مرا از دامی که برایم نهادهاند حفظ نما و از خطر برهان. 5 روح خود را به دست تو میسپارم؛ ای یهوه خدای امین، تو بهای آزادی مرا پرداختهای.
6 از آنانی که به بت اعتماد میکنند، متنفرم؛ من بر تو، ای خداوند، توکل کردهام. 7 محبت تو مایۀ شادی و سرور من است، زیرا به مصیبت من توجه نمودی و از مشکلات من آگاه شدی. 8 مرا به دست دشمن نسپردی، بلکه راه نجات پیش پایم نهادی.
9 خداوندا، بر من رحم کن، زیرا در تنگنا و سختی هستم. چشمانم از شدت گریه تار شده است. دیگر تاب و تحمل ندارم. 10 عمرم با آه و ناله به سر میرود. بر اثر گناه، قوتم را از دست دادهام و استخوانهایم میپوسند. 11 نزد همهٔ دشمنان سرافکنده و رسوا شدهام و پیش همسایگان نمیتوانم سرم را بلند کنم. آشنایان از من میترسند؛ هر که مرا در کوچه و بازار میبیند، میگریزد. 12 همچون مردهای هستم که به دست فراموشی سپرده شده است؛ مانند ظرفی هستم که به دور انداخته باشند. 13 شنیدهام که بسیاری از من بدگویی میکنند. وحشت مرا احاطه کرده است، زیرا آنان نقشهٔ قتل مرا میکشند و بر ضد من برخاستهاند و قصد جانم را دارند.
14 اما من بر تو، ای خداوند، توکل کردهام و میگویم که خدای من تو هستی. 15 زندگی من در دست تو است؛ مرا از دست دشمنان و آزاردهندگانم برهان. 16 نظر لطف بر بندهات بیفکن و در محبت خود مرا نجات ده. 17 ای خداوند، به تو متوسل شدهام، نگذار سرافکنده شوم. بگذار شریران شرمنده شوند و خاموش به قبرهایشان فرو روند. 18 بگذار زبان دروغگو که بر ضد عادلان سخن میگوید لال شود.
19 خداوندا، چه عظیم است نیکویی تو که برای ترسندگانت ذخیره کردهای! تو آن را در حق کسانی که به تو پناه میبرند، در برابر مردم بجا میآوری. 20 دوستدارانت را از دام توطئه و زخم زبان در امان میداری و آنها را در سایهٔ حضورت پناه میدهی.
21 خداوند را سپاس باد! زیرا زمانی که من در محاصره بودم، او محبتش را به طرز شگفتانگیزی به من نشان داد! 22 من ترسیده بودم و فکر میکردم که دیگر از نظر خداوند افتادهام؛ اما وقتی نزد او فریاد برآوردم، او دعای مرا شنید و مرا اجابت فرمود.
23 ای قوم خداوند، او را دوست بدارید! خداوند افراد امین و وفادار را حفظ میکند، اما متکبران را به سزای اعمالشان میرساند. 24 ای همهٔ کسانی که به خداوند امید بستهاید، شجاع و قوی دل باشید!
Chapter 32
مزمور ۳۲
اعتراف و بخشش
قصیدۀ داوود.1 خوشا به حال کسی که گناهش آمرزیده شد، و خطایش پوشانیده گردید. 2 خوشا به حال کسی که خداوند او را مجرم نمیشناسد و حیله و تزویری در وجودش نیست.
3 وقتی گناهم را اعتراف نمیکنم، استخوانهایم میپوسند و تمام شب غصه و گریه امانم نمیدهد! 4 تو، ای خداوند، شب و روز مرا تنبیه میکنی، به طوری که طراوت و شادابی خود را مانند بخار آب در گرمای تابستان از دست میدهم.
5 اما وقتی در حضور تو به گناه خود اعتراف میکنم و خطایم را نمیپوشانم و به خود میگویم: «باید گناه خود را نزد خداوند اقرار کنم»، تو نیز گناه مرا میآمرزی.
6 بنابراین، باشد که هر شخص با ایمانی، تا زمانی که فرصت باقی است، در حضور تو دعا کند. طوفان حوادث هرگز به چنین شخصی آسیب نخواهد رساند.
7 تو پناهگاه من هستی و مرا از بلا حفظ خواهی کرد. دل مرا با سرودهای رهایی، شادمان خواهی ساخت!
8 خداوند میفرماید: «تو را هدایت خواهم نمود و راهی را که باید بروی به تو تعلیم خواهم داد؛ تو را نصیحت خواهم کرد و چشم از تو برنخواهم داشت! 9 پس، مانند اسب و قاطر نباش که با لگام و افسار، هدایت و رام میشوند و از خود فهم و شعوری ندارند!»
10 غم و غصهٔ اشخاص شرور پایان ندارد؛ اما هر که به خداوند توکل کند از محبت او برخوردار خواهد شد. 11 ای عادلان، به سبب آنچه خداوند انجام داده است شادی کنید! ای پاکدلان، بانگ شادی برآورید!
Chapter 33
مزمور ۳۳
سرود پرستش
1 ای عادلان، خداوند را با سرودی شاد ستایش کنید! خداوند را ستودن زیبندهٔ نیکان است. 2 خداوند را با بربط بپرستید و با عود ده تار برای او سرود بخوانید! 3 سرودهای تازه برای خداوند بسرایید، نیکو بنوازید و با صدای بلند بخوانید.
4 زیرا کلام خداوند راست و درست است و او در تمام کارهایش امین و وفادار است. 5 او عدل و انصاف را دوست دارد. جهان سرشار از محبت خداوند است.
6 به فرمان خداوند آسمانها به وجود آمد؛ او با کلام دهانش خورشید و ماه و ستارگان را آفرید. 7 او آبهای دریاها را در یک جا جمع کرد و آبهای عمیق را در مخزنها ریخت.
8 ای همهٔ مردم روی زمین، خداوند را حرمت بدارید و در برابر او سر تعظیم فرود آورید! 9 زیرا او دستور داد و دنیا آفریده شد؛ او امر فرمود و عالم هستی به وجود آمد.
10 خداوند مشورت قومها را بیاثر میکند و نقشههای آنها را نقش بر آب میسازد. 11 اما تصمیم خداوند قطعی است و نقشههای او تا ابد پایدار است.
12 خوشا به حال قومی که خداوند، خدای ایشان است! خوشا به حال مردمی که خداوند، ایشان را برای خود برگزیده است!
13 خداوند از آسمان نگاه میکند و همهٔ انسانها را میبیند؛ 14 او از مکان سکونت خود، تمام ساکنان جهان را زیر نظر دارد. 15 او که خالق دلهاست، خوب میداند که در دل و اندیشهٔ انسان چه میگذرد.
16 پادشاه به سبب قدرت لشکرش نیست که پیروز میشود؛ سرباز با زور بازویش نیست که نجات پیدا میکند. 17 اسب جنگی نمیتواند کسی را نجات دهد؛ امید بستن به آن کار بیهودهای است.
18 اما خداوند از کسانی که او را گرامی میدارند و انتظار محبتش را میکشند مراقبت میکند. 19 او ایشان را از مرگ میرهاند و در هنگام قحطی آنها را زنده نگه میدارد.
20 امید ما به خداوند است. او مددکار و مدافع ماست. 21 او مایهٔ شادی دل ماست. ما به نام مقدّس او توکل میکنیم.
22 خداوندا، محبت تو بر ما باد؛ زیرا ما به تو امید بستهایم!
Chapter 34
مزمور ۳۴
در ستایش نیکویی خداوند
مزمور داوود، زمانی که نزد اَبیمِلِک خود را به دیوانگی زد، و او داوود را از آنجا بیرون راند.1 خداوند را در هر زمان ستایش خواهم کرد؛ شکر و سپاس از او پیوسته بر زبانم جاری خواهد بود. 2 جان من به خداوند افتخار میکند؛ فروتنان و بینوایان این را خواهند شنید و خوشحال خواهند شد. 3 بیایید با من عظمت خداوند را اعلام کنید؛ بیایید با هم نام او را ستایش کنیم!
4 خداوند را به کمک طلبیدم و او مرا اجابت فرمود و مرا از همهٔ ترسهایم رها ساخت. 5 کسانی که به سوی او نظر میکنند از شادی میدرخشند؛ آنها هرگز سرافکنده نخواهند شد. 6 این حقیر فریاد برآورد و خداوند صدای او را شنید و او را از همهٔ مشکلاتش رهانید. 7 فرشتهٔ خداوند دور آنانی که از خداوند میترسند و او را گرامی میدارند حلقه میزند و ایشان را از خطر میرهاند.
8 بچشید و ببینید که خداوند نیکوست! خوشا به حال کسانی که به او پناه میبرند! 9 ای همهٔ عزیزان خداوند، او را گرامی بدارید؛ زیرا کسانی که ترس و احترام او را در دل دارند هرگز محتاج و درمانده نخواهند شد. 10 شیرها نیز گرسنگی میکشند، اما طالبان خداوند از هیچ نعمتی بیبهره نیستند.
11 ای فرزندان، بیایید تا به شما درس خداترسی یاد بدهم. به من گوش کنید! 12 کیست که میخواهد زندگی خوب و عمر طولانی داشته باشد؟ 13 پس، زبانت را از بدی و دروغ حفظ کن. 14 آری، از بدی دوری کن و نیکویی و آرامش را پیشهٔ خود ساز.
15 چشمان خداوند بر عادلان است و گوشهایش به فریاد کمک ایشان. 16 اما روی خداوند بر ضد بدکاران است و سرانجام، اثر آنها را از روی زمین محو خواهد ساخت.
17 نیکان فریاد برآوردند و خداوند صدای ایشان را شنید و آنها را از تمام سختیهایشان رهانید. 18 خداوند نزدیک دلشکستگان است؛ او آنانی را که امید خود را از دست دادهاند، نجات میبخشد.
19 مشکلات شخص عادل زیاد است، اما خداوند او را از همهٔ مشکلاتش میرهاند. 20 خداوند تمام استخوانهای او را حفظ میکند و نمیگذارد حتی یکی از آنها شکسته شود.
21 شرارت آدم شرور او را خواهد کشت؛ و دشمنان شخص عادل مجازات خواهند شد. 22 خداوند جان خدمتگزاران خود را نجات میدهد؛ کسانی که به او پناه میبرند، محکوم و مجازات نخواهند شد.
Chapter 35
مزمور ۳۵
طلب کمک از خداوند
مزمور داوود.1 ای خداوند، با دشمنانم دشمنی کن و با کسانی که با من میجنگند، بجنگ. 2 زرۀ خود را بپوش و سپر خود را بردار و به کمک من بیا. 3 نیزهٔ خود را به دست گیر و راه آنانی را که مرا تعقیب میکنند، ببند. به من اطمینان بده که مرا نجات خواهی داد.
4 آنانی که قصد جان مرا دارند، خجل و رسوا شوند؛ آنانی که بدخواه من هستند شکست خورده، خوار و سرافکنده شوند. 5 همچون کاه در برابر باد پراکنده شوند و فرشتهٔ خداوند آنها را براند. 6 وقتی فرشته آنها را تعقیب میکند، راه آنها تاریک و لغزنده شود تا نتوانند فرار کنند. 7 زیرا بیجهت برای من دام نهادند و چاهی عمیق کندند تا در آن گرفتار شوم. 8 باشد که ناگهان بلایی بر آنها نازل شود و در دامی که نهادهاند و چاهی که کندهاند، خود گرفتار شوند.
9 و اما جان من از وجود خداوند شادی خواهد کرد و به سبب نجاتی که او میدهد خوشحال خواهد شد. 10 با تمام وجودم میگویم: «کیست مانند تو، ای خداوند؟ تو ضعیف را از دست زورگو نجات میدهی و مظلوم را از چنگ ظالم میرهانی.»
11 شاهدان بیرحم علیه من برخاستهاند و مرا به چیزهایی متهم میکنند که روحم از آنها بیخبر است. 12 نیکی مرا با بدی پاسخ میدهند و جان مرا میرنجانند. 13 و اما من، وقتی آنها بیمار بودند لباس عزا پوشیدم، جان خود را با روزه رنج دادم و برایشان دعا کردم. 14 مانند یک دوست و برادر برای آنها دل سوزاندم؛ چنان اندوهگین بودم که گویی مادرم را از دست دادهام!
15 اما وقتی من در زحمت افتادم، آنها شاد و خندان علیه من جمع شدند. حتی کسانی که نمیشناختم به من حملهور شدند و بیوقفه به من ناسزا گفتند. 16 آری، مرا استهزا کردند و مانند آدمهای هرزه به من دشنام دادند.
17 خداوندا، تا به کی نظارهگر خواهی بود؟ جانم را از شرّ آنها رهایی ده؛ زندگی مرا از دست این شیران درنده نجات ده. 18 آنگاه در میان جماعت بزرگ، تو را ستایش خواهم نمود و در حضور مردم، تو را سپاس خواهم گفت.
19 نگذار کسانی که بیجهت با من دشمنی میکنند به من بخندند و آنانی که از من متنفرند، مسخرهام کنند.
20 سخنان آنان دوستانه نیست؛ آنها بر ضد کسانی که صلحجو هستند و زندگی آرامی دارند افترا میزنند. 21 به من میگویند: «ما با چشمان خود دیدیم که چه کردی!» 22 اما تو، ای خداوند، از همه چیز آگاهی؛ پس اینچنین ساکت نباش؛ ای خداوند، از من دور مباش! 23 ای یهوه خدای من، برخیز و به دادم برس و از حق من دفاع کن! 24 ای یهوه خدای من، بر طبق عدالت خود، در مورد من داوری کن و نگذار دشمنانم به من بخندند. 25 نگذار در دل خود بگویند: «ما به آرزوی خود رسیدیم! او را شکست دادیم!»
26 آنانی که از ناکامی و بدبختی من شاد شدهاند، خود خجل و شرمنده شوند؛ کسانی که خود را از من برتر و بزرگتر میدانند، سرافکنده و رسوا گردند.
27 اما آنانی که میخواهند حقم به من داده شود، شاد و خرم باشند و پیوسته بگویند: «خداوند بزرگ است و خواستار سلامتی و موفقیتِ خدمتگزار خود میباشد.» 28 آنگاه من عدالت تو را بیان خواهم کرد و تمام روز تو را سپاس خواهم گفت.
Chapter 36
مزمور ۳۶
شرارت انسان و نیکی خداوند
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود، خدمتگزار خداوند.1 گناه در عمق دل انسان شرور لانه کرده است و هیچ ترسی از خدا ندارند.
2 او چنان از خود راضی است که نمیتواند گناهش را ببیند و از آن رویگردان شود. 3 سخنانش شرارتآمیز و مملو از دروغ است؛ حکمت و نیکی در وجودش نیست. 4 به راههای کج میرود و از کارهای خلاف دست نمیکشد.
5 محبت تو، ای خداوند، تا به آسمانها میرسد و وفاداری تو به بالاتر از ابرها! 6 عدالت تو همچون کوههای بزرگ پابرجاست؛ احکام تو مانند دریا عمیق است. ای خداوند، تو حافظ انسانها و حیوانات هستی.
7 خدایا، محبت تو چه عظیم است! آدمیان زیر سایهٔ بالهای تو پناه میگیرند. 8 آنها از برکت خانهٔ تو سیر میشوند و تو از چشمهٔ نیکویی خود به آنها مینوشانی. 9 تو سرچشمهٔ حیات هستی؛ از نور تو است که ما نور حیات را میبینیم!
10 خداوندا، محبت تو همیشه بر کسانی که تو را میشناسند باقی بماند و نیکویی تو پیوسته همراه راستدلان باشد. 11 نگذار متکبران به من حمله کنند و شروران مرا متواری سازند.
12 ببینید چگونه بدکاران افتادهاند! آنها نقش زمین شدهاند و دیگر نمیتوانند برخیزند!
Chapter 37
مزمور ۳۷
سرنوشت نیکان و بدان
مزمور داوود.1 به سبب بدکاران خود را آزردهخاطر نکن و بر آدمهای شرور حسد مبر. 2 آنها مانند علف بیدوام، بهزودی پژمرده شده، از بین خواهند رفت.
3 بر خداوند توکل نما و نیکویی کن تا در زمین خود در کمال امنیت زندگی کنی. 4 با خداوند خوش باش و او آرزوی دلت را به تو خواهد داد.
5 خودت را به خداوند بسپار و بر او تکیه کن و او تو را یاری خواهد داد؛ 6 او از حق تو دفاع خواهد کرد و خواهد گذاشت حقانیت تو مانند روز روشن بر همه آشکار شود.
7 در حضور خداوند ساکت باش و با صبر و شکیبایی انتظار او را بکش. با دیدن کسانی که با نیرنگ و حیله در زندگی موفق میشوند، خود را پریشان نکن.
8 خشم و غضب را ترک کن. خاطر خود را آزرده مساز تا گناه نکنی. 9 بدکاران هلاک خواهند شد اما کسانی که انتظار خداوند را میکشند از برکات او برخوردار خواهند گردید.
10 اشخاص شرور چندان دوامی نخواهند داشت؛ مدتی خواهند بود، ولی بعد از نظر ناپدید خواهند شد. 11 اما فروتنان وارث زمین خواهند شد و در صلح و صفا خواهند زیست.
12 آدم شرور از انسانهای با ایمان و نیکوکار نفرت دارد و برای آنها توطئه میچیند، 13 اما خداوند به او میخندد، زیرا میبیند که روز داوری او نزدیک است.
14 اشخاص شرور شمشیرهای خود را کشیدهاند و کمانهای خود را زه کردهاند تا فقیران و نیازمندان را هدف حملات خود قرار دهند و درستکاران را نابود سازند. 15 اما شمشیرهای آنها به قلب خودشان فرو خواهند رفت و کمانهایشان شکسته خواهند شد.
16 اندک دارایی یک عادل با ارزشتر از ثروت هنگفت شریران است. 17 زیرا خداوند نیروی شریران را از آنها سلب خواهد کرد، اما عادلان را محافظت خواهد نمود.
18 خداوند از زندگی افراد درستکار و امین مراقبت میکند؛ او به ایشان ارثی فسادناپذیر خواهد بخشید! 19 آنها در زمان بلا زحمت نخواهند دید و حتی در ایام قحطی سیر خواهند بود.
20 اما بدکاران نابود خواهند شد و دشمنان خداوند همچون گلهای وحشی زودگذر، پژمرده و فانی خواهند گردید و مانند دود ناپدید خواهند شد.
21 آدم شرور قرض میگیرد و پس نمیدهد، اما شخص نیک با سخاوتمندی به دیگران کمک میکند. 22 کسانی که برکت خداوند بر آنها باشد وارث زمین خواهند شد، اما آنانی که زیر لعنت خداوند قرار دارند ریشهکن خواهند شد.
23 خداوند قدمهای دوستداران خود را استوار میسازد؛ 24 اگر بیفتند به آنان آسیبی نخواهد رسید، زیرا خداوند دست ایشان را میگیرد.
25 از دوران جوانی تا امروز که پیر هستم ندیدهام که انسان عادل را خداوند ترک گفته باشد و فرزندانش گرسنه و محتاج نان باشند! 26 انسان نیکوکار با سخاوتمندی میبخشد و قرض میدهد و خداوند فرزندانش را نیز برکت میدهد.
27 اگر از بدی دوری نمایی و نیکویی کنی در زندگی پایدار و کامیاب خواهی شد. 28 زیرا خداوند انصاف را دوست دارد و عزیزان خود را ترک نمیکند، بلکه همیشه از آنها مراقبت مینماید.
اما نسل شروران ریشهکن خواهد شد. 29 عادلان دنیا را به ارث خواهند برد و تا به ابد در آن سکونت خواهند نمود.
30 از دهان عادل حکمت بیرون میآید و زبان او آنچه را راست است بیان میکند. 31 او شریعت خداوند را در دل خود جای داده است و از راه راست منحرف نخواهد شد.
32 شریران، عادلان را هدف قرار میدهند و درصددند آنها را از بین ببرند. 33 اما خداوند ایشان را به دست شریران نخواهد سپرد و نخواهد گذاشت به هنگام داوری محکوم شوند.
34 به خداوند امیدوار باش و احکام او را نگاه دار و او به موقع تو را برکت خواهد داد و سرافراز خواهد نمود و تو به چشم خود نابودی شریران را خواهی دید.
35 شخص شریر و ظالمی را دیدم که همچون درختی سبز به هر سو شاخ و برگ گسترده بود. 36 اما طولی نکشید که از بین رفت و اثری از او باقی نماند؛ سراغش را گرفتم، ولی پیدا نشد.
37 اما شخص پاک و درستکار را ملاحظه کن! او عاقبت به خیر خواهد شد. 38 اما عاقبت بدکاران نابودیست و همهٔ آنها هلاک خواهند شد.
39 خداوند عادلان را نجات خواهد داد و در سختیهای زندگی حامی آنها خواهد بود. 40 خداوند به کمک آنها خواهد شتافت و آنها را از چنگ شریران خواهد رهانید، زیرا به او پناه میبرند.
Chapter 38
مزمور ۳۸
دعای انسان رنجور
مزمور داوود. از خدا میخواهد او را به یاد آورد.1 ای خداوند، هنگامی که غضبناک و خشمگین هستی مرا تنبیه نکن. 2 تیرهای تو در بدنم فرو رفته و از ضرب دست تو به خاک افتادهام. 3 در اثر خشم تو جای سالمی در بدنم نمانده؛ به سبب گناهم استخوانهایم در هم کوبیده شدهاند. 4 تقصیراتم از سرم گذشتهاند و همچون باری گران بر من سنگینی میکنند.
5 به سبب حماقتم، زخمهایم متعفن و چرکین شدهاند. 6 به خود میپیچم و به کلی خمیده شدهام. تمام روز مینالم و به این سو و آن سو میروم. 7 از شدت تب میسوزم و جای سالمی در بدنم نمانده است. 8 تاب تحمل خود را از دست دادهام و به کلی از پای افتادهام؛ غم، دلم را گرفته و از شدت درد مینالم.
9 خداوندا، تمام آرزوهایم را میدانی؛ آه و نالهٔ من از تو پوشیده نیست. 10 قلب من به شدت میتپد، قوتم از بین رفته و چشمانم کم نور شده است. 11 دوستان و رفقایم به سبب این بلایی که بر من عارض شده، از من فاصله میگیرند و همسایگانم از من دوری میکنند. 12 آنانی که قصد جانم را دارند، برایم دام میگذارند و کسانی که در صدد آزارم هستند، به مرگ تهدیدم میکنند و تمام روز علیه من نقشه میکشند.
13 من همچون شخص کری هستم که نمیتواند بشنود، مانند شخص لالی هستم که نمیتواند سخن بگوید. 14 مثل کسی هستم که به سبب کری قادر نیست پاسخ دهد.
15 ای خداوند، امیدوارم و یقین دارم که تو به من پاسخ خواهی داد. 16 نگذار دشمنانم به ناکامی من بخندند و وقتی میافتم خود را برتر از من بدانند. 17 نزدیک است از پای درآیم؛ این درد، دائم مرا عذاب میدهد.
18 من به گناهانم اعتراف میکنم و از کردار خود غمگین و پشیمانم. 19 دشمنانم سالم و نیرومند هستند؛ کسانی که از من نفرت دارند بسیارند. 20 آنها خوبی مرا با بدی پاسخ میدهند؛ با من مخالفت میورزند زیرا من کوشش میکنم کار نیک انجام دهم.
21 خداوندا، مرا تنها نگذار؛ ای خدای من، از من دور نباش. 22 ای خداوند، تو نجاتدهندۀ من هستی، به کمکم بشتاب!
Chapter 39
مزمور ۳۹
اعتراف انسان دردمند
برای رهبر سرایندگان، یِدوتون: مزمور داوود.1 به خود گفتم: «مواظب رفتارم خواهم بود و احتیاط خواهم کرد تا با زبان خود خطا نورزم. مادامی که آدم بدکار نزدیک من است سخن نخواهم گفت.» 2 من گنگ و خاموش بودم، حتی از سخن گفتن دربارهٔ چیزهای خوب خودداری میکردم؛ ولی درد من باز هم شدیدتر شد. 3 هر چه بیشتر دربارهاش میاندیشیدم اضطرابم بیشتر میشد و آتش درونم شعلهورتر میگردید. سرانجام به سخن آمدم و گفتم: 4 «خداوندا، پایان عمرم را بر من معلوم ساز و اینکه ایام زندگانی من چقدر است تا بدانم که چقدر فانی هستم!» 5 تو عمرم را به اندازهٔ یک وجب ساختهای و زندگانیم در نظر تو هیچ است. عمر انسان همچون نفسی است که برمیآید و نیست میگردد!
6 عمر انسان مانند سایه زودگذر است و او بیهوده خود را مشوش میسازد. او مال و ثروت جمع میکند، بدون آنکه بداند چه کسی از آن استفاده خواهد کرد.
7 خداوندا، اکنون دیگر به چه امیدوار باشم؟ تنها امیدم تو هستی. 8 مرا از همهٔ گناهانم برهان و نگذار احمقان به من بخندند. 9 من سکوت اختیار میکنم و زبان به شکایت نمیگشایم، زیرا این مصیبت را تو بر من عارض کردهای. 10 بلای خود را از من دور کن، زیرا از ضرب دست تو تلف میشوم. 11 تو انسان را به سبب گناهانش توبیخ و تادیب میکنی؛ آنچه را که او به آن دل بسته است نابود میکنی، درست همانگونه که بید لباس را نابود میکند. آری، عمر انسان بادی بیش نیست.
12 خداوندا، دعای مرا بشنو و به فریادم برس؛ اشکهایم را نادیده نگیر. در این دنیا مسافری بیش نیستم؛ غریبم، غریب مانند اجداد خود؛ مرا نزد خود پناه بده. 13 غضب خود را از من برگردان؛ بگذار پیش از آنکه از این دنیا بروم و دیگر نباشم، بار دیگر روی شادی و نشاط را ببینم!
Chapter 40
مزمور ۴۰
سرود پرستشی
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 با صبر و شکیبایی انتظار خداوند را کشیدم، و او به سوی من توجه نمود و فریادم را شنید. 2 او مرا از چاه هلاکت و از گل و لای بیرون کشید و در بالای صخره گذاشت و جای پایم را محکم ساخت. 3 او به من آموخت تا سرودی تازه بخوانم، سرودی در ستایش خدایمان! بسیاری چون این را ببینند خواهند ترسید و بر خداوند توکل خواهند کرد.
4 چه خوشبختند کسانی که بر خداوند توکل دارند و از اشخاص متکبر و خدایان دروغین پیروی نمیکنند. 5 ای خداوند، خدای ما، تو کارهای شگفتانگیز بسیاری برای ما انجام دادهای و پیوسته به فکر ما بودهای؛ تو بینظیری! کارهای شگفتانگیز تو چنان زیادند که زبانم از بیان آنها قاصر است.
6 تو به قربانی و هدیه رغبت نداشتی؛ بلکه گوشهایم را باز کردی؛ قربانی سوختنی و قربانی گناه را نطلبیدی. 7 آنگاه گفتم: «اینک میآیم! در کتاب دربارۀ من نوشته شده است: 8 اشتیاق من، ای خدا، انجام ارادۀ توست، زیرا دستورهای تو در دلم جای دارد.»
9 در اجتماع بزرگ قوم تو، به عدالت نجاتبخش تو بشارت دادهام. از سخن گفتن نترسیدهام، چنانکه تو، ای خداوند آگاهی. 10 عدالت نجاتبخش تو را در دل خود پنهان نکردهام. از امانت و قدرت نجاتبخش تو سخن گفتهام. در اجتماع بزرگ قوم تو، پیوسته از محبت و وفاداری تو سخن گفتهام.
11 ای خداوند، لطف و رحمت خود را از من دریغ مدار. محبت و وفاداری تو همواره مرا حفظ کند.
دعا برای کمک
12 بلایای بیشماری مرا احاطه کرده و گناهان زیادم بر من سنگینی میکند به طوری که نمیتوانم سرم را بلند کنم. در دل خود آرامش ندارم. 13 ای خداوند، رحم کن و مرا از این وضعیت نجات ده! به کمک من بشتاب!
14 بگذار خجل و سرافکنده شوند آنانی که قصد جانم را دارند؛ مغلوب و رسوا گردند کسانی که به دشمنی با من برخاستهاند؛ 15 خوار و پریشان شوند آنانی که مرا تحقیر و مسخره میکنند.
16 اما طالبان تو، ای خداوند، شاد و خوشحال شوند؛ و آنانی که نجات تو را دوست دارند پیوسته بگویند که خداوند بزرگ است! 17 من فقیر و درماندهام، اما خداوند برای من فکر میکند. ای خدای من، تو مددکار و رهانندهٔ من هستی، پس تأخیر نکن.
Chapter 41
مزمور ۴۱
دعا برای شفا و سلامتی
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 خوشا به حال کسانی که به فکر فقیران و درماندگان هستند، زیرا هنگامی که خود در زحمت بیفتند خداوند به یاری ایشان خواهد شتافت. 2 او ایشان را حفظ کرده، زنده نگاه خواهد داشت. آنان در دنیا سعادتمند خواهند بود و خدا نخواهد گذاشت که به دست دشمنانشان بیفتند. 3 به هنگام بیماری، خداوند ایشان را شفا میبخشد و سلامتی از دست رفته را به آنان باز میگرداند.
4 گفتم: «خداوندا، به تو گناه کردهام؛ بر من رحم کن و مرا شفا ده!» 5 دشمنانم با کینه و نفرت دربارهٔ من میگویند: «کی میمیرد و نامش گم میشود؟» 6 هنگامی که به عیادتم میآیند، وانمود میکنند که دوستدارانم هستند، و حال آنکه از من نفرت دارند و قصدشان سخنچینی و شایعهسازی است. 7 همهٔ دشمنانم پشت سرم حرف میزنند و دربارهام بد میاندیشند. 8 آنها میگویند: «به مرض کشندهای مبتلا شده؛ از بستر بیماری بلند نخواهد شد.» 9 حتی بهترین دوستم نیز که به او اعتماد داشتم و نان و نمک مرا میخورد، دشمن من شده است.
10 ای خداوند، بر من رحم کن و مرا بر پا بدار تا جواب آنان را بدهم. 11 یقین دارم که از من راضی هستی و نخواهی گذاشت دشمنانم بر من پیروز شوند. 12 مرا به سبب درستکاریم حفظ خواهی کرد و تا ابد در حضورت نگاه خواهی داشت.
13 سپاس بر خداوند، خدای اسرائیل، از حال تا ابد. آمین! آمین!
Chapter 42
کتاب دوم
مزمور ۴۲
دعایی از دیار غربت
برای رهبر سرایندگان. قصیدۀ پسران قورَح.1 چنانکه آهو برای نهرهای آب اشتیاق دارد، همچنان ای خدا، جان من اشتیاق شدید برای تو دارد. 2 آری، جان من تشنهٔ خداست، تشنهٔ خدای زنده! کی میتوانم به حضور او بروم و او را ستایش کنم؟ 3 روز و شب گریه میکنم، و اشکهایم غذای من است؛ تمام روز دشمنان از من میپرسند: «پس خدای تو کجاست؟»
4 چون به گذشته فکر میکنم دلم میگیرد؛ به یاد میآورم که چگونه در روزهای عید، جماعت بزرگی را سرودخوانان و شادیکنان و حمدگویان به خانهٔ خدا هدایت میکردم!
5 ای جان من، چرا محزون و افسردهای؟ بر خدا امید داشته باش! او را دوباره ستایش کن، زیرا او خدا و نجاتدهندۀ توست!
6 در این دیار غربت دلم گرفته است، اما از این سرزمین اردن و کوههای حرمون و مصغر، تو را به یاد میآورم. 7 خروش دریای متلاطم به گوشم میرسد، آنگاه که امواج و سیلابهای تو از سرم میگذرد. 8 خداوندا، در طی روز مرا مورد لطف و رحمت خود قرار ده، تا هنگامی که شب فرا میرسد سرودی برای خواندن داشته باشم و نزد خدای حیات خود دعا کنم.
9 به خدا که صخرهٔ من است میگویم: «چرا مرا فراموش کردهای؟ چرا باید به سبب ستم دشمنان نالهکنان به این سو و آن سو بروم؟» 10 سرزنش دشمنانم مرا خرد کرده است، زیرا هر روز با کنایه به من میگویند: «پس خدای تو کجاست؟»
11 ای جان من، چرا محزون و افسردهای؟ بر خدا امید داشته باش! او را دوباره ستایش کن، زیرا او خدا و نجاتدهندۀ توست!
Chapter 43
مزمور ۴۳
دعایی از دیار غربت
1 خدایا، از من در برابر مردم بیرحم دفاع کن و مرا تبرئه نما؛ مرا از دست اشخاص حیلهگر و ظالم برهان. 2 خدایا، تو پناهگاه من هستی؛ چرا مرا طرد کردهای؟ چرا باید به سبب ستم دشمنان نالهکنان به این سو و آن سو بروم؟
3 نور و راستی خود را بفرست تا هدایتم کنند و مرا به کوه مقدّس تو و به مکان سکونتت بازگردانند. 4 آنگاه به مذبح تو خواهم رفت، ای خدایی که شادی و خوشی من هستی، و در آنجا با نغمهٔ بربط و سرود تو را ستایش خواهم کرد.
5 ای جان من، چرا محزون و افسردهای؟ بر خدا امید داشته باش! او را دوباره ستایش کن، زیرا او خدا و نجاتدهندۀ توست!
Chapter 44
مزمور ۴۴
دعا برای محافظت
برای رهبر سرایندگان. قصیدۀ پسران قورَح.1 ای خدا، ما به گوشهای خود شنیدهایم و اجدادمان برای ما تعریف کردهاند که تو در گذشته چه کارهای شگفتانگیزی برای آنان انجام دادهای. 2 تو به دست خود قومهای بتپرست را از این سرزمین بیرون راندی و اجداد ما را به جای آنها مستقر نمودی. قومهای خدانشناس را از بین بردی، اما بنیاسرائیل را در سرزمین موعود تثبیت نمودی. 3 قوم تو به زور شمشیر این سرزمین را تسخیر نکردند و به قدرت بازوی خویش نجات نیافتند، بلکه قدرت و توانایی تو و اطمینان به حضور تو ایشان را رهانید، زیرا از ایشان خرسند بودی.
4 ای خدا، تو پادشاه من هستی؛ اکنون نیز قوم خود اسرائیل را پیروز گردان. 5 ما با کمک تو دشمنان خود را شکست خواهیم داد و به نام تو کسانی را که بر ضد ما برخاستهاند، پایمال خواهیم کرد.
6 امید من به تیر و کمانم نیست، و نه به شمشیرم که مرا نجات دهد، 7 زیرا این تو بودی که ما را از دست دشمنان نجات دادی، و آنانی را که از ما متنفر بودند شکست دادی. 8 برای همیشه تو را ستایش خواهیم کرد، و تا ابد از تو سپاسگزار خواهیم بود.
9 اما اکنون تو ما را دور انداختهای و رسوا ساختهای؛ دیگر لشکرهای ما را در جنگ کمک نمیکنی. 10 تو ما را در مقابل دشمنان شکست دادهای و آنها اکنون ما را غارت میکنند. 11 ما را همچون گوسفندان به کشتارگاه فرستادهای و در میان قومهای خدانشناس پراکنده ساختهای. 12 تو قوم برگزیدهات را ارزان فروختهای و از فروش آنها سودی نبردهای.
13 ما را نزد همسایگان خوار ساختهای و ما مورد تمسخر و توهین اطرافیان قرار گرفتهایم. 14 ما را در میان قومهای خدانشناس انگشتنما ساختهای و آنها ما را به باد ریشخند گرفتهاند. 15 از تحقیر دائمی آنها گریزی نیست؛ صورتهای ما از شرم پوشیده شده است. 16 از هر سو دشنامهای مخالفان به گوش ما میرسد و در برابر خود دشمنان انتقامجو را میبینیم.
17 این همه بر ما واقع شده است، ولی تو را فراموش نکردهایم و پیمانی را که با ما بستهای نشکستهایم. 18 نسبت به تو دلسرد نشدهایم و از راه تو منحرف نگشتهایم. 19 با وجود این، تو ما را در میان حیوانات وحشی رها نمودهای و با مرگ روبرو ساختهای.
20 اگر ما نام خدای خود را فراموش میکردیم و دستهای خود را به سوی بتها دراز میکردیم، 21 آیا خدا که اسرار دل هر کس را میداند، این را نمیدانست؟ 22 تو میدانی که ما به خاطر تو هر روز با مرگ روبرو میشویم و با ما همچون گوسفندانی که باید قربانی شوند رفتار میکنند.
23 ای خداوند، بیدار شو! چرا خوابیدهای؟ بیدار شو و ما را تا ابد دور نیانداز! 24 چرا روی خود را از ما برمیگردانی و ذلت و خواری ما را نادیده میگیری؟
25 اینک به خاک افتاده و مغلوب شدهایم. 26 برخیز و به کمک ما بشتاب و ما را نجات ده زیرا تو سراسر، رحمت و محبتی!
Chapter 45
مزمور ۴۵
سرود عروسی پادشاه
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «سوسنها». قصیدۀ پسران قورَح. ترانۀ عاشقانه.1 در حالی که این سرود را برای پادشاه میسرایم،
کلماتی زیبا فکرم را پر میسازند.
همچون قلمی در دست شاعری توانا،
زبانم آماده سرودن است.
2 تو از همهٔ انسانها زیباتری؛
از لبانت نعمت و فیض میچکد.
خداوند تو را تا ابد متبارک ساخته است.
3 ای دلاور،
شمشیر جلال و جبروتت را بر کمر خویش ببند
و شکوهمندانه بر اسب خویش سوار شو
4 تا از حقیقت و عدالت و تواضع دفاع کنی.
قدرت بازوی تو پیروزی بزرگی را نصیب تو میگرداند.
5 تیرهای تیز تو به قلب دشمنانت فرو میروند؛
و قومها در برابر تو سقوط میکنند.
6 ای خدا، سلطنت تو تا ابد برقرار است؛
اساس حکومت تو، بر عدل و راستی است.
7 عدالت را دوست داری و از شرارت بیزاری؛
بنابراین، خدا، یعنی خدای تو،
تو را بیش از هر کس دیگر به روغن شادمانی مسح کرده است.
8 همهٔ لباسهایت به بوی خوش مُر و عود و سلیخه آمیخته است؛
در کاخ عاج تو، نوای موسیقی گوشهایت را نوازش میدهد.
9 ندیمههای دربارت، شاهزادگانند؛
در سمت راست تو، ملکه با لباس مزین به طلای خالص، ایستاده است.
10 ای دختر، به نصیحت من گوش کن.
قوم و خویش و زادگاه خود را فراموش کن
11 تا پادشاه شیفتهٔ زیبایی تو شود.
او را اطاعت کن، زیرا او سَروَر توست.
12 اهالی سرزمین صور با هدایا نزد تو خواهند آمد
و ثروتمندان قوم تو طالب رضامندی تو خواهند بود.
13 عروسِ پادشاه را نگاه کنید!
او در درون کاخش چه زیباست!
لباسهایش زربافت میباشد.
14 او را با لباس نقشدارش نزد پادشاه میآورند؛
ندیمههایش نیز از پی او میآیند.
15 آنان با خوشی و شادمانی به درون کاخ پادشاه هدایت میشوند.
16 ای پادشاه، تو صاحب پسران بسیار خواهی شد
و آنها نیز مانند اجدادت تاج شاهی را بر سر خواهند نهاد،
و تو ایشان را در سراسر جهان به حکمرانی خواهی گماشت.
17 نام تو را در تمام نسلها شهرت خواهم داد،
و همهٔ مردم تا ابد سپاسگزار تو خواهند بود.
Chapter 46
مزمور ۴۶
خدا با ماست
برای رهبر سرایندگان. مزمور پسران قورَح. در مایۀ عَلاموت[1] . سرود.1 خدا پناهگاه و قوت ماست! او مددکاری است که در سختیها فوراً به کمک ما میشتابد. 2 بنابراین، ما نخواهیم ترسید اگرچه زمین از جای بجنبد و کوهها به قعر دریا فرو ریزند، 3 دریا غرش نماید و کف برآرد و طغیانش کوهها را بلرزاند!
4 نهریست که شعبههایش شادمانی به شهر خدا میآورد و خانهٔ مقدّس خدای متعال را پرنشاط میسازد. 5 این شهر هرگز نابود نخواهد شد، زیرا خدا در آن ساکن است. پیش از آنکه اتفاقی رخ دهد خدا به یاری آن خواهد شتافت. 6 قومهای جهان از ترس فریاد برمیآورند؛ حکومتها لرزانند؛ خدا ندا میدهد و دنیا مانند موم گداخته میشود.
7 خداوند، خدای لشکرهای آسمان با ماست! خدای یعقوب پناهگاه ماست!
8 بیایید کارهای خداوند را مشاهده کنید. ببینید در دنیا چه خرابیها برجای نهاده است. 9 او جنگها را در سراسر دنیا متوقف خواهد ساخت؛ کمانها را خواهد شکست، نیزهها را خرد خواهد کرد و ارابهها را به آتش خواهد کشید.
10 «آرام باشید و بدانید که من خدا هستم و در میان قومهای جهان مورد عزت و احترام خواهم بود.»
11 خداوند، خدای لشکرهای آسمان با ماست! خدای یعقوب پناهگاه ماست!
Chapter 47
مزمور ۴۷
پادشاه تمام جهان
برای رهبر سرایندگان. مزمور پسران قورَح.1 ای همهٔ مردم جهان، دست بزنید و شادی کنید! خدا را با سرودهای شاد پرستش کنید!
2 زیرا خداوند متعال، مهیب است. او پادشاهی است با عظمت که بر سراسر جهان فرمان میراند. 3 او قومها را مغلوب ما ساخت، طایفهها را به زیر پای ما انداخت. 4 او سرزمین موعود را برای ما برگزید، سرزمینی که موجب افتخار نسل یعقوب، محبوب اوست.
5 خداوند در میان غریو شادی و صدای شیپور، به تخت خود صعود نموده است! 6 در ستایش او سرود بخوانید! پادشاه ما را با سرود پرستش کنید! 7 خدا پادشاه تمام جهان است؛ او را با سرود ستایش کنید!
8 خدا بر قومهای جهان فرمان میراند. او بر تخت مقدّس خود نشسته است. 9 رؤسای ممالک جهان با ما متحد شدهاند تا با ما خدای ابراهیم را پرستش کنند، زیرا او قدرتمندتر از تمام جنگاوران و برتر از همه مردم جهان میباشد.
Chapter 48
مزمور ۴۸
شهر خداوند
سرود. مزمور پسران قورَح.1 خداوند بزرگ است و باید او را در کوه مقدّسش در اورشلیم، ستایش کرد.
2 چه زیباست صهیون، آن کوه بلند خدا، آن شهر پادشاه بزرگ، که موجب شادی تمام مردم جهان میباشد! 3 خدا در دژهای اورشلیم است، او خود را همچون محافظ آن نمایان خواهد ساخت.
4 پادشاهان جهان متحد شدند تا به اورشلیم حمله کنند. 5 اما وقتی آن را دیدند، شگفتزده شده، گریختند. 6 در آنجا ترس، آنان را فرا گرفت و همچون زنی در حال زایمان، وحشتزده شدند. 7 تو ای خدا، آنان را مانند کشتیهای تَرشیش که باد شرقی آنها را در هم میکوبد، نابود کردی.
8 آنچه دربارهٔ کارهای خداوند شنیده بودیم، اینک با چشمان خود در شهر خداوند لشکرهای آسمان میبینیم: او اورشلیم را برای همیشه پایدار نگه خواهد داشت.
9 ای خدا، ما در داخل خانهٔ تو، به رحمت و محبت تو میاندیشیم. 10 تو مورد ستایش همهٔ مردم هستی؛ آوازهٔ تو به سراسر جهان رسیده است؛ دست راستت سرشار از عدالت است. 11 بهسبب داوریهای عادلانهٔ تو ساکنان صهیون شادی میکنند و مردم یهودا به وجد میآیند.
12 ای قوم خدا، صهیون را طواف کنید و برجهایش را بشمارید. 13 به حصار آن توجه کنید و قلعههایش را از نظر بگذرانید. آن را خوب نگاه کنید تا بتوانید برای نسل آینده آن را بازگو کنید و بگویید: 14 «این خدا، خدای ماست و تا به هنگام مرگ او ما را هدایت خواهد کرد.»
Chapter 49
مزمور ۴۹
فانی بودن ثروت
برای رهبر سرایندگان. مزمور پسران قورَح.1 ای همهٔ قومهای روی زمین این را بشنوید! ای تمام مردم جهان گوش فرا دهید! 2 ای عوام و خواص، ای ثروتمندان و فقیران، همگی 3 به سخنان حکیمانهٔ من گوش دهید. 4 میخواهم با مثلی معمای زندگی را بیان کنم؛ میخواهم با نوای بربط این مشکل را بگشایم.
5 چرا باید در روزهای مصیبت ترسان باشم؟ چرا ترسان باشم که دشمنان تبهکار دور مرا بگیرند 6 و آنانی که اعتمادشان بر ثروتشان است و به فراوانی مال خود فخر میکنند مرا محاصره نمایند؟ 7 هیچکس نمیتواند بهای جان خود را به خدا بپردازد و آن را نجات دهد. 8 زیرا فدیهٔ جان انسان بسیار گرانبهاست و کسی قادر به پرداخت آن نیست. 9 هیچکس نمیتواند مانع مرگ انسان شود و به او زندگی جاوید عطا کند.
10 زیرا میبینیم که چگونه هر انسانی، خواه دانا خواه نادان، میمیرد و آنچه را اندوخته است برای دیگران برجای مینهد. 11 آنان املاک و زمینهای خود را به نام خود نامگذاری میکنند و گمان میبرند که خانههایشان دائمی است و تا ابد باقی میماند. 12 غافل از اینکه هیچ انسانی تا به ابد در شکوه خود باقی نمیماند بلکه همچون حیوان جان میسپارد.
13 این است سرنوشت افرادی که به خود توکل میکنند و سرنوشت کسانی که از ایشان پیروی مینمایند.
14 آنها گوسفندانی هستند که به سوی هلاکت پیش میروند زیرا مرگ، آنها را شبانی میکند. صبحگاهان، شروران مغلوب نیکان میشوند و دور از خانههای خود، اجسادشان در عالم مردگان میپوسد. 15 اما خداوند جان مرا از عالم مردگان نجات داده، خواهد رهانید.
16 نگران نشو وقتی کسی ثروتمند میشود و بر شکوه خانهاش افزوده میگردد! 17 زیرا هنگامی که بمیرد چیزی را از آنچه دارد با خود نخواهد برد و ثروتش به دنبال او به قبر نخواهد رفت. 18 هر چند او در زندگی خوشبخت باشد و مردم او را برای موفقیتش بستایند، 19 اما او سرانجام به جایی که اجدادش رفتهاند خواهد شتافت و در ظلمت ابدی ساکن خواهد شد. 20 آری، انسان با وجود تمام فرّ و شکوهش، سرانجام مانند حیوان میمیرد.
Chapter 50
مزمور ۵۰
قربانی واقعی
مزمور آساف.1 یهوه، خدای خدایان، سخن میگوید؛ او همهٔ مردم را از مشرق تا مغرب نزد خود فرا میخواند. 2 نور جلال خدا از کوه صهیون، که مظهر زیبایی و بزرگی اوست، میتابد. 3 خدای ما خواهد آمد و سکوت نخواهد کرد. شعلههای آتش در پیشاپیش او و گردباد در اطراف اوست. 4 او آسمان و زمین را به گواهی میطلبد تا بر قوم خود داوری کند. 5 خداوند میفرماید: «قوم خاص مرا که با قربانیهای خود با من عهد بستهاند که نسبت به من وفادار بمانند، نزد من جمع کنید.» 6 آسمانها گواهند که خدا، خود داور است و با عدالت داوری میکند.
7 «ای قوم من، ای اسرائیل، به سخنان من گوش دهید، زیرا من خدای شما هستم! من خود بر ضد شما شهادت میدهم. 8 دربارهٔ قربانیهایتان شما را سرزنش نمیکنم، زیرا قربانیهای سوختنی خود را پیوسته به من تقدیم میکنید. 9 من محتاج گوسالهای از طویلۀ تو نیستم و نه بزی از آغُلت، 10 زیرا همهٔ حیواناتی که در جنگل و کوه هستند از آن منند. 11 همهٔ پرندگانی که بر کوهها پرواز میکنند و تمام حیواناتی که در صحراها میچرند، به من تعلق دارند. 12 اگر گرسنه هم میبودم از تو خوراک نمیخواستم، زیرا که جهان و هر چه که در آن است از آن من است. 13 مگر من گوشت گاوها را میخورم و یا خون بزها را مینوشم؟
14 «قربانی واقعی که باید تقدیم کنید این است که خدای متعال را شکر نمایید و نذرهایی را که کردهاید ادا کنید. 15 هنگامی که در مشکلات هستید مرا بخوانید؛ من شما را نجات خواهم داد و شما مرا ستایش خواهید کرد.»
16 اما خدا به شریران چنین میگوید: «شما چه حق دارید که فرایض مرا بر زبان بیاورید و دربارهٔ عهد من سخن بگویید؟ 17 زیرا شما از اصلاح شدن نفرت دارید و کلام مرا پشت گوش میاندازید. 18 وقتی دزد را میبینید که دزدی میکند با وی همدست میشوید و با زناکاران معاشرت میکنید. 19 سخنان شما با خباثت و نیرنگ آمیخته است. 20 هر جا مینشینید از برادرتان بد میگویید و غیبت میکنید. 21 این کارها را کردید و من چیزی نگفتم. فکر کردید من هم مانند شما هستم! اما اینک من شما را برای تمام این کارها تنبیه میکنم.
22 «ای کسانی که مرا فراموش کردهاید، به من گوش دهید و گرنه شما را هلاک خواهم کرد و فریادرسی نخواهید داشت. 23 قربانی شایستهٔ من آنست که از من سپاسگزار باشید و مرا ستایش کنید. هر که چنین کند راه نجات را به او نشان خواهم داد.»
Chapter 51
مزمور ۵۱
دعای توبه
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود، دربارۀ زمانی که ناتان نبی پس از همبستر شدن داوود با بَتشِبَع، نزد او رفت.1 خدایا، بخاطر محبتت بر من رحم فرما. بخاطر رحمت بیکرانت گناهانم را محو کن. 2 مرا از عصیانم کاملاً شستشو ده و مرا از گناهم پاک ساز.
3 به عمل زشتی که مرتکب شدهام اعتراف میکنم؛ گناهم همیشه در نظر من است. 4 به تو ای خداوند، بله، تنها به تو گناه کردهام و آنچه را که در نظر تو بد است، انجام دادهام. حکم تو علیه من عادلانه است و در این داوری، تو مصون از خطا هستی. 5 من از بدو تولد گناهکار بودهام، بله، از لحظهای که نطفهٔ من در رحم مادرم بسته شد آلوده به گناه بودهام.
6 تو از ما قلبی صادق و راست میخواهی؛ پس فکر مرا از حکمتت پُر ساز.
7 گناه مرا از من دور کن تا پاک شوم؛ مرا شستشو ده تا سفیدتر از برف شوم. 8 ای که مرا در هم کوبیدهای، شادی مرا به من بازگردان تا جان من بار دیگر مسرور شود. 9 از گناهانم چشم بپوش و همهٔ خطاهایم را محو کن.
10 خدایا، دلی پاک در درون من بیافرین و از نو، روحی راست به من عطا کن. 11 مرا از حضور خود بیرون نکن و روح پاک خود را از من نگیر.
12 شادی نجات از گناه را به من بازگردان و کمکم کن تا با میل و رغبت تو را اطاعت کنم. 13 آنگاه احکام تو را به گناهکاران خواهم آموخت و آنان به سوی تو بازگشت خواهند نمود.
14 ای خدایی که نجاتدهندۀ من هستی، وجدان مرا از این گناه خونریزی پاک کن تا بتوانم در وصف عدالت تو سرود بخوانم. 15 خداوندا، کمکم کن تا بتوانم دهانم را بگشایم و تو را ستایش کنم.
16 تو از من قربانی حیوانی نخواستی، و گرنه آن را تقدیم میکردم. 17 قربانی من این قلب شکسته و این روح توبهکار من است که به تو تقدیم میکنم؛ خدایا، میدانم که این هدیهٔ مرا خوار نخواهی شمرد.
18 خدایا، به لطف خود صهیون را کامیاب ساز و دیوارهای اورشلیم را دوباره بنا کن. 19 آنگاه بر مذبح تو گاوها ذبح خواهند شد و تو از انواع قربانیهایی که بر مذبح تو تقدیم میشوند خشنود خواهی گردید.
Chapter 52
مزمور ۵۲
تنبیه خدا
برای رهبر سرایندگان. قصیدۀ داوود دربارۀ زمانی که دوآغ ادومی نزد شائول رفت و او را خبر داد که: «داوود به خانۀ اخیملک رفته است.»[1]۱سموئیل ۲۲1 ای جنگاور، چرا از ظلم خود فخر میکنی؟ آیا نمیدانی عدالت [2] خدا همیشه پابرجاست؟ 2 ای حیلهگر، توطئه میچینی که دیگران را نابود کنی؛ زبانت مانند تیغ، تیز و برّنده است. 3 بدی را به نیکی ترجیح میدهی و دروغ را بیشتر از راستی دوست میداری.
4 ای فریبکار، تو دوست داری با سخنانت تباهی بار بیاوری. 5 بنابراین، خدا نیز تو را از خانهات بیرون کشیده تو را به کلی نابود خواهد کرد و ریشهات را از زمین زندگان خواهد کند.
6 نیکان این را دیده، خواهند ترسید و به تو خندیده، خواهند گفت: 7 «ببینید، این همان مردی است که به خدا توکل نمیکرد، بلکه به ثروت هنگفت خود تکیه مینمود و برای حفظ و حراست از خود به ظلم متوسل میشد.»
8 اما من مانند درخت زیتونی هستم که در خانهٔ خدا سبز میشود؛ من تا ابد به محبت خدا توکل خواهم کرد. 9 خدایا، به خاطر آنچه که کردهای پیوسته از تو تشکر خواهم نمود و در حضور قوم تو اعلام خواهم کرد که تو نیکو هستی.
Chapter 53
مزمور ۵۳
انسان بدکار
برای رهبر سرایندگان. در مایۀ مَحَلَت.[1] قصیدۀ داوود.1 کسی که فکر میکند خدایی نیست، ابله است. چنین شخص فاسد است و دست به کارهای پلید میزند و هیچ نیکی در او نیست.
2 خداوند از آسمان به انسانها نگاه میکند تا شخص فهمیدهای بیابد که طالب خدا باشد. 3 اما همه گمراه شدهاند، همه فاسد گشتهاند، نیکوکاری نیست، حتی یک نفر.
4 آیا این بدکاران شعور ندارند؟ آنها که قوم مرا مانند نان میبلعند و میخورند و هرگز خدا را نمیطلبند؟
5 ولی زمانی که هیچ فکرش را نمیکنند ناگهان وحشت وجود آنها را فرا خواهد گرفت، زیرا خدا محاصره کنندگان تو را هلاک کرده، استخوانهایشان را روی زمین پخش خواهد کرد. خدا آنان را طرد کرده است، بنابراین قوم او بر آنان چیره خواهند شد.
6 کاش که نجات برای اسرائیل از صهیون فرا میرسید و خدا سعادت گذشته را به قوم خود باز میگردانید! بگذار یعقوب شادی کند و اسرائیل به وجد آید!
Chapter 54
مزمور ۵۴
دعا برای نجات از دست دشمن
برای رهبر سرایندگان: با همراهی سازهای زهی. قصیدۀ داوود دربارۀ زمانی که اهالی زیف نزد شائول رفته، گفتند: «ما میدانیم داوود کجا پنهان شده است.»[1]۱سموئیل ۲۳:۱۹ و ۲۶:۱1 ای خدا، با قدرت خود مرا نجات ده و به قوت خویش از من دفاع کن. 2 خدایا، دعای مرا بشنو و به سخنانم توجه فرما، 3 زیرا بدکاران بر ضد من برخاستهاند و ظالمان قصد جان مرا دارند. آنان کسانیاند که تو را نمیشناسند.
4 اما خدا مددکار من است و جان مرا حفظ میکند. 5 تو دشمنان مرا به سزای اعمالشان خواهی رساند. تو امین هستی و آنها را ریشهکن خواهی کرد.
6 ای خداوند، با میل و رغبت قربانی به تو تقدیم خواهم کرد و تو را سپاس خواهم گفت زیرا تو نیکو هستی. 7 تو مرا از همهٔ مشکلاتم رهانیدهای و من با چشمان خود شکست دشمنانم را دیدهام.
Chapter 55
مزمور ۵۵
دعای کسی که دوستش به او خیانت کرده
برای رهبر سرایندگان: با همراهی سازهای زهی. قصیدۀ داوود.1 خدایا، به دعای من گوش فرا ده. هنگامی که نزد تو ناله میکنم، خود را پنهان نکن. 2 دعایم را بشنو و آن را مستجاب فرما، زیرا از شدت پریشانی فکر، نمیدانم چه کنم. 3 تهدید دشمنان و ظلم بدکاران، خاطرم را آشفته کرده است. آنان با خشم و نفرت با من رفتار میکنند و مرا عذاب میدهند.
4 ترس بر قلبم چنگ انداخته و مرا بیقرار کرده؛ وحشت مرگ سراسر وجودم را فرا گرفته است. 5 از شدت ترس و لرز نزدیک است قالب تهی کنم. 6-7 ۶و۷ به خود میگویم: «ای کاش همچون کبوتر بال میداشتم تا به جایی دور در صحرا پرواز میکردم و در آنجا پنهان میشدم و استراحت میکردم؛ 8 میشتافتم به سوی پناهگاهی و از تندباد و طوفان حوادث در امان میماندم.»
9 خداوندا، این شریران را چنان پریشان کن که زبان یکدیگر را نفهمند، زیرا آنان شهر را از خشونت و ظلم پر ساختهاند. 10 آنان روز و شب شهر را دور میزنند و شرارت و جنایت میآفرینند. 11 شهر پر از ظلم و فساد است و حیله و فریب از کوچهها دور نمیشود.
12 این دشمن من نیست که به من توهین میکند، و گرنه تحمل میکردم؛ این حریف من نیست که بر من برخاسته، و گرنه خود را از او پنهان میکردم. 13 این تو هستی ای دوست صمیمی و همکار من! 14 ما با یکدیگر رفاقت صادقانه داشتیم، با یکدیگر درد دل میکردیم و با هم به خانهٔ خدا میرفتیم.
15 باشد که دشمنانم پیش از وقت، زنده به گور شوند، زیرا دلها و خانههایشان پر از شرارت است.
16 اما من از خدا کمک میطلبم و او نجاتم خواهد داد. 17 صبح، ظهر و شب به پیشگاه خدا مینالم و شکایت میکنم و او صدای مرا خواهد شنید. 18 هر چند دشمنان من زیادند، اما او مرا در جنگ با آنها پیروز خواهد ساخت و به سلامت باز خواهد گرداند. 19 خدایی که از ازل بر تخت فرمانروایی نشسته است دعایم را خواهد شنید و آنها را شکست خواهد داد، زیرا آنها از خدا نمیترسند و نقشههای پلید خود را تغییر نمیدهند.
20 دوست و همکار سابق من دست خود را بر روی دوستانش بلند میکند و عهد دوستی خود را میشکند. 21 زبانش چرب است اما در باطنش کینه و نفرت هست. سخنانش از روغن نیز نرمتر است اما همچون شمشیر میبرد و زخمی میکند.
22 نگرانی خود را به خدا واگذار و او تو را حفظ خواهد کرد. خداوند هرگز نخواهد گذاشت که عادلان بلغزند و بیفتند.
23 اما تو ای خدا، این اشخاص خونخوار و نیرنگباز را پیش از وقت به گور خواهی فرستاد. ولی من بر تو توکل دارم.
Chapter 56
مزمور ۵۶
دعا برای رستگاری از دشمن
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «کبوتر بر درختان بلوط دوردست». غزل[1] داوود دربارۀ زمانی که فلسطینیان او را در جَت گرفتار کردند.1 ای خدا، بر من رحم فرما، زیرا مورد هجوم دشمنان قرار گرفتهام و مخالفانم هر روز عرصه را بر من تنگتر میکنند. 2 تمام روز دشمنانم بر من یورش میآورند. مخالفانم که با من میجنگند بسیارند.
3 هنگامی که بترسم، ای خداوند، بر تو توکل خواهم کرد. 4 وعدههای خداوند را میستایم و بر او توکل دارم، پس نخواهم ترسید، انسان فانی به من چه میتواند کرد؟
5 دشمنانم تمام روز در فکر آزار من هستند و یک دم مرا راحت نمیگذارند. 6 آنها با هم جمع شده در کمین مینشینند و تمام حرکات مرا زیر نظر گرفته، قصد جانم را میکنند. 7 خدایا، نگذار آنها با این همه شرارت، جان به در برند. با خشم خود آنها را سرنگون کن.
8 تو از پریشانی من آگاهی؛ حساب اشکهایم را داری و آن را در دفترت ثبت کردهای.
9 روزی که تو را به کمک بخوانم، دشمنانم شکست خورده، خواهند گریخت. یقین دارم که خداوند پشتیبان من است. 10 وعدههای خداوند را میستایم و بر او توکل دارم، 11 پس نخواهم ترسید. انسان به من چه میتواند کرد؟
12 خدایا، نذرهای خود را ادا خواهم کرد و قربانیهای تشکر را به درگاه تو تقدیم خواهم نمود، 13 زیرا تو مرا از پرتگاه مرگ رهانیدی و نگذاشتی پایم بلغزد و نابود شوم تا بتوانم اکنون در نور حیاتی که در حضور توست راه روم.
Chapter 57
مزمور ۵۷
دعای کمک
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «نابود نکن». غزل[1] داوود دربارۀ زمانی که داوود از چنگ شائول به غار گریخت.1 ای خدا بر من رحم کن! بر من رحم کن، زیرا به تو پناه آوردهام. در زیر سایۀ بالهایت پناه میگیرم تا این بلا از من بگذرد.
2 نزد خدای متعال، خدایی که همهٔ نیازهایم را برمیآورد، دعا میکنم. 3 او از آسمان دعای مرا شنیده، مرا نجات خواهد بخشید و دشمنم را شکست خواهد داد. خدا محبت و وفاداری خود را از من دریغ نخواهد داشت.
4 مردم درندهخو مانند شیر مرا محاصره کردهاند. دندانهای آنها همچون نیزه و پیکان و زبانشان مانند شمشیر، تیز و برّان است.
5 ای خدا، جلال و شکوه تو بالاتر از آسمانها قرار گیرد و عظمت تو بر تمام جهان آشکار شود.
6 دشمنانم برایم دام گستردهاند تا مرا گرفتار سازند و من در زیر بار غصه خم شدهام. آنها در سر راه من چاه کندند، اما خودشان در آن افتادند.
7 ای خدا، من روحیهٔ خود را نباختهام و اعتماد خود را از دست ندادهام. من سرود خواهم خواند و تو را ستایش خواهم کرد. 8 ای جان من بیدار شو! ای بربط و عود من، به صدا درآیید تا سپیده دم را بیدار سازیم!
9 خدایا، در میان مردم تو را سپاس خواهم گفت و در میان قومها تو را ستایش خواهم کرد، 10 زیرا محبت تو بینهایت عظیم است.
11 ای خدا، جلال و شکوه تو بالاتر از آسمانها قرار گیرد و عظمت تو بر تمام جهان آشکار شود.
Chapter 58
مزمور ۵۸
دعا برای مجازات بدکاران
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «نابود نکن». غزل[1] داوود.1 ای حاکمان، شما که دم از انصاف میزنید، چرا خود عادلانه قضاوت نمیکنید؟ 2 شما در فکر خود نقشههای پلید میکشید و در سرزمین خود مرتکب ظلم و جنایت میشوید.
3 شریران در تمام زندگی خود منحرف هستند؛ از روز تولد لب به دروغ میگشایند. 4 آنها زهری کشنده چون زهر مار دارند و مانند افعی کر، گوش خود را میبندند 5 تا آواز افسونگران را نشنوند، هر چند افسونگران با مهارت افسون کنند.
6 خدایا، دندانهای آنها را بشکن! خداوندا، فک این مردم درندهخو را خرد کن! 7 بگذار آنها همچون آبی که به زمین تشنه ریخته میشود، نیست و نابود گردند و وقتی تیر میاندازند، تیرشان به هدر رود. 8 بگذار همچون حلزون به گل فرو روند و محو شوند و مانند بچهای که مرده به دنیا آمده، نور آفتاب را نبینند. 9 باشد که آتش خشم تو، ای خداوند بر آنها افروخته شود و پیش از اینکه به خود بیایند، پیر و جوان مانند خار و خاشاک بسوزند.
10 عادلان وقتی مجازات شریران را ببینند، شادخاطر خواهند شد؛ آنها از میان جویبار خون اجساد شریران عبور خواهند کرد. 11 آنگاه مردم خواهند گفت: «براستی عادلان پاداش میگیرند؛ بهیقین خدایی هست که در جهان داوری میکند.»
Chapter 59
مزمور ۵۹
دعای محافظت
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «نابود نکن». غزل[1] داوود دربارۀ زمانی که شائول مردانی فرستاد تا خانۀ داوود را کشیک بکشند و او را بکُشند.1 ای خدای من، مرا از دست دشمنانم برهان؛ مرا از چنگ مخالفانم حفظ کن. 2 مرا از شرّ مردمان گناهکار و خونریز نجات بده.
3 ببین چگونه در کمین من نشستهاند. ستمکاران بر ضد من برخاستهاند بدون آنکه گناه یا خطایی از من سر زده باشد. 4 کار خلافی مرتکب نشدهام، با این حال آنها آماده میشوند بر من هجوم آورند. خدایا، برخیز و ببین و به کمکم بیا! 5 ای خداوند، خدای لشکرهای آسمان، ای خدای اسرائیل، برخیز و همهٔ قومها را به سزای اعمالشان برسان؛ بر ستمکاران و گناهکاران رحم نکن.
6 دشمنانم شامگاهان باز میگردند و مانند سگ پارس میکنند و شهر را دور میزنند. 7 فریاد برمیآورند و ناسزا میگویند؛ زبانشان مانند شمشیر تیز است. گمان میبرند کسی سخنان توهینآمیزشان را نمیشنود. 8 اما تو ای خداوند، به آنها خواهی خندید و تمام آن قومها را تمسخر خواهی نمود. 9 ای قوت من، چشم امید من بر توست، زیرا پشتیبان من تو هستی. 10 خدای من با محبت خویش پیشاپیش من میرود و مرا هدایت میکند؛ خداوند به من اجازه خواهد داد شکست دشمنانم را ببینم.
11 ای خداوندی که سپر ما هستی، آنها را یکباره نابود نکن، مبادا مردم این درس عبرت را زود فراموش کنند، بلکه آنها را با قدرت خویش پراکنده و خوار گردان. 12 گناه بر زبان آنهاست؛ تمامی سخنانشان آلوده به شرارت است. باشد که در تکبر خود گرفتار شوند. آنها دشنام میدهند و دروغ میگویند، 13 پس آنها را با خشم خود نابود کن تا نامشان گم شود و مردم بدانند که خدا نه تنها بر اسرائیل، بلکه بر سراسر جهان حکمرانی میکند.
14 دشمنانم شامگاهان باز میگردند و مانند سگ پارس میکنند و شهر را دور میزنند. 15 آنها برای خوراک به این سوی و آن سوی میدوند و اگر سیر نشوند زوزه میکشند.
16 اما من قدرت تو را خواهم سرایید؛ صبحگاهان با شادی در وصف محبت تو سرود خواهم خواند، زیرا در سختیهای روزگار، تو پناهگاه من هستی.
17 ای خدا، ای قوت من، برای تو سرود میخوانم. پناهگاه من تویی، ای خدایی که مرا محبت میکنی.
Chapter 60
مزمور ۶۰
دعا برای رهایی
برای رهبر سرایندگان. در مایۀ «سوسن شهادت». غزل[1] داوود دربارۀ زمانی که با اَرام نَهَرَین [2] و اَرام صوبه [3] جنگید و یوآب بازگشته دوازده هزار نفر از اَدومیان را در درۀ نَمک کُشت.1 ای خدا، تو ما را طرد کردهای، ما را پراکنده ساخته و بر ما خشمگین بودهای؛ اما اینک به سوی ما بازگرد. 2 زمین را لرزان ساخته و آن را شکافتهای؛ شکافهایش را به هم آور، زیرا نزدیک است متلاشی شود. 3 به قوم برگزیدهات سختیهای فراوان دادهای؛ ما را همچون افراد مست گیج و سرگردان نمودهای.
4 اما برای کسانی که تو را گرامی میدارند پرچمی افراشتهای تا آنان را در مقابل تیرهای دشمن در امان داری.
5 ای خدایی که ما را دوست داری، با قدرت خویش ما را نجات ده و دعای ما را اجابت فرما.
6 خدا در قدوسیت [4] خویش سخن گفته و فرموده است: «با شادی شهر شکیم را قسمت میکنم و دشت سوکوت را اندازه میگیرم. 7 جِلعاد از آن من است و منسی نیز از آن من؛ افرایم کلاهخود من است و یهودا عصای سلطنت من. 8 اما قوم موآب را مانند لگن برای شستشو به کار خواهم برد، بر قوم ادوم کفشم را خواهم انداخت و بر فلسطین فریاد پیروزی برخواهم آورد.»
9 کیست که مرا برای گرفتن شهرهای حصاردار ادوم رهبری کند؟ 10 خدایا، تو ما را رهبری کن، تو که اینک از ما روگردان شدهای و دیگر با سپاهیان ما نیستی! 11 تو ما را در جنگ با دشمن کمک کن، زیرا کمک انسان بیفایده است. 12 با کمک تو ای خدا، پیروز خواهیم شد، زیرا تو دشمنان ما را شکست خواهی داد!
Chapter 61
مزمور ۶۱
دعا برای محافظت
برای رهبر سرایندگان: با همراهی سازهای زهی. مزمور داوود.1 ای خدا، فریادم را بشنو و دعای مرا اجابت فرما!
2 از این دیار غریب، تو را به کمک میطلبم. مرا که فکرم پریشان است به پناهگاهی امن هدایت کن. 3 زیرا تو در برابر دشمنانم حامی و پناهگاه من بودهای.
4 بگذار تمام عمرم در خیمهٔ تو ساکن شوم و در زیر سایهٔ بالهای تو پناه گیرم.
5 خدایا، تو قولهایی را که دادهام، شنیدهای، و برکاتی را نصیبم ساختهای که به کسانی که نام تو را گرامی میدارند، میبخشی.
6 به پادشاه عمر طولانی عطا کن تا سالیان سال سلطنت کند. 7 باشد که تا ابد در حضور تو ای خدا، او حکومت کند. او را با محبت و وفاداری خود محافظت فرما.
8 پس همیشه تو را ستایش خواهم کرد و هر روز به قولهایی که به تو دادهام وفا خواهم نمود.
Chapter 62
مزمور ۶۲
اعتماد به محافظت خدا
برای رهبر سرایندگان. برای یِدوتون. مزمور داوود.1 در سکوت برای خدا انتظار میکشم، زیرا نجات من از جانب اوست. 2 او نجات دهنده و تنها صخرهٔ پناهگاه من است؛ او قلعهٔ محافظ من است، پس هرگز شکست نخواهم خورد.
3 ای آدمیان، تا به کی بر من هجوم میآورید تا مرا که همچون دیواری فرو ریختهام از پای درآورید؟ 4 تنها فکرتان این است که مرا از این مقامی که دارم به زیر اندازید؛ شما دروغ را دوست دارید. با زبان خود مرا برکت میدهید اما در دلتان لعنتم میکنید.
5 ای جان من، تنها نزد خدا آرام یاب، زیرا امید من بر اوست. 6 او نجات دهنده و تنها صخرهٔ پناهگاه من است؛ او قلعهٔ محافظ من است، پس هرگز شکست نخواهم خورد. 7 نجات و عزت من از جانب خداست؛ قوت و پناهگاه من خداست. 8 ای مردم، همه وقت بر او توکل نمایید؛ غم دل خود را به او بگویید، زیرا خدا پناهگاه ماست.
9 همهٔ انسانها در مقابل او ناچیزند؛ اشخاص سرشناس و افراد بینام و نشان، همگی در ترازوی او بالا میروند، زیرا از باد هم سبکترند.
10 بر خشونت تکیه نکنید و به کسب ثروت از راه دزدی دل خوش نکنید، و هرگاه ثروتتان زیاد شود دل بر آن نبندید.
11 شنیدهام که خدا بارها فرموده است که قوت از آن اوست، 12 اما بیش از آن شنیدهام که محبت نیز از آن اوست. خداوندا، تو هر کس را بر اساس کارهایش پاداش خواهی داد.
Chapter 63
مزمور ۶۳
اشتیاق برای خداوند
مزمور داوود دربارۀ زمانی که در بیابان یهودا به سر میبرد.1 ای خدا، تو خدای من هستی؛ سحرگاهان [1] تو را میجویم. جان من مشتاق توست؛ تمام وجودم همچون زمینی خشک و بیآب، تشنهٔ توست. 2 تو را در خانۀ مقدّست دیدهام و قدرت و جلال تو را مشاهده کردهام.
3 محبت تو برایم شیرینتر از زندگی است، پس لبهای من تو را ستایش خواهد کرد، 4 و تا زندهام تو را سپاس خواهم گفت و دست دعا به سوی تو دراز خواهم کرد. 5 جان من سیر خواهد شد و با شادی خداوند را ستایش خواهد کرد.
6 شب هنگام در بستر خود به تو میاندیشم. 7 تو همیشه مددکار من بودهای، پس در زیر بالهای تو شادی خواهم کرد. 8 همیشه در تو پناه خواهم گرفت و تو با دست پرقدرتت از من حمایت خواهی نمود.
9 اما آنانی که قصد جان مرا دارند هلاک شده، به زیر زمین فرو خواهند رفت؛ 10 در جنگ به دم شمشیر خواهند افتاد و طعمهٔ گرگها خواهند شد. 11 اما من در خدا شادی خواهم کرد و همهٔ کسانی که بر خدا اعتماد نمودهاند او را ستایش خواهند کرد، اما دهان دروغگویان بسته خواهد شد.
Chapter 64
مزمور ۶۴
دعای محافظت
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خدا، به نالههای شِکوهآمیز من گوش فرا ده و جانم را از دست دشمنان حفظ فرما.
2 در مقابل توطئهٔ شریران که فتنه بر پا میکنند، از من محافظت کن. 3 آنها زبان خود را همچون شمشیر، تیز کردهاند و به جای تیر و کمان با سخنان تلخ مجهز شدهاند 4 تا از کمینگاههای خود ناگهان به انسان بیگناه شبیخون زنند. 5 آنها یکدیگر را در انجام دادن نقشههای شرورانهٔ خود تشویق میکنند. دربارهٔ اینکه کجا دامهای خود را کار بگذارند با هم مشورت مینمایند، و میگویند: «هیچکس نمیتواند اینها را ببیند.» 6 آنها نقشهٔ شوم طرح میکنند و میگویند: «نقشهٔ ما نقصی ندارد!» فکر و دل انسان چقدر حیلهگر است!
7 اما خدا این بدکاران را هدف تیرهایش قرار خواهد داد و آنها در یک چشم به هم زدن نقش زمین خواهند شد. 8 آری، آنها طعمهٔ سخنان زشت خود خواهند شد. کسانی که آنها را بینند با تمسخر سر خود را تکان خواهند داد. 9 ایشان خواهند ترسید و دربارهٔ کارهای خدا تفکر خواهند نمود و آنها را برای دیگران تعریف خواهند کرد.
10 عادلان در خداوند شادی کنند و بر او توکل نمایند؛ همهٔ پاکدلان او را ستایش کنند!
Chapter 65
مزمور ۶۵
ستایش و شکرگزاری
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود. سرود.1 ای خدا، شایسته است که تو را در صهیون ستایش کنیم و آنچه را که نذر کردهایم ادا نماییم، 2 زیرا تو خدایی هستی که دعا میشنوی! همهٔ مردم به سبب گناهانشان نزد تو خواهند آمد. 3 گناهان ما بر ما سنگینی میکنند، اما تو آنها را خواهی بخشید. 4 خوشا به حال کسی که تو او را برگزیدهای تا بیاید و در خیمهٔ مقدّس تو ساکن شود! ما از همهٔ نیکوییهای خانهٔ مقدّس تو برخوردار خواهیم شد.
5 ای خدایی که رهانندهٔ ما هستی، تو با کارهای عادلانه و شگفتانگیز خود پاسخ ما را میدهی. تو امید و پشتیبان همهٔ مردم در سراسر جهان هستی.
6 کوهها را در جای خود محکم ساختی و قدرت مهیب خود را نشان دادی. 7 همانگونه که تلاطم دریا و غرش امواج را آرام میسازی، شورش مردم را نیز خاموش میکنی. 8 ساکنان زمین از کارهای شگفتانگیز تو حیرانند. فریاد شادی مردم به سبب کارهای تو از یک سوی زمین تا سوی دیگر طنینانداز است!
9 تو زمین را سیراب میسازی و آن را حاصلخیز میگردانی. با رودخانههای پر از آب، زمین را برای انسان بارور میسازی تا از محصولاتش استفاده کند. 10 شیارهای زمین را سیراب میکنی و بلندیهایش را هموار میسازی. باران بر زمین میبارانی تا نباتات برویند. 11 با برکات خود زمین را میآرایی؛ جهان از نعمتهای تو لبریز است. 12 چراگاههای صحرا سرسبز میشوند و تپهها شادمانه شکوفا میشوند. 13 چمنزارها پر از گلههای گاو و گوسفند هستند؛ وادیها لبریز از غله میباشند؛ همه از خوشی بانگ شادی برمیآورند و سرود میخوانند!
Chapter 66
مزمور ۶۶
سرود شکرگزاری
برای رهبر سرایندگان. سرود. مزمور.1 ای همهٔ مردم روی زمین، برای خدا فریاد شادی سر دهید! 2 نام پرشکوه او را با سرود بستایید و عظمت او را بیان کنید! 3 به خدا بگویید: «چه حیرتانگیز است کارهای تو! قدرت تو دشمنانت را از پای در خواهد آورد. 4 تمامی مردم روی زمین تو را پرستش خواهند کرد، تو را خواهند ستود و به نام تو سرود خواهند خواند.»
5 بیایید کارهای خدا را مشاهده کنید؛ ببینید چه کارهای شگفتانگیزی برای انسانها انجام داده است. 6 او دریا را به خشکی تبدیل کرد و اجداد ما با پای پیاده از میان آن عبور نمودند. ایشان به سبب این کار خدا شادیها کردند.
7 خداوند تا ابد با قدرت حکمرانی میکند و رفتار همهٔ قومها را زیر نظر دارد. پس ای مردم سرکش، بر ضد او قیام نکنید.
8 ای قومها، خدای ما را ستایش کنید! بگذارید آواز ستایش شما شنیده شود. 9 او زندگی ما را از خطر میرهاند و نمیگذارد پاهایمان بلغزد.
10 ای خدا، تو ما را امتحان کردهای؛ مانند نقرهای که در کوره میگذارند تا پاک شود، ما را پاک نمودهای. 11 ما را در دام گرفتار ساختی و بارهای سنگین بر دوش ما نهادی. 12 دشمنان ما را بر ما مسلط گرداندی و گذاشتی از آب و آتش عبور کنیم، اما سرانجام ما را به مکانی آوردی که در آن وفور نعمت است.
13 قربانیهای سوختنی به خانهٔ تو خواهم آورد تا نذرهای خود را ادا نمایم. 14 بله، هنگامی که در زحمت بودم نذر کردم و اینک آن را ادا خواهم کرد. 15 گوسفند قربانی خواهم کرد و گوساله و بز تقدیم خواهم نمود و آنها را بر مذبح خواهم سوزاند تا بوی خوب آنها به سوی تو زبانه کشد.
16 ای همهٔ خداترسان، بیایید و بشنوید تا به شما بگویم که خداوند برای من چه کرده است. 17 فریاد برآوردم و از او کمک خواستم و او را ستایش نمودم. 18 اگر گناه را در دل خود نگه میداشتم، خداوند دعایم را نمیشنید. 19 اما او به دعای من توجه نموده و آن را مستجاب کرده است!
20 سپاس بر خدایی که دعای مرا بیجواب نگذاشته و محبت خود را از من دریغ نکرده است.
Chapter 67
مزمور ۶۷
سرود شکرگزاری
برای رهبر سرایندگان: با همراهی سازهای زهی. مزمور. سرود.1 خدایا، بر ما رحم کن و ما را برکت ده و نور روی خود را بر ما بتابان، 2 تا بهوسیلۀ ما ارادهٔ تو در جهان شناخته شود و خبر خوش نجات تو به همهٔ مردم روی زمین برسد.
3 خدایا، باشد که همهٔ مردم تو را ستایش کنند؛ باشد که همهٔ قومها تو را سپاس گویند!
4 همهٔ قومها شاد شده، سرود خواهند خواند، زیرا تو از روی عدل و انصاف مردم را داوری میکنی و آنها را هدایت مینمایی.
5 خدایا، باشد که همهٔ مردم تو را ستایش کنند؛ باشد که همهٔ قومها تو را سپاس گویند! 6 آنگاه زمین محصول خود را تولید خواهد کرد و تو ما را برکت خواهی داد. 7 بله، تو ما را برکت خواهی داد و همهٔ مردم جهان به تو احترام خواهند گذاشت.
Chapter 68
مزمور ۶۸
سرود پیروزی
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود. سرود.1 ای خدا، برخیز و دشمنانت را پراکنده ساز. بگذار آنانی که از تو نفرت دارند از حضور تو بگریزند. 2 چنانکه دود در برابر باد پراکنده میشود، همچنان تو ایشان را پراکنده ساز؛ همانگونه که موم در مقابل آتش گداخته میشود، همچنان بگذار گناهکاران در حضورت نابود شوند. 3 اما نیکوکاران شادی کنند و در حضور تو خوشحال باشند؛ از شادی فریاد برآورند و خوش باشند.
4 در وصف خدا سرود بخوانید. نام او را ستایش کنید. برای او که بر ابرها سوار است، راهی درست کنید. نام او یهوه است! در حضورش شادی کنید!
5 خدایی که در خانهٔ مقدّس خود ساکن است، پدر یتیمان و دادرس بیوهزنان میباشد. 6 او بیکسان و آوارگان را در خانهها ساکن میگرداند و اسیران را آزاد میسازد. اما یاغیان در زمین خشک و بیآب ساکن خواهند شد.
7 ای خدای اسرائیل، وقتی تو قوم برگزیدهٔ خود را هدایت کردی و از میان بیابان عبور نمودی، 8 زمین تکان خورد و آسمان بارید و کوه سینا از ترس حضور تو به لرزه افتاد. 9 ای خدا، تو نعمتها بارانیدی و قوم برگزیدهٔ خود را که خسته و ناتوان بودند، نیرو و توان بخشیدی. 10 جماعت تو در زمین موعود ساکن شدند و تو ای خدای مهربان، حاجت نیازمندان را برآوردی.
11 خداوند کلام را اعلام کرد و کسانی که آن را بشارت دادند عدهٔ بیشماری بودند؛ کلام او این است: 12 «پادشاهان و سپاهیانشان بشتاب میگریزند! زنانی که در خانه هستند غنایم جنگی را بین خود قسمت میکنند. 13 آنها اگرچه روزی فقیر و بینوا بودند، اما اینک خوشبخت و ثروتمندند و خود را مانند کبوتری که بالهایش نقرهای و پرهایش طلایی است با زر و زیور آراستهاند.» 14 خدای قادر مطلق پادشاهانی را که دشمن اسرائیل بودند مانند دانههای برف که در جنگلهای کوه صلمون آب میشود، پراکنده و محو ساخت.
15 ای کوههای عظیم باشان، ای سلسله جبال بزرگ که قلههای بلند دارید، 16 چرا با حسرت به این کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است نگاه میکنید؟ به یقین خداوند تا به ابد در آن ساکن خواهد بود.
17 خداوند در میان هزاران هزار ارابه از کوه سینا به خانهٔ مقدّس خویش که در کوه صهیون است، رفته است. 18 آن هنگام که به برترین مکان بالا رفتی، بسیاری را به اسارت بردی و هدایا از آدمیان گرفتی، حتی از کسانی که زمانی یاغی بودهاند. اکنون خداوند در میان ما ساکن خواهد شد.
19 شکر و سپاس بر خداوندی که هر روز بارهای ما را متحمل میشود و خدایی که نجات ماست. 20 خدای ما نجاتدهندۀ ماست و ما را از مرگ میرهاند.
21 خدا سر دشمنانش را که در گناه زندگی میکنند، خرد خواهد کرد. 22 خداوند میفرماید: «دشمنان شما را از باشان و از اعماق دریا باز خواهم آورد 23 تا در میان خون ریخته شدهٔ آنان راه بروید و سگها خون ایشان را بخورند.»
24 ای خدایی که پادشاه و خداوند من هستی، همهٔ قومها حرکت پیروزمندانهٔ تو را به سوی خانهٔ مقدّست دیدهاند. 25 سرایندگان در پیش و نوازندگان در عقب و دوشیزگان در وسط آنان دفزنان حرکت میکنند. 26 همهٔ مردم اسرائیل خدا را حمد گویند. ای فرزندان یعقوب، خداوند را ستایش کنید. 27 قبیلهٔ کوچک بنیامین پیشاپیش ستایشکنندگان خدا در حرکت است؛ بعد از او رهبران قبیلهٔ یهودا با دستههای خود، سپس بزرگان قبیلهٔ زبولون و نفتالی حرکت میکنند.
28 ای خدا، نیروی خود را برای ما به کار ببر، همانگونه که در گذشته این کار را کردی. 29 به احترام خانهٔ تو در اورشلیم، پادشاهان هدایا نزد تو خواهند آورد. 30 مصر، آن حیوان وحشی را که در میان نیزارها ساکن است، توبیخ نما. قومهای جهان را که همچون رمههای گاو و گوساله هستند، سرزنش کن تا به فرمان تو گردن نهند و نقرههای خود را به تو تقدیم کنند. اقوامی را که جنگ را دوست میدارند، پراکنده ساز. 31 مصر هدایا به دست سفیران خود خواهد فرستاد و حبشه دست دعا به سوی خداوند دراز خواهد کرد.
32 ای ممالک جهان، برای خدا سرود بخوانید؛ خداوند را با سرودها بستایید. 33 خدای ازلی و ابدی را که در آسمانها نشسته است و با صدای بلند و نیرومند سخن میگوید، ستایش کنید. 34 قدرت خدا را توصیف نمایید خدایی که شکوه و جلالش بر اسرائیل است و قوتش در آسمانها پابرجاست. 35 چه مَهیب است خداوند در مکان مقدّس خویش! خدای اسرائیل به قوم برگزیدهٔ خود قوت و عظمت میبخشد.
خدا را شکر و سپاس باد!
Chapter 69
مزمور ۶۹
فریاد رهایی از رنجها
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «سوسنها». مزمور داوود.1 خدایا، مرا از این طوفان مشکلات نجات ده! 2 در منجلاب فرو رفتهام و در زیر پایم جایی برای ایستادن نیست. به جاهای عمیق رسیدهام و سیلاب مرا پوشانده است. 3 از بس مینالم خسته شدهام و گلویم خشک شده است. چشمانم آنقدر منتظر اقدام تو بودهاند که تار گشتهاند.
4 آنانی که بیسبب از من نفرت دارند از موهای سرم بیشترند. دشمنانم در مورد من دروغ میگویند، آنها از من قویترند و قصد کشتن مرا دارند. آنچه از دیگران ندزدیدهام، از من میخواهند برگردانم.
5 ای خدا، تو حماقت مرا میدانی و گناهانم از نظر تو پنهان نیست.
6 ای خداوند لشکرهای آسمان، مگذار آنانی که به تو امیدوار هستند و انتظار تو را میکشند، به سبب من شرمنده شوند. ای خدای اسرائیل، مگذار مایهٔ رسوایی دوستدارانت شوم. 7 من به خاطر توست که اینچنین مورد سرزنش واقع شده و رسوا گشتهام. 8 نزد برادران خود غریب هستم و در خانوادهٔ خود بیگانه محسوب میشوم.
9 اشتیاقی که برای خانۀ تو دارم، مثل آتش در من زبانه میکشد، و توهینهای اهانتکنندگانِ تو بر من افتاده است. 10 هنگامی که با روزه و اشک در حضور تو خود را فروتن میسازم، آنها مرا سرزنش میکنند. 11 وقتی برای توبه و ندامت پلاس در بر میکنم، آنها مسخرهام میکنند. 12 مردم کوچه و بازار پشت سرم حرف میزنند و میگساران برای من آواز میخوانند.
13 اما من، ای خداوند، نزد تو دعا میکنم. ای خدا، تو در وقت مناسب به من جواب ده، به سبب محبت عظیمت دعای مرا مستجاب فرما و مطابق وعدهٔ خود مرا نجات ده. 14 مرا از میان سیل و طوفان برهان تا غرق نشوم. مرا از دست دشمنانم نجات ده. 15 مگذار سیلاب مرا بپوشاند و در اعماق آبها غرق شوم.
16 ای خداوند، دعای مرا مستجاب فرما، زیرا محبت تو شگفتانگیز است. از من مراقبت فرما، زیرا رحمت تو بیکران است. 17 روی خود را از من برمگردان، زیرا در سختی و زحمت هستم. دعای مرا زود جواب ده. 18 نزد من بیا و بهای آزادیم را بپرداز و مرا از دست دشمن رها کن.
19 میدانی چگونه مورد سرزنش و اهانت قرار گرفته و رسوا شدهام؛ تو همهٔ دشمنانم را میبینی. 20 طعنه و سرزنش مردم دل مرا شکسته است و سخت بیمار شدهام. منتظر بودم کسی با من همدردی کند، ولی شخص دلسوزی یافت نشد. به جستجوی افرادی پرداختم که مرا دلداری دهند، اما کسی را نیافتم. 21 به جای خوراک، به من زرداب دادند و به جای آب، سرکه نوشاندند.
22 بگذار سفرۀ رنگینی که جلویشان پهن است، دامی شود و آرامش و صفایشان، تله باشد. 23 چشمانشان کور شود تا نتوانند ببینند، و کمرهایشان همیشه بلرزد! 24 خشم خود را بر سرشان بریز و با آتش غضبت آنها را بسوزان! 25 ای کاش خانههایشان خراب گردد و کسی در خیمههایشان ساکن نشود. 26 زیرا به کسی که تو تنبیه کردهای آزار میرسانند و از رنجهای آنانی که تو مجروحشان ساختهای سخن میگویند. 27 گناهانشان را یک به یک در نظر بگیر و مگذار نجات تو شامل حالشان شود. 28 نامشان را از دفتر حیات خود پاک کن و مگذار جزو قوم تو محسوب شوند.
29 اما من مصیبتزده و دردمند هستم. ای خدا، مرا نجات ده و سرافراز فرما.
30 با سرود نام خدا را ستایش خواهم نمود و با دعای شکرگزاری عظمت او را خواهم ستود. 31 خداوند چنین پرستشی را بیش از قربانی حیوانات میپسندد. 32 اشخاص فروتن که طالب خدا هستند وقتی ببینند او به فکر ایشان است شاد و امیدوار خواهند شد. 33 خداوند دعای نیازمندان را مستجاب مینماید و عزیزان خود را در زندان و اسارت فراموش نمیکند.
34 ای آسمان و زمین، خدا را ستایش کنید! ای دریاها و ای موجودات دریایی، خدا را بستایید! 35 خدا اورشلیم را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را دوباره بنا خواهد نمود تا قوم برگزیدهاش در سرزمین موعود سکونت نمایند و آن را به تصرف خود درآورند. 36 فرزندان بندگانش وارث سرزمین موعود خواهند شد و آنانی که خدا را دوست میدارند، در آن ساکن خواهند شد.
Chapter 70
مزمور ۷۰
دعای کمک
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود، که از خدا میخواهد او را به یاد آورد.1 خدایا، به یاری من بشتاب و مرا نجات ده! 2 بگذار آنانی که قصد جانم را دارند خجل و سرافکنده شوند و بدخواهان من پریشان گردند؛ 3 بگذار کسانی که مرا مسخره میکنند رسوا و ناکام شوند.
4 بگذار کسانی که تو را طلب میکنند در تو شاد و خرسند باشند و آنانی که نجات تو را دوست دارند پیوسته بگویند: «خداوند بزرگ است!»
5 من فقیر و نیازمند هستم. خدایا، به یاری من بشتاب! ای خداوند، تو مددکار و نجاتدهندۀ من هستی، پس تأخیر نکن!
Chapter 71
مزمور ۷۱
دعای مرد پیر
1 ای خداوند، به تو پناه آوردهام، نگذار هرگز سرافکنده شوم. 2 تو عادلی، پس مرا برهان و نجات ده. 3 به دعای من گوش ده و نجاتم ببخش. برای من پناهگاهی مطمئن باش تا همه وقت به تو پناه آورم. ای صخره و قلعه من، فرمان نجات مرا صادر کن!
4 خدایا، مرا از دست اشخاص شرور و بدکار و ظالم برهان!
5 ای خداوند، تنها امید من تو هستی و از زمان کودکی اعتماد من تو بودهای! 6 زمانی که در شکم مادرم بودم، تو از من نگهداری میکردی و پیش از آنکه متولد شوم، تو خدای من بودهای؛ پس تو را پیوسته ستایش خواهم کرد.
7 زندگی من برای بسیاری سرمشق شده است، زیرا تو پشت و پناه من بودهای! 8 خدایا، تمام روز تو را شکر میگویم و جلالت را اعلام میکنم. 9 اکنون که پیر و ناتوان شدهام مرا دور مینداز و ترک نکن.
10 دشمنانم بر ضد من سخن میگویند و قصد جانم را دارند. 11 میگویند: «خدا او را ترک کرده است، پس برویم و او را گرفتار سازیم، چون کسی نیست که او را نجات دهد!»
12 ای خدا، از من دور مشو! خدایا، به یاری من بشتاب! 13 دشمنان جانم رسوا و نابود شوند. آنانی که میکوشند به من آسیب برسانند سرافکنده و بیآبرو شوند!
14 من پیوسته به تو امیدوارم و بیش از پیش تو را ستایش خواهم کرد. 15 از عدالت تو سخن خواهم گفت و هر روز برای مردم تعریف خواهم کرد که تو بارها مرا نجات دادهای! 16 ای خداوند با قدرت تو خواهم رفت و به همه اعلام خواهم کرد که تنها تو عادل هستی.
17 خدایا، از دوران کودکی معلم من تو بودهای و من همیشه دربارهٔ کارهای شگفتانگیز تو با دیگران سخن گفتهام. 18 پس خدایا اکنون که پیر شدهام و موهایم سفید گردیده است، مرا ترک نکن. کمکم کن تا بتوانم به نسلهای آینده از قدرت و معجزات تو خبر دهم.
19 ای خدا، عدالت تو تا به آسمانها میرسد. تو کارهای بزرگ انجام دادهای. خدایا کسی مانند تو نیست. 20 ای که سختیها و زحمات بسیار به من نشان دادی، میدانم که به من نیروی تازه خواهی بخشید و مرا از این وضع فلاکتبار بیرون خواهی آورد. 21 مرا بیش از پیش سرافراز خواهی نمود و بار دیگر مرا دلداری خواهی داد.
22 ای خدای من، با نوای بربط صداقت تو را خواهم ستود! ای خدای مقدّس اسرائیل، با صدای عود برای تو سرود خواهم خواند. 23 با تمام وجود برای تو سرود خواهم خواند و از شادی فریاد برخواهم آورد، زیرا تو مرا نجات دادهای. 24 تمام روز از عدالت تو سخن خواهم گفت، زیرا کسانی که در پی آزار من بودند، رسوا و سرافکنده شدند.
Chapter 72
مزمور ۷۲
دعا برای پادشاه
مزمور سلیمان.1 خدایا، عدالتخواهی خود را به پادشاه و ولیعهدش عنایت کن 2 تا او بر قوم تو عادلانه حکومت و داوری کند و مظلومان را منصفانه دادرسی نماید.
3 آنگاه در سراسر سرزمین ما سلامتی و عدالت برقرار خواهد شد. 4 باشد که پادشاه به داد مظلومان برسد و از فرزندان فقیران حمایت کند و ظالمان را سرکوب نماید. 5 باشد که قوم تو، تا زمانی که ماه و خورشید در آسمان برقرارند، تو را پیوسته با ترس و احترام ستایش کنند.
6 سلطنت پادشاه ما [1] همچون بارانی که بر گیاهان میبارد و مانند بارشهایی که زمین را سیراب میکند، پربرکت خواهد بود. 7 در زمان حکومت او، عادلان کامیاب خواهند شد و تا وقتی که ماه باقی باشد، صلح و سلامتی برقرار خواهد بود.
8 دامنهٔ قلمرو او از دریا تا به دریا و از رود فرات تا دورترین نقطهٔ جهان خواهد بود. 9 صحرانشینان در حضورش تعظیم خواهند کرد و دشمنانش به خاک پایش خواهند افتاد. 10 پادشاهان جزایر مدیترانه و سرزمین ترشیش و نیز اهالی شبا و سبا برایش هدایا خواهند آورد. 11 همهٔ پادشاهان، او را تعظیم خواهند کرد و تمام قومها خدمتگزار او خواهند بود.
12 وقتی شخص فقیر و درمانده از او کمک بخواهد، او را خواهد رهانید. 13 بر افراد ضعیف و نیازمند رحم خواهد کرد و ایشان را نجات خواهد داد. 14 آنها را از ظلم و ستم خواهد رهانید، زیرا جان آنها برای او با ارزش است.
15 باشد که پادشاه پایدار بماند و مردم طلای شبا به او هدیه دهند. قوم او پیوسته برایش دعا کنند و او را متبارک خوانند. 16 سرزمین او پر از غله شود و کوهستانها مانند کوههای لبنان حاصلخیز گردد. شهرها همچون مزرعههای پرعلف، سرشار از جمعیت شود. 17 نام پادشاه هرگز فراموش نشود و تا خورشید باقی است آوازهٔ او پایدار بماند.
تمام قومهای جهان توسط او برکت خواهند یافت و او را خواهند ستود.
18 متبارک باد خداوند، خدای اسرائیل! تنها او قادر است کارهای بزرگ و شگفتانگیز انجام دهد. 19 شکر و سپاس بر نام مجید او باد تا ابدالاباد! تمام دنیا از شکوه و جلال او پر شود. آمین! آمین!
20 (پایان زبور داوود، پسر یَسا.)
Chapter 73
کتاب سوم
مزمور ۷۳
عدل و انصاف خدا
مزمور آساف.1 براستی، خدا برای اسرائیل نیکوست یعنی برای آنانی که پاکدل هستند.
2 اما من نزدیک بود ایمانم را از دست بدهم و از راه راست گمراه شوم. 3 زیرا بر کامیابی بدکاران و شریران حسد بردم.
4 دیدم که در زندگی درد نمیکشند و بدنی قوی و سالم دارند. 5 مانند سایرین در زحمت نمیافتند و هیچ گرفتاری ندارند؛ 6 در نتیجه با تکبر راه میروند و به مردم ظلم میکنند. 7 قلبشان مملو از خباثت است و از فکرشان شرارت تراوش میکند. 8 مردم را مسخره میکنند و حرفهای کثیف بر زبان میرانند. با غرور سخن میگویند و نقشههای شوم میکشند. 9 به خدایی که در آسمان است کفر میگویند و به انسانی که بر زمین است فحاشی میکنند.
10 پس مردم گول زندگی پرناز و نعمت آنها را میخورند 11 و میگویند: «خدای چگونه بداند؟ آیا آن متعال میداند بر این زمین چه میگذرد؟»
12 به این مردم شرور نگاه کنید! ببینید چه زندگی راحتی دارند و چگونه به ثروت خود میافزایند.
13 پس آیا من بیهوده خود را پاک نگه داشتهام و نگذاشتهام دستهایم به گناه آلوده شوند؟ 14 نتیجهای که هر روز از این کار عایدم میشود رنج و زحمت است.
15 ولی اگر این فکرهایم را بر زبان میآوردم، جزو مردم خداشناس محسوب نمیشدم. 16 هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم که چرا بدکاران در زندگی کامیاب هستند؛ 17 تا اینکه به خانهٔ خدا رفتم و در آنجا به عاقبت کار آنها پی بردم.
18 ای خدا، تو بدکاران را بر پرتگاههای لغزنده گذاشتهای تا بیفتند و نابود شوند. 19 آری، آنها ناگهان غافلگیر شده، از ترس قالب تهی خواهند کرد. 20 آنها مانند خوابی هستند که وقتی انسان بیدار میشود از ذهنش محو شده است؛ همچنین وقتی تو ای خداوند، برخیزی آنها محو و نابود خواهند شد!
21 وقتی من به این حقیقت پی بردم، از خود شرمنده شدم! 22 من احمق و نادان بودم و نزد تو ای خدا، مانند حیوان بیشعور رفتار کردم!
23 با این حال، تو هنوز هم مرا دوست داری و دست مرا در دست خود گرفتهای! 24 تو با رهنمودهایت مرا در زندگی هدایت خواهی کرد و در آخر مرا به حضور پرجلالت خواهی پذیرفت. 25 ای خدا، من تو را در آسمان دارم؛ این برای من کافی است و هیچ چیز دیگر بر زمین نمیخواهم. 26 اگرچه فکر و بدنم ناتوان شوند، اما تو ای خدا، قوت و تکیهگاه همیشگی من هستی!
27 خدا کسانی را که از او دور شوند و به او خیانت کنند، نابود خواهد کرد. 28 اما من از اینکه نزدیک تو هستم لذت میبرم! ای خداوند، من به تو توکل نمودهام و تمام کارهایت را میستایم!
Chapter 74
مزمور ۷۴
دعا برای قوم خدا
قصیدۀ آساف.1 ای خدا، چرا برای همیشه ما را ترک کردهای؟ چرا بر ما که گوسفندان مرتع تو هستیم خشمگین شدهای؟ 2 قوم خود را که در زمان قدیم از اسارت بازخریدی، به یاد آور. تو ما را نجات دادی تا قوم خاص تو باشیم. شهر اورشلیم را که در آن ساکن بودی، به یاد آور. 3 بر خرابههای شهر ما عبور کن و ببین دشمن چه بر سر خانهٔ تو آورده است!
4 دشمنانت در خانهٔ تو فریاد پیروزی سر دادند و پرچمشان را به اهتزاز درآوردند. 5 مانند هیزمشکنانی که با تبرهای خود درختان جنگل را قطع میکنند، 6 تمام نقشهای تراشیده را با گرز و تبر خرد کردند 7 و خانهٔ مقدّس تو را به آتش کشیده با خاک یکسان نمودند. 8 عبادتگاههای تو را در سراسر خاک اسرائیل به آتش کشیدند تا هیچ اثری از خداپرستی برجای نماند.
9 هیچ نبی در میان ما نیست که بداند این وضع تا به کی ادامه مییابد تا ما را از آن خبر دهد. 10 ای خدا، تا به کی به دشمن اجازه میدهی به نام تو اهانت کند؟ 11 چرا دست خود را عقب کشیدهای و به داد ما نمیرسی؟ دست راست خود را از گریبان خود بیرون آور و دشمنانمان را نابود کن.
12 ای خدا، تو از قدیم پادشاه ما بودهای و بارها ما را نجات دادهای.
13 تو دریا را به نیروی خود شکافتی، و سرهای هیولاهای دریا را شکستی. 14 سرهای لِویاتان [1] را فروکوفتی، و آن را خوراک جانوران صحرا ساختی. 15 چشمهها جاری ساختی تا قوم تو آب بنوشند و رود همیشه پر آب را خشک کردی تا از آن عبور کنند. 16 شب و روز را تو پدید آوردهای؛ خورشید و ماه را تو در آسمان قرار دادهای. 17 تمام نظم جهان از توست. تابستان و زمستان را تو بهوجود آوردهای.
18 ای خداوند، ببین چگونه دشمن به نام تو اهانت میکند. 19 قوم ستمدیدهٔ خود را برای همیشه ترک نکن؛ کبوتر ضعیف خود را به چنگ پرندهٔ شکاری مسپار!
20 گوشههای تاریک سرزمین ما از ظلم پر شده است، عهدی را که با ما بستهای به یاد آر. 21 نگذار قوم مظلوم تو بیش از این رسوا شوند. ایشان را نجات ده تا تو را ستایش کنند.
22 ای خدا، برخیز و حق خود را از دشمن بگیر، زیرا این مردم نادان تمام روز به تو توهین میکنند. 23 فریاد اهانتآمیز آنها را که پیوسته بلند است، نشنیده مگیر.
Chapter 75
مزمور ۷۵
خدا داور همه است
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «نابود نکن». مزمور آساف. سرود.1 تو را سپاس میگویم ای خدا، تو را سپاس میگویم! تو به ما نزدیک هستی و ما کارهای شگفتانگیز تو را اعلام میکنیم.
2 خداوند میفرماید: «وقتی زمان معین برسد، مردم را از روی عدل و انصاف داوری خواهم کرد. 3 وقتی زمین بلرزد و ساکنانش هراسان شوند، مَنَم که ارکان آن را محکم نگاه میدارم.
4 «به متکبران و شروران میگویم که مغرور نباشند 5 و از بلندپروازی و لاف زدن دست بردارند.»
6 زیرا سرافرازی انسان نه از غرب میآید نه از شرق و نه از هیچ جای دیگر، 7 بلکه خداست که داوری میکند؛ اوست که یکی را سرافراز و دیگری را سرافکنده مینماید. 8 خداوند جامی در دست دارد که از شراب تند و قوی غضب او پر است. او آن را به تمام شریران خواهد نوشانید و آنها آن را تا قطرۀ آخر سر خواهند کشید.
9 اما من از تعریف و تمجید خدای یعقوب باز نخواهم ایستاد، بلکه پیوسته در وصف او سرود خواهم خواند! 10 او قدرت شریران را در هم خواهد شکست و عادلان را تقویت خواهد نمود.
Chapter 76
مزمور ۷۶
پیروزی خداوند
برای رهبر سرایندگان: با همراهی سازهای زهی. مزمور آساف. سرود.1 خدا در سرزمین یهودا معروف است! نام او در اسرائیل بزرگ است! 2 خانهٔ خدا در اورشلیم است. او در کوه صهیون مسکن دارد. 3 او در آنجا تیر و کمان دشمن را شکست و شمشیر و سپر جنگی او را خرد کرد.
4 خداوندا، تو عظیمتر و پرشکوهتر از تمامی کوههای بلند هستی! 5 دشمنان نیرومند ما غارت شده، به خواب مرگ فرو رفتند. دیگر هیچکس نمیتواند دست خود را بر ضد ما بلند کند. 6 ای خدای یعقوب، وقتی تو آنها را نهیب زدی، ارابهها و اسبانشان سرجای خود خشک شدند.
7 خدایا، تو بسیار مهیب هستی! وقتی غضبناک میشوی، کیست که تواند در حضورت بایستد؟ 8 وقتی از آسمان دشمنانت را محکوم کردی، زمین لرزید و در برابرت سکوت کرد. 9 خدایا، تو برای داوری مردمان شرارتپیشه برمیخیزی تا ستمدیدگان زمین را رهایی بخشی.
10 خشم انسان جز اینکه منجر به ستایش تو شود، نتیجهٔ دیگری ندارد؛ تو خشم او را مهار میکنی و از آن برای نمایاندن قدرت خود استفاده مینمایی.
11 آنچه را برای خدا نذر کردهاید بجا آورید. ای همسایگان اسرائیل، برای خداوندی که عظیم و مهیب است، هدایا بیاورید. 12 او حاکمان مغرور را نابود میکند و در دل پادشاهان جهان وحشت ایجاد مینماید.
Chapter 77
مزمور ۷۷
تسلی به هنگام گرفتاری
برای رهبر سرایندگان: برای یِدوتون. مزمور آساف.1 با صدایی بلند به سوی خدا فریاد برمیآورم! به سوی خدا فریاد برمیآورم تا صدای مرا بشنود. 2 به هنگام گرفتاری از خدا کمک میطلبم. تمام شب به سوی او دست نیاز دراز میکنم. تا دعایم را مستجاب نکند آرام نخواهم گرفت. 3 خدا را به یاد میآورم و از حسرت مینالم. به فکر فرو میروم و پریشان میشوم.
4 او نمیگذارد خواب بچشمانم بیاید. از شدت ناراحتی نمیتوانم حرف بزنم. 5 به روزهای گذشته فکر میکنم، به سالهایی که پشت سر نهادهام میاندیشم. 6 تمام شب را در تفکر میگذرانم و از خود میپرسم:
7 «آیا خداوند مرا برای همیشه ترک کرده است؟ آیا او دیگر هرگز از من راضی نخواهد شد؟ 8 آیا دیگر هرگز به من محبت نخواهد کرد؟ آیا دیگر هرگز به قول خود وفا نخواهد کرد؟ 9 آیا خدا مهربانی و دلسوزی را فراموش کرده است؟ آیا غضب او باعث شده در رحمت او بسته شود؟»
10 سپس به خود میگویم: «این از ضعف من است که چنین فکر میکنم. پس سالهایی را که دست خداوند قادر متعال در کار بوده است به یاد خواهم آورد.» 11 بله، معجزات و کارهای بزرگی را که خداوند انجام داده است به یاد خواهم آورد 12 و در کارهای شگفتانگیز او تفکر خواهم کرد.
13 ای خدا، تمام راههای تو پاک و بیعیب است! خدایی به بزرگی و عظمت تو وجود ندارد. 14 تو خدایی هستی که معجزه میکنی و قدرت خود را بر قومها نمایان میسازی. 15 با دست توانای خود بنیاسرائیل را رهانیدی.
16 آبها وقتی تو را دیدند به عقب رفتند و اعماق دریا به لرزه درآمد. 17 از ابرها باران بارید. در آسمان رعد و برق پدید آمد و تیرهای آتشین به هر سو جهید. 18 در میان گردباد صدای رعد شنیده شد و برق آسمان دنیا را روشن کرد. زمین تکان خورد و لرزید. 19 از میان دریا جایی که هرگز به فکر کسی نمیرسید راهی پدید آوردی 20 و مانند یک شبان، بنیاسرائیل را به رهبری موسی و هارون از آن عبور دادی.
Chapter 78
مزمور ۷۸
خداوند و قوم او
قصیدۀ آساف.1 ای قوم من، به تعالیم من گوش فرا دهید و به آنچه میگویم توجه نمایید. 2 زیرا میخواهم با مَثَلها سخن گویم. میخواهم معماهای قدیمی را برایتان شرح دهم. 3 میخواهم آنچه را که از نیاکان خود شنیدهام تعریف کنم. 4 اینها را باید تعریف کنیم و مخفی نسازیم تا فرزندان ما نیز بدانند که خداوند با قدرت خود چه کارهای شگفتانگیز و تحسین برانگیزی انجام داده است. 5 خدا احکام و دستورهای خود را به قوم اسرائیل داد و به ایشان امر فرمود که آنها را به فرزندانشان بیاموزند 6 و فرزندان ایشان نیز به نوبهٔ خود آن احکام را به فرزندان خود تعلیم دهند تا به این ترتیب هر نسلی با احکام و دستورهای خدا آشنا گردد. 7 به این ترتیب آنها یاد میگیرند که بر خدا توکل نمایند و کارهایی را که او برای نیاکانشان انجام داده است، فراموش نکنند و پیوسته مطیع دستورهایش باشند. 8 در نتیجه آنها مانند نیاکان خود مردمی سرکش و یاغی نخواهند شد که ایمانی سست و ناپایدار داشتند و نسبت به خدا وفادار نبودند.
9 افراد قبیلهٔ افرایم با وجود اینکه به تیر و کمان مجهز بودند و در تیراندازی مهارت خاص داشتند، هنگام جنگ پا به فرار نهادند. 10 آنان پیمان خود را که با خدا بسته بودند، شکستند و نخواستند مطابق دستورهای او زندگی کنند. 11 کارها و معجزات او را که برای ایشان و نیاکانشان در مصر انجام داده بود، فراموش کردند، 12 کارهای شگفتانگیزی که برای نیاکانشان در دشت صوعن در سرزمین مصر انجام داده بود. 13 خدا دریای سرخ را شکافت و آبها را مانند دیوار بر پا نگه داشت تا ایشان از آن عبور کنند. 14 بنیاسرائیل را در روز بهوسیلۀ ستون ابر راهنمایی میکرد و در شب توسط روشنایی آتش! 15 در بیابان صخرهها را شکافت و برای آنها آب فراهم آورد. 16 بله، از صخره چشمههای آب جاری ساخت!
17 ولی با وجود این، ایشان بار دیگر نسبت به خدای متعال گناه ورزیدند و در صحرا از فرمان او سر پیچیدند. 18 آنها خدا را امتحان کردند و از او خوراک خواستند. 19 حتی بر ضد خدا حرف زدند و گفتند: «آیا خدا میتواند در این بیابان برای ما خوراک تهیه کند؟ 20 درست است که او از صخره آب بیرون آورد و بر زمین جاری ساخت، ولی آیا میتواند نان و گوشت را نیز برای قوم خود فراهم کند؟» 21 خداوند چون این را شنید غضبناک شد و آتش خشم او علیه اسرائیل شعلهور گردید، 22 زیرا آنها ایمان نداشتند که خدا قادر است احتیاج آنها را برآورد. 23 با وجود این، خدا درهای آسمان را گشود 24 و نان آسمانی را برای ایشان بارانید تا بخورند و سیر شوند. 25 بله، آنها خوراک فرشتگان را خوردند و تا آنجا که میتوانستند بخورند خدا به ایشان عطا فرمود. 26 سپس با قدرت الهی خود، بادهای شرقی و جنوبی را فرستاد 27 تا پرندگان بیشماری همچون شنهای ساحل دریا برای قوم او بیاورند. 28 پرندگان در اردوی اسرائیل، اطراف خیمهها فرود آمدند. 29 پس خوردند و سیر شدند؛ آنچه را که خواستند خدا به ایشان داد. 30 اما پیش از آنکه هوس آنها ارضا شود، در حالی که هنوز غذا در دهانشان بود، 31 غضب خدا بر ایشان افروخته شد و شجاعان و جوانان اسرائیل را کشت.
32 با وجود این همه معجزات، بنیاسرائیل باز نسبت به خدا گناه کردند و به کارهای شگفتانگیز او ایمان نیاوردند. 33 بنابراین خدا کاری کرد که آنها روزهایشان را در بیابان تلف کنند و عمرشان را با ترس و لرز بگذرانند. 34 هنگامی که خدا عدهای از آنان را کشت بقیه توبه کرده، به سوی او بازگشت نمودند 35 و به یاد آوردند که خدای متعال پناهگاه و پشتیبان ایشان است. 36 اما توبهٔ آنها از صمیم قلب نبود؛ آنها به خدا دروغ گفتند. 37 دل بنیاسرائیل از خدا دور بود و آنها نسبت به عهد او وفادار نماندند.
38 اما خدا باز بر آنها ترحم فرموده، گناه ایشان را بخشید و آنها را از بین نبرد. بارها غضب خود را از بنیاسرائیل برگردانید، 39 زیرا میدانست که ایشان بشر فانی هستند و عمرشان دمی بیش نیست.
40 بنیاسرائیل در بیابان چندین مرتبه سر از فرمان خداوند پیچیدند و او را رنجاندند. 41 بارها و بارها خدای مقدّس اسرائیل را آزمایش کردند و به او بیحرمتی نمودند. 42 قدرت عظیم او را فراموش کردند و روزی را که او ایشان را از دست دشمن رهانیده بود به یاد نیاوردند. 43 بلاهایی را که او در منطقهٔ صوعن بر مصریها نازل کرده بود، فراموش کردند. 44 در آن زمان خدا آبهای مصر را به خون تبدیل نمود تا مصریها نتوانند از آن بنوشند. 45 انواع پشهها را به میان مصریها فرستاد تا آنها را بگزند. خانههای آنها را پر از قورباغه کرد. 46 محصولات و مزارع ایشان را بهوسیلۀ کرم و ملخ از بین برد. 47 تاکستانها و درختان انجیرشان را با تگرگ درشت خراب کرد. 48 رمهها و گلههایشان را با رعد و برق و تگرگ تلف کرد. 49 او آتش خشم خود را همچون فرشتگان مرگ به جان ایشان فرستاد. 50 او غضب خود را از ایشان باز نداشت بلکه بلایی فرستاد و جان آنها را گرفت. 51 همهٔ پسران نخستزادهٔ مصری را کشت. 52 آنگاه بنیاسرائیل را از مصر بیرون آورد و آنها را همچون گلهٔ گوسفند به بیابان هدایت کرد. 53 ایشان را به راههای امن و بیخطر راهنمایی کرد تا نترسند؛ اما دشمنان آنها در دریای سرخ غرق شدند.
54 سرانجام خدا اجداد ما را به این سرزمین مقدّس آورد، یعنی همین کوهستانی که با دست توانای خود آن را تسخیر نمود. 55 ساکنان این سرزمین را از پیش روی ایشان بیرون راند؛ سرزمین موعود را بین قبایل اسرائیل تقسیم نمود و به آنها اجازه داد که در خانههای آنجا سکونت گزینند.
56 اما با این همه، خدای متعال را امتحان کردند و از فرمان او سر پیچیدند و دستورهایش را اجرا نکردند. 57 مانند اجداد خود از خدا روی برتافتند و به او خیانت کردند و همچون کمانی کج، غیرقابل اعتماد شدند. 58 بتکدهها ساختند و به پرستش بتها پرداختند و به این وسیله خشم خداوند را برانگیختند. 59 وقتی خدا چنین بیوفایی از اسرائیل دید، بسیار غضبناک گردید و آنها را به کلی طرد کرد. 60 خیمهٔ عبادت را که در شیلوه بر پا ساخته بود ترک کرد 61 و صندوق مقدّس را که مظهر قدرت و حضورش در بین اسرائیل بود، به دست دشمن سپرد. 62 بر قوم برگزیدهٔ خویش غضبناک گردید و آنها را به دم شمشیر دشمنان سپرد. 63 جوانانشان در آتش جنگ سوختند و دخترانشان لباس عروسی بر تن نکردند. 64 کاهنانشان به دم شمشیر افتادند و زنهایشان نتوانستند برای آنها سوگواری کنند.
65 سرانجام خداوند همچون کسی که از خواب بیدار شود، و مانند شخص نیرومندی که از باده سرخوش گردد، به یاری اسرائیل برخاست. 66 دشمنان قوم خود را شکست داده، آنها را برای همیشه رسوا ساخت. 67 او فرزندان یوسف و قبیلهٔ افرایم را طرد نمود 68 اما قبیلهٔ یهودا و کوه صهیون را که از قبل دوست داشت، برگزید. 69 در آنجا خانهٔ مقدّس خود را مانند کوههای محکم و پابرجای دنیا، جاودانه بر پا نمود. 70 سپس خدمتگزار خود داوود را که گوسفندان پدرش را میچرانید، برگزید. 71 او را از چوپانی گرفت و به پادشاهی اسرائیل نصب نمود. 72 داوود با صمیم قلب از اسرائیل مراقبت نمود و با مهارت کامل ایشان را رهبری کرد.
Chapter 79
مزمور ۷۹
دعا برای آزادی قوم
مزمور آساف.1 ای خدا، قومهای خدانشناس، سرزمین قوم برگزیدهٔ تو را تسخیر نمودند؛ خانهٔ مقدّس تو را بیحرمت کردند و شهر اورشلیم را خراب نمودند. 2 جنازههای بندگانت را خوراک پرندگان و جانوران ساختند. 3 خون آنها را مانند آب در اطراف اورشلیم جاری کردند؛ کسی باقی نماند تا آنها را دفن کند. 4 ای خدا، نزد قومهای اطراف رسوا و مایهٔ ریشخند شدهایم.
5 خداوندا، تا به کی بر ما خشمگین خواهی بود؟ آیا آتش خشم تو تا به ابد بر سر ما زبانه خواهد کشید؟ 6 خدایا، خشم خود را بر سرزمینها و قومهایی که تو را نمیشناسند و عبادت نمیکنند، بریز. 7 همین قومها بودند که دست به کشتار قوم تو [1] زدند و خانههایشان را خراب نمودند.
8 ای خدا، ما را به سبب گناهانی که اجدادمان مرتکب شدهاند مجازات نکن. بر ما رحم فرما، زیرا بسیار دردمندیم.
9 ای خدایی که نجاتدهندۀ ما هستی، به خاطر حرمت نام خودت ما را یاری فرما؛ ما را نجات ده و گناهان ما را بیامرز. 10 چرا قومهای خدانشناس بگویند: «خدای ایشان کجاست؟»
ای خدا، بگذار با چشمان خود ببینیم که تو انتقام خون بندگانت را از دشمنان میگیری. 11 خداوندا، نالهٔ اسیران را بشنو و با دست توانای خود آنانی را که محکوم به مرگ هستند، برهان.
12 از قومهای مجاور ما، به سبب بیحرمتیای که نسبت به تو روا داشتهاند، هفت برابر شدیدتر انتقام بگیر. 13 آنگاه ما که قوم برگزیده و گوسفندان گلهٔ تو هستیم، تو را تا به ابد شکر خواهیم گفت و تمام نسلهای آیندهٔ ما تو را ستایش خواهند کرد.
Chapter 80
مزمور ۸۰
دعا برای احیای قوم
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ «سوسنهای عهد». مزمور آساف.1 ای شبان اسرائیل، به صدای ما گوش فرا ده! ای که قبیلهٔ یوسف را مانند گلهٔ گوسفند رهبری میکنی، جلال و شکوه خود را بنمایان! ای خدایی که بر فراز کروبیان جلوس فرمودهای، 2 قدرت خود را بر قبایل افرایم، بنیامین و منسی آشکار ساز! بیا و ما را نجات ده!
3 ای خدا، ما را به سوی خود بازآور و به ما توجه فرما تا نجات یابیم.
4 ای خداوند، خدای لشکرهای آسمان، تا به کی بر قوم خود خشمگین خواهی بود و دعاهای آنها را اجابت نخواهی کرد؟ 5 تو به ما غصه دادهای تا به جای نان بخوریم و کاسهای پر از اشک تا به جای آب بنوشیم! 6 سرزمین ما را به میدان جنگ قومها تبدیل کردهای و ما را مورد تمسخر دشمنان ساختهای.
7 ای خدای لشکرهای آسمان، ما را به سوی خود بازآور! بر ما نظر لطف بیفکن تا نجات یابیم.
8 ما را همچون یک درخت مو از مصر بیرون آوردی و در سرزمین کنعان نشاندی و تمام قومهای بتپرست را از آنجا بیرون راندی. 9 اطراف ما را از بیگانگان پاک کردی و ما ریشه دوانیده، سرزمین موعود را پر ساختیم. 10 سایهٔ ما تمام کوهها را پوشاند و شاخههای ما درختان سرو را فرا گرفت. 11 تمام سرزمین موعود را تا به دریای بزرگ و رود فرات در برگرفتیم.
12 اما اکنون دیوارهای ما را فرو ریختهای؛ هر رهگذری دستش را دراز میکند و خوشهای میکند! چرا، ای خدا، چرا؟ 13 گرازهای جنگل، ما را پایمال میکنند و حیوانات وحشی، ما را میخورند.
14 ای خدای لشکرهای آسمان، روی خود را به سوی ما بازگردان و از آسمان بر این درخت مو نظر کن و آن را نجات ده! 15 از این نهالی که با دست خود آن را نشاندهای، و از فرزندی که بزرگش کردهای، محافظت فرما، 16 زیرا دشمنان آن را مانند هیزم میسوزانند. خدایا، بر دشمنان غضب فرما و آنها را نابود کن. 17 از قومی که برای خود برگزیده و چنین قوی ساختهای، حمایت کن! 18 ما دیگر از تو روی گردان نخواهیم شد. ما را زنده نگاه دار تا نام تو را ستایش کنیم.
19 ای خداوند، خدای لشکرهای آسمان، ما را به سوی خود بازآور و به ما توجه فرما تا نجات یابیم.
Chapter 81
مزمور ۸۱
سرود عید
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ گیتّیت.[1] مزمور آساف.1 خدای اسرائیل را که قوت ماست با سرودهای شاد ستایش کنید! 2 با دف و بربط دلنواز و رباب سرود بخوانید.
3 شیپورها را در روز عید به صدا درآورید در اول ماه و در ماه تمام. 4 زیرا این فریضهای است در اسرائیل و حکمی است از جانب خدای یعقوب. 5 او این عید را به هنگام بیرون آمدن بنیاسرائیل از مصر، برای آنها تعیین کرد.
صدایی ناآشنا شنیدم که میگفت: 6 «بار سنگین بردگی را از دوش تو برداشتم. دستهایت را از حمل سبدها رها ساختم. 7 وقتی در زحمت بودی دعا کردی و من تو را رهانیدم. از میان رعد و برق به تو پاسخ دادم و در کنار چشمههای ”مریبه“ ایمان تو را آزمایش کردم.
8 «ای قوم خاص من بشنو، به تو اخطار میکنم! ای اسرائیل، به من گوش بده! 9 هرگز نباید خدای دیگری را پرستش نمایی. 10 من یهوه خدای تو هستم، که تو را از بردگی در مصر رهانیدم. دهان خود را باز کن و من آن را از برکات خود پر خواهم ساخت.
11 «اما بنیاسرائیل سخن مرا نشنیدند و مرا اطاعت نکردند. 12 پس من هم ایشان را رها کردم تا به راه خود روند و مطابق میل خود زندگی کنند.
13 «اما ای کاش به من گوش میدادند و مطابق دستورهای من زندگی میکردند. 14 آنگاه بهزودی دشمنانشان را شکست میدادم و همهٔ مخالفانشان را مغلوب میساختم؛ 15 کسانی که از من نفرت داشتند در حضور من به خاک میافتادند و گرفتار عذاب ابدی میشدند؛ 16 و من اسرائیل را با بهترین گندم و عسل میپروراندم.»
Chapter 82
مزمور ۸۲
داور همهٔ دنیا
مزمور آساف.1 خدا در دادگاه آسمانی ایستاده است تا قضات را به پای میز محاکمه بکشاند.
2 او به قضات این جهان میگوید: «تا به کی با بیانصافی قضاوت خواهید کرد؟ تا به کی از مجرمین جانبداری خواهید نمود؟ 3 از حقوق بیچارگان و یتیمان دفاع کنید؛ به داد مظلومان و فقیران برسید. 4 ستمدیدگان و درماندگان را از چنگ ظالمان برهانید.
5 «اما شما به حماقت رفتار مینمایید و در جهل و تاریکی زندگی میکنید، به همین جهت اساس اجتماع متزلزل است.
6 «گفتم: ”شما خدایانید؛ همۀ شما فرزندان خدای متعال هستید. 7 اما شما مانند هر انسان دیگر خواهید مرد و همچون سایر رهبران خواهید افتاد.“»
8 ای خدا، برخیز و بر جهان داوری کن! زیرا تو همهٔ قومها را به تصرف در خواهی آورد.
Chapter 83
مزمور ۸۳
دعا برای شکست دشمنان اسرائیل
سرود. مزمور آساف.1 ای خدا، خاموش نباش! هنگامی که دعا میکنیم، ساکت و آرام ننشین. 2 ببین چگونه دشمنانت شورش میکنند و آنانی که از تو نفرت دارند به مخالفت و دشمنی برخاستهاند. 3 آنها بر ضد قوم خاص تو نقشههای پلید میکشند و برای کسانی که به تو پناه آوردهاند، توطئه میچینند. 4 میگویند: «بیایید قوم اسرائیل را نابود کنیم تا نامش برای همیشه محو شود.»
5 همهٔ دشمنان با نقشهٔ نابودی ما موافقت نمودهاند و بر ضد تو همدست شدهاند: 6 ادومیان، اسماعیلیان، موآبیان، هاجریان، 7 مردمان سرزمینهای جِبال، عمون، عمالیق، فلسطین و صور. 8 آشور نیز با آنها متحد شده و از عمون و موآب که از نسل لوط هستند حمایت میکند.
9 خداوندا، همان بلایی را که در درهٔ قیشون بر سر مدیان و سیسرا و یابین آوردی، بر سر این دشمنان نیز بیاور. 10 همانگونه که مخالفان ما را در «عین دور» از بین بردی و جنازههایشان در روی زمین ماند و کود زمین شد، این دشمنان متحد را نیز نابود کن. 11 فرماندهان این دشمنان را به سرنوشت غراب و ذئب دچار ساز. همهٔ بزرگان آنان را مانند ذبح و صلمونع هلاک ساز 12 همان کسانی که قصد داشتند ملک خدا را تصاحب کنند.
13 ای خدا، دشمنان ما را همچون کاه و غبار در برابر باد، پراکنده ساز. 14 چنانکه آتش در جنگل و در کوهستان افروخته میشود و همه چیز را میسوزاند، 15 همچنان، ای خدا، آنها را با تندباد غضب خود بران و با طوفان خشم خویش آنها را آشفته و پریشان کن. 16 خداوندا، آنها را چنان رسوا کن تا تسلیم تو شوند.
17 آنها را در انجام نقشههایشان با شکست مواجه ساز. بگذار در ننگ و رسوایی جان بسپارند 18 و بدانند که تنها تو که نامت یهوه است، در سراسر جهان متعال هستی.
Chapter 84
مزمور ۸۴
اشتیاق برای خانهٔ خدا
برای رهبر سرایندگان: در مایۀ گیتّیت.[1] مزمور پسران قورَح.1 ای خداوند لشکرهای آسمان، چه دلپذیر است خانهٔ تو! 2 دلم هوای صحنهای تو را کرده است! تمام وجودم مشتاق ملاقات توست، ای خدای زنده! 3 ای خداوند لشکرهای آسمان که پادشاه من هستی! در کنار مذبحهای خانهٔ تو، حتی گنجشکها نیز برای خود خانه یافتهاند و پرستوها آشیانه ساختهاند تا بچههای خود را در آن بگذارند. 4 خوشا به حال آنانی که در خانهٔ تو ساکنند و پیوسته تو را سپاس میگویند!
5 خوشا به حال کسانی که از تو قوت مییابند و از صمیم قلب تو را پیروی میکنند. 6 وقتی آنان از بیابان خشک عبور کنند در آنجا چشمهها به وجود خواهند آورد و باران رحمت و برکات بر آن زمین خواهد بارید. 7 آنان از قدرت به قدرت منتقل خواهند شد و سرانجام بر کوه صهیون در حضور تو، ای خدا خواهند ایستاد.
8 ای خداوند، خدای لشکرهای آسمان، دعای مرا اجابت فرما! ای خدای یعقوب، تقاضای مرا بشنو! 9 ای خدایی که سپر ما هستی، بر پادشاه برگزیدهٔ خود نظر لطف بیفکن.
10 یک روز در صحنهای خانهٔ تو بودن بهتر است از هزار سال در هر جای دیگر در این دنیا! نوکری در خانهٔ تو را بیشتر میپسندم تا اربابی در کاخهای شریران. 11 زیرا تو ای خداوند، نور ما هستی! تو حافظ و نگهدارندهٔ ما هستی! تو به ما فیض و جلال خواهی داد و هیچ چیز نیکو را منع نخواهی کرد از آنانی که به راستی عمل میکنند.
12 ای خداوند لشکرهای آسمان، خوشا به حال کسی که بر تو توکل دارد!
Chapter 85
مزمور ۸۵
دعا برای موفقیت بنیاسرائیل
برای رهبر سرایندگان. مزمور پسران قورَح.1 ای خداوند، این سرزمین مورد لطف تو واقع شده است. تو بنیاسرائیل را از اسارت باز آوردهای. 2 خطای قوم خود را بخشیدهای؛ تمام گناهان ایشان را آمرزیدهای؛ 3 خشم تو دیگر بر آنها افروخته نمیشود.
4 اکنون ای خدای نجات دهنده، ما را به سوی خود بازگردان و دیگر بر ما خشم نگیر. 5 آیا تا به ابد بر ما خشمگین خواهی بود؟ آیا نسلهای آیندهٔ ما نیز مورد خشم تو قرار خواهند گرفت؟ 6 آیا به ما حیاتی تازه عطا نخواهی فرمود تا در حضور تو شادی کنیم؟ 7 خداوندا، محبت خود را به ما نشان ده، و نجات خود را به ما عنایت کن!
8 هر آنچه که خداوند بفرماید من با جان و دل اطاعت خواهم کرد، زیرا او به ما که قوم خاص او هستیم، صلح و سلامتی خواهد بخشید، چنانچه به راه احمقانه و گناهآلود خود باز نگردیم. 9 به یقین، خدا کسانی را که او را احترام میکنند میرهاند؛ او شکوه و عظمت از دست رفتهٔ سرزمین ما را به ما باز خواهد گرداند.
10 محبت و وفاداری با هم ملاقات کردهاند؛ عدالت و صلح یکدیگر را بوسیدهاند! 11 راستی از زمین میروید و عدالت از آسمان به زمین نگاه میکند. 12 خداوند به ما چیزهای نیکو خواهد بخشید و سرزمین ما، محصول فراوان خواهد داد. 13 عدالت پیشاپیش او حرکت خواهد کرد و راه را برای او آماده خواهد ساخت.
Chapter 86
مزمور ۸۶
دعا برای کمک
دعای داوود.1 ای خداوند، دعای مرا بشنو و آن را اجابت فرما، زیرا ضعیف و درماندهام. 2 جان مرا حفظ کن و مرا نجات ده زیرا من خدمتگزار وفادار تو هستم و بر تو توکل دارم. 3 خداوندا، بر من رحمت فرما، زیرا تمام روز به درگاه تو دعا میکنم. 4 به من شادی بده، زیرا، ای خداوند، تنها تو را میپرستم.
5 تو برای آنانی که تو را میخوانند نیکو و بخشنده و سرشار از محبتی. 6 ای خداوند، دعای مرا اجابت فرما! به نالهٔ من توجه نما! 7 به هنگام سختی تو را خواهم خواند، زیرا دعای مرا مستجاب خواهی فرمود.
8 خداوندا، خدایی دیگر مانند تو وجود ندارد. کارهای تو بینظیر است. 9 همهٔ قومهایی که آفریدهای خواهند آمد و تو را پرستش نموده، نام تو را خواهند ستود. 10 زیرا تو بزرگ و قادر هستی و معجزه مینمایی؛ تنها تو خدا هستی!
11 خداوندا، راه خود را به من نشان ده تا وفادارانه در آن گام بردارم. مرا یاری ده تا بدون شک و دودلی تو را خدمت نمایم. 12 با تمام وجودم تو را حمد و سپاس خواهم گفت و پیوسته عظمت نام تو را بیان خواهم نمود، 13 زیرا محبت تو در حق من بسیار عظیم است؛ تو مرا از خطر مرگ رهانیدهای!
14 خدایا، مردم متکبر بر ضد من برخاستهاند و گروهی ظالم و ستمگر در فکر کشتن منند. آنها به تو توجهی ندارند. 15 اما تو، خداوندا، خدایی رحیم و فیاض و دیرخشم و سرشار از محبت و وفا هستی. 16 روی خود را به سوی من برگردان و بر من رحمت فرما. بندهٔ خود را توانا ساز و او را نجات ده. 17 لطف و مهربانی خود را به من نشان ده، مرا یاری کن و دلداری ده، تا آنانی که از من نفرت دارند این را ببینند و شرمنده شوند.
Chapter 87
مزمور ۸۷
تمجید از اورشلیم
مزمور پسران قورح. سرود.1 اورشلیم بر کوههای مقدّس بنا شده است. 2 خداوند آن را بیش از سایر شهرهای اسرائیل دوست دارد.
3 ای شهر خدا، چه سخنان پرشکوه دربارهٔ تو گفته میشود.
4 رَهَب [1] و بابِل را جزو کسانی که مرا میشناسند خواهم شمرد، همچنین فلسطین و صور و حبشه را. همۀ آنها شهروندان اورشلیم خواهند شد!
5 دربارهٔ اورشلیم خواهند گفت که تمام قومهای دنیا به آن تعلق دارند و اینکه خدای قادر متعال اورشلیم را قوی خواهد ساخت. 6 هنگامی که خداوند اسامی قومها را ثبت نماید، همهٔ آنها را به اورشلیم نسبت خواهد داد.
7 آن قومها سرودخوانان و رقصکنان خواهند گفت: «اورشلیم سرچشمهٔ همهٔ برکات و خوشیهای ماست!»
Chapter 88
مزمور ۸۸
فریاد کمک
برای رهبر سرایندگان: سرودی در مایۀ «مَحَلَت لِعَنوت»[1] . مزموری از پسران قورَح. قصیدۀ هیمانِ اِزراحی.1 ای خداوند، ای خدای نجات من، شب و روز در حضور تو گریه و زاری کردهام. 2 دعای مرا بشنو و به نالهام توجه فرما.
3 زندگی من پر از رنج و مصیبت است؛ جانم به لب رسیده است! 4 رمقی در من نمانده است؛ مانند مرده شدهام، 5 مانند کشتهای که به قبر سپرده شده، مانند مردهای که دیگر به یاد نخواهی آورد و لطف خود را شامل حالش نخواهی فرمود.
6 تو مرا به اعماق تاریکی انداختهای 7 غضب تو بر من سنگینی میکند؛ طوفان خشم تو مرا در بر گرفته است. 8 آشنایانم را از من دور کردهای و آنها را از من بیزار ساختهای. چنان گرفتار شدهام که نمیتوانم برای خلاصی خود چارهای بیندیشم. 9 چشمانم از شدت گریه ضعیف شدهاند.
ای خداوند، هر روز از تو درخواست کمک نموده و دست نیاز به سویت دراز میکنم تا بر من رحم کنی. 10 وقتی بمیرم، دیگر معجزات و کمک تو برایم چه فایده خواهد داشت؟ آنگاه دیگر چگونه میتوانم تو را ستایش کنم؟ 11 مگر آنانی که در قبر هستند میتوانند از محبت و وفاداری تو سخن بگویند؟ 12 آیا معجزهٔ تو در آن مکان تاریک دیده میشود؟ آیا میتوان در عالم خاموشی از وفاداری و عدالت تو سخن گفت؟
13 خداوندا، نزد تو فریاد برمیآورم و کمک میطلبم. هر روز صبح به پیشگاه تو دعا میکنم. 14 چرا مرا ترک نموده و روی خود را از من برگردانیدهای؟
15 از جوانی تاکنون، در رنج و خطر مرگ بودهام و همیشه از جانب تو تنبیه شدهام. 16 خشم شدید تو مرا پریشان کرده و از ترس تو ناتوان شدهام. 17 خشم تو و ترس از تو تمام روز چون سیل از هر سو مرا احاطه میکند. 18 دوستان و عزیزانم را از من دور کردهای؛ تاریکی تنها مونس من است.
Chapter 89
مزمور ۸۹
سراییدن محبتهای خداوند
قصیدۀ ایتانِ اِزراحی.1 ای خداوند، محبت تو را همواره خواهم ستود و با زبان خود پیوسته از وفاداری تو سخن خواهم گفت، 2 زیرا محبت تو همیشگی است و وفاداری تو چون آسمانها پایدار است.
3 تو با خادم برگزیدهات داوود عهد بستهای و وعده کردهای که 4 تخت سلطنت او را تا ابد، نسل اندر نسل، پایدار خواهی داشت.
5 خداوندا، آسمانها از کارهای شگفتانگیز تو تعریف میکنند و امانت و وفاداری تو را میستایند. 6 در آسمانها کیست که با تو، ای خداوند، برابری کند؟ در میان موجودات آسمانی چه کسی را میتوان به تو تشبیه کرد؟ 7 تو در میان مقدّسین مورد ستایش هستی؛ آنان با ترس و احترام گرداگرد تو ایستادهاند.
8 ای یهوه، خدای لشکرهای آسمان، کیست مانند تو؟ تو در قدرت و امانت بینظیری! 9 بر امواج دریاها مسلط هستی و طغیان آنها را آرام میگردانی. 10 تو مصر را در هم کوبیدی و با دست توانای خود دشمنانت را تار و مار ساختی. 11 آسمانها و زمین و هر آنچه در جهان است از آن تو میباشند؛ زیرا تو آنها را آفریدهای. 12 شمال و جنوب را تو به وجود آوردهای. کوه تابور و حرمون، مظهر قدرت تو میباشند. 13 دست تو بسیار تواناست. تو خدای متعال هستی.
14 فرمانروایی تو بر اساس عدل و انصاف است. در تمام کارهایت محبت و وفاداری مشاهده میشود.
15 خوشا به حال مردمی که میدانند چگونه تو را تحسین و تمجید کنند، زیرا آنها در نور حضورت راه خواهند رفت. 16 آنها تمام روز به نام تو شادی میکنند و به سبب عدالت تو سربلند میباشند. 17 تو به ما قدرت میبخشی و به لطف خویش ما را پیروز و سرافراز میگردانی. 18 ای خداوند، تو از ما حمایت کردی؛ ای خدای مقدّس اسرائیل، تو به ما پادشاه بخشیدی.
وعدهٔ خدا به داوود
19 در عالم رویا با نبی خود سخن گفتی و فرمودی: «در میان اسرائیل جوانی را برگزیدهام و او را سرافراز نمودهام تا پادشاه شود؛ 20 او خدمتگزار من داوود است. من او را با روغن مقدّس مسح کردهام 21 و او را پایدار و توانا خواهم ساخت. 22 دشمنانش بر او پیروز نخواهند شد و آسیبی از مخالفانش به او نخواهد رسید. 23 در برابر چشمان وی بدخواهانش را از بین خواهم برد و آنانی را که از او نفرت داشته باشند هلاک خواهم نمود. 24 از وفاداری و محبت من برخوردار خواهد بود و من او را پیروز و سرافراز خواهم ساخت. 25 قلمرو فرمانروایی او را از دریای بزرگ تا رود فرات وسعت خواهم بخشید. 26 او مرا پدر خود و خدا و صخرهٔ نجات خویش خواهد خواند. 27 من نیز با او چون پسر ارشد خویش رفتار خواهم کرد و او را برتر از تمام پادشاهان جهان خواهم ساخت. 28 محبت خود را هرگز از او دریغ نخواهم داشت، زیرا عهد من با او عهدی ابدی میباشد. 29 نسل او را تا ابد باقی خواهم گذاشت و سلطنت او جاودانی خواهد بود.
30 «اما اگر فرزندانش از دستورهای من سرپیچی کنند و احکام مرا بشکنند، 31 اگر فرایض مرا زیر پا بگذارند، و احکام مرا نگاه ندارند، 32 آنگاه ایشان را تنبیه خواهم نمود. 33 با این حال او را از محبت خود محروم نخواهم کرد و نسبت به قولی که دادهام، وفادار خواهم ماند. 34 آری، عهد خود را نخواهم شکست و آنچه را که گفتهام تغییر نخواهم داد. 35 یک بار به داوود به نام مقدّس خود وعده دادم و هرگز آن را باطل نخواهم کرد 36 که نسل او تا ابد باقی خواهد ماند و سلطنت وی تا زمانی که خورشید بدرخشد دوام خواهد داشت 37 و مانند ماه که شاهد باوفایی در آسمان است، پایدار خواهد بود.»
سوگواری برای شکست پادشاه
38 اما ای خداوند، تو بر پادشاه برگزیدهٔ خود غضبناکی و او را ترک کردهای. 39 آیا عهد خود را با خدمتگزار خویش باطل نمودهای؟ تو تاج او را بر زمین انداختهای و آن را بیحرمت ساختهای! 40 حصار شهر او را شکستهای و قلعههایش را خراب کردهای. 41 هر که از راه میرسد اموال او را غارت میکند. او نزد همسایگان خود رسوا شده است. 42 دشمنانش را بر او پیروز ساختهای. 43 شمشیر او را کند کردهای. در جنگ به او کمک نکردهای. 44 تخت سلطنتش را واژگون ساخته، به شکوه و عظمتش خاتمه دادهای. 45 پیری زودرس به سراغش فرستادهای و نزد همه رسوایش کردهای.
دعای رستگاری
46 ای خداوند، تا به کی روی خود را پنهان میکنی؟ آیا تا ابد خشم تو چون آتش افروخته خواهد بود؟ 47 به یاد آور که عمر انسان چقدر کوتاه است. تو همهٔ انسانها را فناپذیر آفریدهای. 48 کیست که بتواند نمیرد و تا ابد زنده بماند؟
49 ای خداوند، کجاست محبت نخستین تو؟ کجاست وعدهٔ محبت تو که در نهایتِ وفاداری به داوود دادی؟ 50 ببین مردم چگونه مرا ملامت میکنند. بار ملامتهای آنها را بر دوش میکشم. 51 دشمنانت پادشاه برگزیدهات را ریشخند میکنند و هر جا پای مینهد به او توهین میکنند.
52 شکر و سپاس بر نام خداوند تا ابد! آمین! آمین!
Chapter 90
کتاب چهارم
مزمور ۹۰
خدا پناهگاه ماست
دعای موسی، مرد خدا.1 ای خداوند، تو همیشه پناهگاه ما بودهای.
2 قبل از آنکه دنیا را بیافرینی و کوهها را به وجود آوری، تو بودهای. تو را ابتدا و انتهایی نیست.
3 انسان را به خاک برمیگردانی و میگویی: «ای خاکیان، به خاک تبدیل شوید!»
4 هزار سال در نظر تو چون یک روز، بلکه چون یک ساعت است.
5-6 ۵و۶ تو انسان را چون سیلاب از جای بر میکنی و میبری. زندگی او خوابی بیش نیست. او مانند گیاهی است که صبح میروید و میشکفد ولی عصر پژمرده و خشک میشود.
7 بر اثر غضب تو ما رو به نابودی میرویم و خشم تو ما را پریشان و بیقرار ساخته است. 8 گناهان ما را در برابر چشمان خود گذاشتهای و هیچ خطای ما از دید تو پنهان نیست.
9 روزهای زندگی ما بر اثر خشم تو کوتاه شده است و عمر خود را مثل یک خواب میگذرانیم. 10 عمر ما هفتاد سال است و اگر قوی باشیم، شاید به هشتاد سال برسد. ولی در طول این مدت چیزی جز درد و رنج نصیب ما نمیشود. هر آن ممکن است عمرمان به سر آید و به عالم دیگر پرواز کنیم.
11 خداوندا، کیست که بداند شدت خشم تو چقدر است؟ کدام یک از ما چنانکه باید و شاید از تو میترسد؟ 12 به ما یاد بده که بدانیم عمر ما چه زودگذر است تا در این عمر کوتاه با خردمندی زندگی کنیم.
13 ای خداوند، نزد ما برگرد! تا به کی منتظر باشیم؟ بر بندگانت رحم کن. 14 صبحگاهان ما را از محبت خود بهرهمند گردان تا در تمام عمر خود شادمان باشیم. 15 به اندازهٔ سالهایی که ما را ذلیل و خوار ساختهای، ما را شاد و سرافراز گردان. 16 بگذار ما بندگانت بار دیگر اعمال شگفتانگیز تو را مشاهده کنیم. عظمت خود را بر فرزندانمان نمایان ساز.
17 خداوندا، ما را مورد لطف خود قرار بده و در تمام کارهایمان ما را برکت عطا فرما، بله، در تمام کارهایمان ما را برکت عطا فرما!
Chapter 91
مزمور ۹۱
خداوند حافظ ماست
1 آنکه به خدای متعال پناه میبرد، زیر سایهٔ قادر مطلق در امان خواهد بود. 2 او به خداوند میگوید: «تو پناهگاه و خدای من هستی. من بر تو توکل دارم.»
3 خداوند، تو را از هر دام خطرناک و بیماری کشنده خواهد رهانید. 4 او تو را در زیر بالهای خود خواهد گرفت و از تو مراقبت خواهد کرد. وعدههای امین او برای تو چون سلاح و سپر میباشد. 5 از بلاهای شب نخواهی ترسید و از حملات ناگهانی در روز بیم نخواهی داشت. 6 وبایی که در تاریکی میخزد تو را نخواهد ترساند و طاعونی که در روشنایی کشتار میکند تو را نخواهد هراساند. 7 اگر هزار نفر در کنار تو بیفتند و ده هزار نفر در اطراف تو جان بسپارند، به تو آسیبی نخواهد رسید. 8 تنها با چشمان خود، خواهی نگریست و مجازات گناهکاران را خواهی دید.
9-10 ۹و۱۰ هیچ بدی دامنگیر تو نخواهد شد و بلایی بر خانهٔ تو سایه نخواهد افکند، زیرا تو به خداوند پناه بردهای و زیر سایهٔ خدای قادر متعال به سر میبری. 11 زیرا به فرشتگان خود فرمان خواهد داد تا به هر راهی که بروی، تو را حفظ کنند. 12 آنها تو را بر دستهای خود بلند خواهند کرد تا حتی پایت هم به سنگی نخورَد. 13 شیر درنده و مار سمی را زیر پا له خواهی کرد و آسیبی به تو نخواهد رسید!
14 خداوند میفرماید: «آنانی را که مرا دوست دارند، نجات خواهم داد و کسانی را که مرا میشناسند، حفظ خواهم کرد. 15 وقتی دعا کنند، دعایشان را مستجاب خواهم ساخت و چون در زحمت بیفتند، به کمک ایشان خواهم شتافت؛ آنها را خواهم رهانید و سرافراز خواهم ساخت. 16 به آنها عمر دراز خواهم بخشید و نجاتشان خواهم داد.»
Chapter 92
مزمور ۹۲
سرود شکرگزاری
مزمور. سرود برای روز شبّات.1 چه نیکوست خداوند را سپاس گفتن و نام خدای قادر متعال را با سرود ستایش کردن!
2 صبحگاهان، از خداوند به خاطر محبتش تشکر کنید و هر شب، وفاداری او را به یاد آورید. 3 او را با صدای رباب ده تار و به نوای بربط بپرستید.
4 ای خداوند، تو با کارهای خود، مرا شاد کردهای؛ به سبب آنچه که برایم انجام دادهای، شادمانه میسرایم.
5 خداوندا، اعمال تو بسیار با عظمت و شگفتانگیزند. افکار تو بینهایت عمیقاند. 6 شخص نادان درک نمیکند و آدم احمق این را نمیفهمد که 7 هر چند گناهکاران مثل علف هرز میرویند و همهٔ بدکاران کامیاب هستند، ولی سرانجام، برای همیشه نابود خواهند شد.
8 اما تو ای خداوند، تا ابد باقی و از همه برتر هستی!
9 همه دشمنانت نابود خواهند شد و تمام بدکاران، از پای در خواهند آمد.
10 تو مرا همچون گاو وحشی نیرومند ساختهای و با روغن خوشبوی تازه مرا معطر کردهای. 11 نابودی دشمنانم را با چشمانم دیدهام و خبر سقوط گناهکاران را با گوشهای خود شنیدهام.
12 عادلان همچون درخت خرما ثمر میدهند و مانند درخت سرو لبنان، رشد میکنند. 13 آنان همچون درختانی هستند که در خانهٔ خداوند نشانده شدهاند. آنان در صحنهای خدا شکوفه خواهند داد. 14 حتی در ایام پیری نیز، قوی و پرنشاط خواهند بود و ثمر خواهند داد، 15 و اعلام خواهند کرد: «خدا عادل است؛ او تکیهگاه من است و در او هیچ بدی وجود ندارد.»
Chapter 93
مزمور ۹۳
سلطنت خداوند
1 خداوند سلطنت میکند! او خود را به جلال و قدرت و عظمت آراسته است. زمین برجای خود محکم شده و متزلزل نخواهد شد.
2 ای خداوند، تخت فرمانروایی تو از قدیم برقرار بوده است. تو از ازل بودهای.
3 خداوندا، سیلابها طغیان نموده و میخروشند. 4 اما تو که در آسمانها سلطنت میکنی، قویتر از تمام سیلهای خروشان و امواج شکننده دریاها هستی!
5 ای خداوند، تمام وعدههای تو راست است. خانهٔ تو برای همیشه با قدوسیت آراسته شده است.
Chapter 94
مزمور ۹۴
خدا، داور همه
1 ای خداوند، ای خدای انتقام گیرنده، قدرتت را نشان بده. 2 ای داور جهان، برخیز و متکبران را به سزای اعمالشان برسان. 3 گناهکاران تا به کی پیروز و سرافراز خواهند بود؟
4 همهٔ بدکاران، گستاخ و ستمگر هستند و حرفهای ناروا میزنند. 5 قوم تو را از بین میبرند و بر بندگانت ظلم میکنند. 6 بیوهزنان و غریبان و یتیمان را میکشند. 7 این ستمکاران میگویند: «خداوند ما را نمیبیند و خدای یقعوب متوجهٔ کارهای ما نمیشود.»
8 ای قوم من، چرا اینقدر نادان هستید؟ کِی عاقل خواهید شد؟ 9 آیا خدا که به ما گوش داده است، خودش نمیشنود؟ او که به ما چشم داده است، آیا نمیبیند؟ 10 او که همهٔ قومها را مجازات میکند، آیا شما را مجازات نخواهد کرد؟ او که همه چیز را به انسان میآموزد، آیا نمیداند که شما چه میکنید؟ 11 خداوند از افکار انسان آگاه است و میداند که آنها پوچ و بیارزشاند.
12 خوشا به حال کسی که تو، ای خداوند، او را تأدیب میکنی و قوانین خود را به او میآموزی. 13 چنین شخصی، در روزهایی که تو گناهکاران را گرفتار میسازی و نابود میکنی، آسودهخاطر و در امان خواهد بود. 14 خداوند قوم برگزیدهٔ خود را ترک نخواهد کرد و ایشان را از یاد نخواهد برد. 15 بار دیگر داوری از روی عدل و انصاف اجرا خواهد شد و همهٔ درستکاران از آن پشتیبانی خواهند کرد.
16 کیست که به طرفداری از من برخیزد و در مقابل گناهکاران ایستادگی کند؟ چه کسی حاضر است با من علیه بدکاران بجنگد؟ 17 اگر خداوند مددکار من نمیبود بهزودی از بین میرفتم. 18 وقتی فریاد زدم که پاهایم میلغزند! تو، ای خداوند پر محبت، به فریادم رسیدی و دست مرا گرفتی.
19 هنگامی که فکرم ناراحت و دلم بیقرار است، ای خداوند، تو مرا دلداری میدهی و به من آسودگی خاطر میبخشی.
20 آیا حکمرانان شرور از حمایت تو برخوردار خواهند بود که به نام قانون هر نوع ظلمی را مرتکب میشوند؟ 21 آنها علیه درستکاران توطئه میچینند و بیگناهان را به مرگ محکوم میکنند. 22 اما خداوند صخره و پناهگاه من است و مرا از هر گزندی حفظ میکند.
23 خداوند، شریران و بدکاران را به سزای اعمالشان خواهد رسانید و آنها را از بین خواهد برد. آری، خداوند، خدای ما، ایشان را نابود خواهد کرد.
Chapter 95
مزمور ۹۵
سرود پرستش
1 بیایید خداوند را ستایش کنیم و در وصف صخرهٔ نجات خود، با شادی سرود بخوانیم! 2 با شکرگزاری به حضور او بیاییم و با سرودهای شاد او را بپرستیم!
3 زیرا خداوند، خدای عظیمی است؛ او پادشاهی است که بر همهٔ خدایان فرمان میراند. 4 اعماق زمین در دست خداوند است و بلندی و عظمت کوهها از آن او میباشد. 5 آبها و خشکیها را خدا به وجود آورده و آنها به او تعلق دارند.
6 بیایید در برابر خدا، سر فرود آوریم و او را عبادت کنیم. بیایید در حضور آفرینندهٔ خود زانو بزنیم. 7 ما قوم او هستیم و او خدای ما، ما گلهٔ او هستیم و او شبان ما. امروز، اگر صدای او را میشنوید که میفرماید: 8 «دل خود را سخت نکنید، همان کاری که نیاکان شما در صحرای مریبا و مَسّا کردند. [1]خروج ۱۷:۱‑۷ 9 زیرا در آنجا، نیاکان شما، صبر مرا آزمایش و امتحان کردند، با اینکه کارهای مرا دیده بودند. 10 مدت چهل سال، از آنها بیزار بودم، و گفتم: ”اینها قومی هستند که دلشان از من برگشته. آنها دیگر مرا اطاعت نمیکنند. 11 پس در خشم خود سوگند خوردم که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.“»
Chapter 96
مزمور ۹۶
خداوند سلطنت میکند
1 سرودی تازه در وصف خداوند بسرایید! ای همه مردم روی زمین در وصف خداوند بسرایید! 2 در وصف خداوند بسرایید و نام او را حمد گویید. هر روز به مردم بشارت دهید که خداوند نجات میبخشد. 3 شکوه و جلال او را در میان ملتها ذکر کنید، و از معجزات او در میان قومها سخن بگویید.
4 زیرا خداوند بزرگ است و سزاوار ستایش! از او باید ترسید، بیش از همۀ خدایان. 5 خدایان سایر قومها بتهایی بیش نیستند، اما خداوند ما آسمانها را آفریده است. 6 شکوه و جلال در حضور اوست، و قدرت و شادمانی در قُدس او.
7 ای تمام قومهای روی زمین، خداوند را توصیف نمایید؛ قدرت و شکوه او را توصیف نمایید؛ 8 عظمت نام خداوند را توصیف نمایید! با هدایا به خانۀ او بیایید. 9 خداوند را در شکوه قدوسیتش بپرستید! ای تمامی مردم روی زمین، در حضور او بلرزید. 10 به همه قومها بگویید «خداوند سلطنت میکند! جهان پایدار است و تکان نخواهد خورد. او قومها را با انصاف داوری خواهد کرد.»
11 آسمان شادی کند و زمین به وجد آید، دریا و هر چه آن را پر میسازد، غرش کند؛ 12 صحرا و هر چه در آن است، شادمان گردد. درختان جنگل با شادی بسرایند، 13 در حضور خداوند که برای داوری جهان میآید. او همه قومها را با عدل و انصاف داوری خواهد کرد.
Chapter 97
مزمور ۹۷
شکوه خداوند
1 خداوند سلطنت میکند، پس ای ساکنان زمین شادی کنید و ای جزیرههای دور دست خوشحال باشید.
2 ابرها و تاریکی، اطراف خداوند را گرفتهاند. سلطنتش بر عدل و انصاف استوار است. 3 آتش، پیشاپیش خداوند حرکت میکند و دشمنان او را میسوزاند. 4 برقهایش دنیا را روشن میسازد. زمین این را میبیند و میلرزد. 5 کوهها از هیبت حضور خداوند تمام جهان، مانند موم ذوب میشوند. 6 آسمانها عدالت او را بیان میکنند و همهٔ قومها شکوه و جلال وی را میبینند.
7 همهٔ بتپرستان که به بتهای خود فخر میکنند، شرمسار خواهند شد. ای همهٔ خدایان، در مقابل خداوند به زانو بیفتید و او را بپرستید!
8 ای خداوند، شهر اورشلیم و همهٔ مردم یهودا به سبب سلطنت عادلانهٔ تو خوشحال هستند. 9 زیرا تو ای خداوند، بر تمام دنیا متعال و از همهٔ خدایان برتر هستی.
10 ای دوستداران خداوند، از بدی متنفر باشید! او عزیزان خود را حفظ میکند و ایشان را از دست شریران میرهاند. 11 نور بر نیکان میتابد و شادی بر پاکدلان. 12 ای عادلان، به سبب آنچه که خداوند انجام داده است شادی کنید و نام قدوس او را بستایید!
Chapter 98
مزمور ۹۸
فرمانروای جهان
مزمور.1 سرودی تازه در وصف خداوند بسرایید؛ زیرا کارهای شگفتانگیز کرده و دست توانا و بازوی مقدّسش او را پیروز ساخته است. 2 خداوند پیروزی خود را اعلام نموده و عدالت نجاتبخش خویش را بر قومها آشکار ساخته است. 3 او به قوم اسرائیل وعده داد که بر ایشان محبت فرماید، و به وعدهاش وفا نمود. همهٔ مردم دنیا پیروزی رهاییبخش خدای ما را دیدهاند.
4 ای ساکنان زمین، با شادی خداوند را بستایید؛ با صدای بلند سرود بخوانید و او را بپرستید. 5 خداوند را با چنگ بسرایید، با چنگ و سرودها. 6 با کَرِناها و آوای سُرنا، به حضور خداوند پادشاه بانگ شادی برآورید!
7 دریا و هر آنچه که در آن است، به جوش و خروش آید. زمین و ساکنانش سرود بخوانند. 8-9 ۸و۹ نهرها دست بزنند و کوهها در حضور خداوند شادی کنند؛ زیرا خداوند برای داوری جهان میآید. او قومهای جهان را با عدل و انصاف داوری خواهد کرد.
Chapter 99
مزمور ۹۹
خدای مقدّس
1 ای قومها بترسید، زیرا خداوند سلطنت میکند! ای تمام زمین بلرزید، زیرا خداوند بر تخت خود در میان کروبیان جلوس فرموده است!
2 خداوند در اورشلیم جلوس فرموده و بر تمام قومها مسلط است. 3 همهٔ مردم نام بزرگ او را گرامی بدارند، زیرا او مقدّس است.
4 ای پادشاه مقتدر، تو انصاف را دوست داری. تو در اسرائیل عدالت و برابری را بنیاد نهادهای.
5 خداوند، خدای ما را ستایش کنید و در پیشگاه او به خاک بیفتید زیرا او مقدّس است!
6 وقتی موسی و هارون و سموئیل، مردان خدا، از خداوند کمک خواستند، او درخواست ایشان را مستجاب فرمود. 7 او از میان ستون ابر با آنان سخن گفت و آنان احکام و دستورهای او را اطاعت کردند.
8 ای خداوند، خدای ما، تو دعای قوم خود را مستجاب نمودی و به آنها نشان دادی که خدایی بخشنده هستی؛ اما در عین حال آنها را به خاطر گناهانشان تنبیه نمودی.
9 خداوند، خدای ما را حمد گویید و او را نزد کوه مقدّسش در اورشلیم عبادت کنید، زیرا او مقدّس است.
Chapter 100
مزمور ۱۰۰
خداوند نیکوست
مزمور شکرگزاری.1 ای ساکنان روی زمین، در حضور خداوند فریاد شادمانی سر دهید! 2 خداوند را با شادی عبادت کنید و سرودخوانان به حضور او بیایید.
3 بدانید که او خداست. او خالق ماست و ما قوم او هستیم و گوسفندان چراگاه او.
4 با شکرگزاری از دروازههای خانه او داخل شوید؛ سرودخوانان به صحنهای او بیایید. او را پرستش کنید و نام مقدّسش را گرامی بدارید.
5 خداوند نیکوست و محبت و وفاداریش را انتهایی نیست.
Chapter 101
مزمور ۱۰۱
دعای پادشاه
مزمور داوود.1 ای خداوند، محبت و عدالت تو را میستایم و با سرود تو را میپرستم. 2 مراقب خواهم بود تا راه درست و بیعیب را در پیش بگیرم. نزد من کِی خواهی آمد؟
در خانه خود، با دلی راست زندگی خواهم کرد. 3 هر چیز بد و ناپسند را از پیش چشم خود دور خواهم نمود.
کردار افراد نادرست را دوست نخواهم داشت و در کارهایشان سهیم نخواهم شد. 4 نادرستی را از خود دور خواهم ساخت و با گناهکاران معاشرت نخواهم کرد.
5 کسی را که از دیگران بدگویی کند ساکت خواهم کرد؛ شخص مغرور و خودخواه را متحمل نخواهم شد.
6 من در پی اشخاص امین و خداشناس هستم تا آنها را به کاخ خود بیاورم. کسی که درستکار باشد، او را به کار خواهم گماشت.
7 حیلهگر به کاخ من راه نخواهد یافت و دروغگو نزد من نخواهد ماند. 8 هر روز عدهای از شریران را نابود خواهم کرد تا شهر خدا را از وجود همهٔ آنها پاک سازم.
Chapter 102
مزمور ۱۰۲
رحمت خداوند
دعای شخص مصیبت دیده، که نالۀ خود را به حضور خداوند میریزد.1 ای خداوند، دعای مرا بشنو و به فریادم گوش فرا ده! 2 وقتی که در زحمت هستم، روی خود را از من برنگردان! به من توجه فرما، و هرگاه دعا کنم بیدرنگ مرا اجابت فرما!
3 عمرم چون دود به سرعت ناپدید میشود و استخوانهایم همچون چوب خشک میسوزد. 4 دل من مانند گیاهی است که کوبیده و خشک شده باشد. غذا خوردن را از یاد بردهام. 5 با صدای بلند مینالم؛ جز پوست و استخوان چیزی در بدنم نمانده است. 6 همچون پرندهای وحشی، آوارهٔ صحرا شدهام و چون جغد خرابهنشین، بیخانمان گشتهام. 7 مانند گنجشکی بر پشت بام، تنها ماندهام؛ خواب به چشمانم نمیرود. 8 هر روز دشمنانم مرا تحقیر میکنند و مخالفانم مرا لعنت مینمایند.
9-10 ۹و۱۰ به سبب خشم و غضب تو ای خداوند، غذای من خاکستر است و نوشیدنیام با اشکهایم آمیخته است. زیرا تو مرا برداشتی و به کنار انداختی. 11 عمرم چون سایههای عصر، زودگذر است؛ همچون علف خشک پژمرده شدهام.
12 اما تو ای خداوند، تا ابد پادشاه هستی؛ ذکر تو در تمام نسلها باقی خواهد ماند. 13 تو برخاسته، بر اورشلیم ترحم خواهی فرمود؛ اکنون زمان آن رسیده است که بر اورشلیم رحمت فرمایی. 14 بندگان تو سنگها و خاک اورشلیم را دوست دارند!
15 قومها از نام خداوند خواهند ترسید و همه پادشاهان جهان از قدرت و عظمت او هراسان خواهند شد. 16 او شهر اورشلیم را دوباره بنا خواهد کرد و با جلال و شکوه فراوان ظاهر خواهد شد. 17 به دعای قوم درمانده خود توجه نموده، ایشان را اجابت خواهد نمود.
18 آنچه که خداوند انجام میدهد برای نسل آینده نوشته خواهد شد تا ایشان نیز او را ستایش کنند:
19-20 ۱۹و۲۰ «خداوند از مکان مقدّس خود در آسمان، به زمین نظر انداخت تا ناله اسیران را بشنود و آنها را که به مرگ محکوم شده بودند، آزاد سازد.» 21-22 ۲۱و۲۲ بنابراین وقتی قومها در اورشلیم گرد هم بیایند تا خدا را در خانهٔ او پرستش کنند، نام خداوند در اورشلیم ستوده و سراییده خواهد شد.
23 خداوند در جوانیام توان مرا از من گرفته و عمرم را کوتاه ساخته است. 24 ای خدای من، نگذار در جوانی بمیرم! تو تا ابد زنده هستی! 25 تو از قدیم بنیاد زمین را نهادی و آسمانها را به دست خود ساختی. 26 آنها فانی میشوند، اما تو باقی هستی. همهٔ آنها همچون جامۀ کهنه، پوسیده خواهند شد. تو آنها را مانند لباس عوض خواهی کرد و به دور خواهی افکند. 27 اما تو جاودانی هستی و برای تو هرگز پایانی وجود ندارد.
28 فرزندان بندگانت، همیشه در امان خواهند بود و نسل آنها از حمایت تو برخوردار خواهند شد.
Chapter 103
مزمور ۱۰۳
محبت خداوند
مزمور داوود.1 ای جان من، خداوند را ستایش کن! ای تمام وجود من، نام مقدّس او را ستایش کن! 2 ای جان من، خداوند را ستایش کن و تمام مهربانیهای او را فراموش نکن! 3 او تمام گناهانم را میآمرزد و همهٔ مرضهایم را شفا میبخشد. 4 جان مرا از مرگ میرهاند و با محبت و رحمت خود مرا برکت میدهد! 5 جان مرا با نعمتهای خوب سیر میکند تا همچون عقاب، جوان و قوی بمانم.
6 خداوند عدالت را اجرا میکند و حق مظلومان را به آنها میدهد.
7 او روشهای خود را بر موسی آشکار نمود و اعمال شگفتانگیز خود را به بنیاسرائیل نشان داد.
8 خداوند بخشنده و مهربان است؛ او دیر غضب و پر محبت میباشد. 9 خداوند همیشه توبیخ و تنبیه نمیکند و تا ابد خشمگین نمیماند. 10 او با ما مطابق گناهانمان عمل ننموده و آنچنان که سزاوار بودهایم، ما را به سزای اعمالمان نرسانده است. 11 زیرا به اندازهای که آسمان از زمین بلندتر است، به همان اندازه محبت خداوند بر کسانی که او را گرامی میدارند عظیم میباشد! 12 به اندازهای که مشرق از مغرب دور است به همان اندازه خداوند گناهان ما را از ما دور کرده است!
13 همانطوری که یک پدر فرزندانش را دوست دارد، همچنان خداوند نیز کسانی را که او را گرامی میدارند دوست دارد.
14 خداوند از سرشت و فطرت ما آگاه است و میداند که خاک هستیم.
15 عمر انسان مانند علف و همچون گل صحرا میباشد، 16 که روزی باد بر آن میوزد و از بین میرود و دیگر در آن مکانی که بوده، هرگز دیده نمیشود. 17-18 ۱۷و۱۸ اما محبت خداوند بر کسانی که او را گرامی میدارند، همیشگی است و او عدالت را در حق فرزندان آنانی که عهد و احکام او را حفظ میکنند، بجا میآورد.
19 خداوند تخت فرمانروایی خود را در آسمانها قرار داده است و از آنجا بر همهٔ موجودات حکمرانی میکند.
20 ای همهٔ فرشتگان توانا که گوش به فرمان خداوند هستید تا دستورهایش را اجرا نمایید، او را ستایش کنید! 21 ای همه لشکرهای آسمانی، ای خدمتگزاران خداوند، او را سپاس گویید!
22 ای همه مخلوقات خداوند، در هر جایی که هستید، او را بستایید!
ای جان من، خداوند را ستایش کن!
Chapter 104
مزمور ۱۰۴
در ستایش آفریدگار
1 ای جان من، خداوند را ستایش کن!
ای یهوه، ای خدای من، تو چه عظیمی! 2 تو خود را با عزت و جلال آراسته و خویشتن را با نور پوشانیدهای. آسمان را مثل خیمه گسترانیدهای 3 و خانهٔ خود را بر آبهای آن بنا کردهای. ابرها را ارابه خود نمودهای و بر بالهای باد میرانی. 4 بادها فرستادگان تو هستند و شعلههای آتش خدمتگزاران تو.
5 ای خداوند، تو زمین را بر اساسش استوار کردی تا هرگز از مسیرش منحرف نشود. 6 دریاها همچون ردایی آن را در برگرفت و آب دریاها کوهها را پوشاند. 7 اما آبها از هیبت صدای تو گریختند و پراکنده شدند. 8 به فراز کوهها برآمدند و به دشتها سرازیر شده، به مکانی که برای آنها ساخته بودی، جاری شدند. 9 برای دریاها حدی تعیین نمودهای تا از آنها نگذرند و زمین را دوباره نپوشانند.
10 در درهها، چشمهها به وجود آوردهای تا آب آنها در کوهپایهها جاری شود. 11 تمام حیوانات صحرا از این چشمهها آب مینوشند و گورخرها تشنگی خود را برطرف میسازند. 12 پرندگان بر شاخههای درختان لانه میسازند و آواز میخوانند. 13 از آسمان بر کوهها باران میبارانی و زمین از نعمتهای گوناگون تو پر میشود. 14 تو علف را برای خوراک چارپایان، و گیاهان را برای استفاده انسان، از زمین میرویانی. 15 تا دل انسان از شراب شاد گردد، روغن روی او را شاداب سازد و نان به جان او نیرو بخشد.
16 درختان سرو لبنان که تو ای خداوند، آنها را کاشتهای سبز و خرمند. 17 مرغان هوا در درختان سرو لانه میسازند و لکلکها بر شاخههای درختان صنوبر. 18 کوههای بلند، چراگاه بزهای کوهی است و صخرهها، پناهگاه خرگوشان.
19 ماه را برای تعیین ماههای سال آفریدی و آفتاب را برای تعیین روزها. 20 به فرمان تو شب میشود. در تاریکی شب همهٔ حیوانات وحشی از لانههای خود بیرون میآیند. 21 شیربچگان برای شکار غرش میکنند و روزی خود را از خدا میخواهند. 22 هنگامی که آفتاب طلوع میکند، آنها به لانههای خود برمیگردند و میخوابند. 23 آنگاه انسانها برای کسب معاش، از خانه بیرون میروند و تا شامگاه کار میکنند.
24 خداوندا، کارهای دست تو چه بسیارند. همه آنها را از روی حکمت انجام دادهای. زمین از مخلوقات تو پر است. 25 در دریاهای بزرگی که آفریدهای جانوران بزرگ و کوچک به فراوانی یافت میشوند. 26 کشتیها بر روی آب میروند، و لِویاتان [1] ، که تو برای بازی در دریا ساختی، در آن بازی میکند.
27 تمام مخلوقات تو منتظرند تا تو روزیشان را به آنها بدهی. 28 تو دست خود را باز میکنی، به آنها روزی میدهی و آنها را با چیزهای نیکو سیر میکنی. 29 هنگامی که روی خود را از آنها برمیگردانی مضطرب میشوند؛ و وقتی جان آنها را میگیری، میمیرند و به خاکی که از آن ساخته شدهاند، برمیگردند. 30 اما زمانی که به مخلوقات جان میبخشی، زنده میشوند و به زمین طراوت میبخشند.
31 شکوه و عظمت خداوند جاودانی است و او از آنچه آفریده است خشنود میباشد. 32 خداوند به زمین نگاه میکند و زمین میلرزد؛ کوهها را لمس مینماید و دود از آنها بلند میشود.
33 تا زندهام، خداوند را با سرود، پرستش خواهم کرد و تا وجود دارم او را ستایش خواهم نمود. 34 باشد که او از تفکرات من خشنود شود، زیرا او سرچشمه همهٔ خوشیهای من است. 35 باشد که همهٔ گناهکاران نابود شوند و بدکاران دیگر وجود نداشته باشند.
ای جان من، خداوند را ستایش کن!
سپاس بر خداوند!
Chapter 105
مزمور ۱۰۵
خداوند و قوم او
1 خداوند را شکر کنید و نام او را بخوانید؛ کارهای او را به تمام قومهای جهان اعلام نمایید. 2 در وصف او بسرایید و او را ستایش کنید؛ از کارهای شگفتانگیز او سخن بگویید. 3 ای جویندگان خداوند شادی نمایید و به نام مقدّس او فخر کنید! 4 خداوند و قوت او را طالب باشید و پیوسته حضور او را بخواهید.
5 عجایبی را که به عمل آورده است، به یاد آورید، و معجزات او و داوریهایی که صادر کرده است. 6 ای فرزندان خادم او ابراهیم، ای پسران یعقوب، که برگزیدۀ او هستید.
7 او خداوند، خدای ماست، و عدالتش در تمام دنیا نمایان است. 8 عهد او را همیشه به یاد داشته باشید، عهدی که با هزاران پشت بسته است؛ 9 عهد او را با ابراهیم، و وعدهٔ او را به اسحاق! 10 او با یعقوب عهد بست و به اسرائیل وعدهای جاودانی داد. 11 او گفت: «سرزمین کنعان را به شما میبخشم تا ملک و میراثتان باشد.»
12 بنیاسرائیل قومی کوچک بودند و در آن دیار غریب؛ 13 میان قومها سرگردان بودند و از مملکتی به مملکتی دیگر رانده میشدند. 14 اما خداوند نگذاشت کسی به آنها صدمه برساند، و به پادشاهان هشدار داد که بر ایشان ظلم نکنند: 15 «برگزیدگان مرا آزار ندهید! بر انبیای من دست ستم دراز نکنید!»
16 خداوند در کنعان خشکسالی پدید آورد و قحطی تمام سرزمین آنجا را فرا گرفت. 17 او پیش از آن یوسف را به مصر فرستاده بود. برادران یوسف او را همچون برده فروخته بودند. 18 پاهای یوسف را به زنجیر بستند و گردن او را در حلقهٔ آهنی گذاشتند. 19 او در زندان ماند تا زمانی که پیشگوییاش به وقوع پیوست، و کلام خدا درستی او را ثابت کرد.
20 آنگاه، فرعون دستور داد تا یوسف را از زندان بیرون آورده، آزاد سازند. 21 سپس او را ناظر خانهٔ خود و حاکم سرزمین مصر نمود 22 تا بر بزرگان مملکت فرمان راند و مشایخ را حکمت آموزد.
23 آنگاه یعقوب و فرزندانش به مصر، سرزمین حام، رفتند و در آن سرزمین ساکن شدند. 24 خداوند قوم خود را در آنجا بزرگ ساخت و آنها را از دشمنانشان قویتر کرد. 25 اما از طرف دیگر، خداوند کاری کرد که مصریها بر قوم او ظلم کنند و ایشان را بردهٔ خود سازند.
26 سپس بندگان خود موسی و هارون را که برگزیده بود، نزد بنیاسرائیل فرستاد. 27 موسی و هارون، کارهای شگفتانگیز او را در میان مصریها به ظهور آوردند، و معجزات او را در زمین حام. 28 خدا سرزمین مصر را با تاریکی پوشانید اما مصریها فرمان خدا را مبنی بر آزاد سازی قوم اسرائیل اطاعت نکردند. 29 او آبهای ایشان را به خون مبدل ساخت و همهٔ ماهیانشان را کشت.
30 زمین آنها و حتی قصر فرعون پر از قورباغه شد. 31 به امر خداوند انبوه پشه و مگس در سراسر مصر پدید آمد. 32 به جای باران، تگرگ مرگبار و رعد و برق بر زمین مصر فرستاد 33 و باغهای انگور و تمام درختان انجیر مصریها را از بین برد.
34-35 ۳۴و۳۵ خداوند امر فرمود و ملخهای بیشماری پدید آمدند و تمام گیاهان و محصولات مصر را خوردند. 36 او همهٔ پسران ارشد مصریها را کشت.
37 سرانجام بنیاسرائیل را در حالی که طلا و نقره فراوانی با خود برداشته بودند، صحیح و سالم از مصر بیرون آورد. 38 مصریها از رفتن آنها شاد شدند، زیرا از ایشان ترسیده بودند.
39 خداوند در روز بر فراز قوم اسرائیل ابر میگسترانید تا آنها را از حرارت آفتاب محفوظ نگاه دارد و در شب، آتش به ایشان میبخشید تا به آنها روشنایی دهد. 40 آنها گوشت خواستند و خداوند برای ایشان بلدرچین [1] فرستاد و آنها را با نان آسمانی سیر کرد. 41 او صخره را شکافت و از آن آب جاری شد و در صحرای خشک و سوزان مثل رودخانه روان گردید.
42 زیرا خداوند این وعدهٔ مقدّس را به خدمتگزار خویش ابراهیم داده بود که نسل او را برکت دهد.
43 پس او قوم برگزیدهٔ خود را در حالی که با شادی سرود میخواندند از مصر بیرون آورد، 44 و سرزمین قومهای دیگر را با تمام محصولاتشان به آنها بخشید 45 تا در آن سرزمین نسبت به وی وفادار مانده، از دستورهایش اطاعت نمایند. سپاس بر خداوند!
Chapter 106
مزمور ۱۰۶
مهربانی خداوند نسبت به قومش
1 سپاس بر خداوند!
خداوند را سپاس گویید، زیرا او نیکوست و محبتش ابدی.
2 کیست که بتواند تمام کارهای بزرگی را که خداوند انجام داده است بیان کند و شکر و سپاس او را آنچنان که باید و شاید، بجا آورد؟ 3 خوشا به حال آنانی که با انصاف هستند و همیشه آنچه را راست است انجام میدهند.
4-5 ۴و۵ ای خداوند، هنگامی که بر قوم خود رحمت میفرمایی و آنها را نجات میدهی مرا نیز به یاد آور و نجات بده تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم و با قوم تو شادی کنم و در فخر آنها شریک باشم.
6 ما نیز مانند اجداد خود گناه کردهایم؛ شرور و بدکار بودهایم. 7 اجدادمان معجزات تو را در مصر درک ننمودند. آنها محبتهای تو را فراموش کردند و در کنار دریای سرخ از اطاعت تو سر باز زدند. 8 اما تو، به خاطر نام خود، آنها را نجات دادی و بدین وسیله قدرت خود را آشکار ساختی. 9 دریای سرخ را امر فرمودی و خشک گردید و بنیاسرائیل را هدایت کردی تا از میان دریا که همچون بیابان، خشک شده بود گذر کنند. 10 آنها را از دست دشمنانشان رهانیدی و آزاد ساختی. 11 همه دشمنان آنها در دریا غرق شدند و حتی یکی از آنها نیز زنده نماند.
12 آنگاه قوم خداوند، به وعدههای او ایمان آوردند و او را با سرود ستایش کردند.
13 ولی طولی نکشید که معجزاتش را فراموش کردند و بدون مشورت با او به راه خود ادامه دادند. 14 آنها با خواستههای نفسانی خود، خدا را در صحرا امتحان کردند. 15 خدا هم آنچه را که خواستند به ایشان داد، ولی آنها را به بیماری سختی مبتلا ساخت.
16 بنیاسرائیل در صحرا به موسی و هارون، پیشوایان برگزیده خداوند، حسد بردند. 17 آنگاه زمین دهان گشود و «داتان» و «ابیرام» را با خاندانشان فرو برد، 18 و آتش از آسمان بر طرفداران ایشان افروخته شد و آن مردم شرور را سوزانید.
19 بنیاسرائیل در دامنه کوه سینا بُتی گوساله شکل از طلا ساختند و آن را پرستش کردند. 20 آنها به جای عبادت خدای پرجلال، مجسمه گاو را پرستش نمودند. 21-22 ۲۱و۲۲ آنها خدای نجات دهنده خود را خوار شمردند و کارهای شگفتانگیز او را در مصر سرزمین حام و دریای سرخ فراموش کردند. 23 آنگاه خداوند خواست ایشان را هلاک کند، ولی خادم برگزیده او موسی به شفاعت برخاست و التماس نمود که از نابود کردن آنها بگذرد.
24 بنیاسرائیل نمیخواستند وارد سرزمین موعود شوند، چون به وعده خدا که گفته بود آن زمین را به ایشان میدهد، ایمان نداشتند. 25 آنها در خیمههای خود پیوسته غرغر میکردند و به دستورهای خداوند گوش نمیدادند. 26 از این رو، خداوند خواست ایشان را در صحرا نابود کند، 27 و فرزندانشان را در سرزمینهای بیگانه پراکنده و آواره سازد.
28 بنیاسرائیل در «فغور» به پرستش بت بعل پرداختند و از گوشت قربانیهایی که به بتهای بیجان تقدیم میشد، خوردند. 29 با این رفتار خود، خشم خداوند را برانگیختند که به سبب آن بیماری وبا دامنگیر آنها شد. 30 آنگاه «فینحاس» برخاسته، افراد مقصر را مجازات نمود و وبا قطع گردید. 31 این کار نیک فینحاس در نزد خدا هرگز فراموش نخواهد شد و تمام نسلها او را به نیکی یاد خواهند کرد.
32 بنیاسرائیل در کنار چشمهٔ «مریبه»، خداوند را خشمگین ساختند، چنانکه حتی موسی به خاطر آنها از ورود به سرزمین کنعان محروم شد. 33 زیرا چنان موسی را به ستوه آوردند که او غضبناک شده، سخن ناشایست به زبان راند.
34 آنها، قومهایی را که خداوند گفته بود از بین ببرند، نکشتند، 35 بلکه با آنها وصلت نمودند و از کارهای بد ایشان پیروی کردند. 36 بتهای آنها را پرستش نمودند و با این کار، خود را محکوم به مرگ کردند. 37 اسرائیلیها، پسران و دختران خود را برای بتها قربانی کردند. 38 خون فرزندان بیگناه خود را برای بتهای کنعان ریختند و زمین موعود را با خون آنها ناپاک ساختند. 39 با این کارها، خود را آلوده کردند و به خدا خیانت ورزیدند.
40 بنابراین، خشم خداوند بر بنیاسرائیل افروخته شد و او از آنها بیزار گردید. 41 آنها را به دست قومهایی که از ایشان نفرت داشتند، سپرد تا بر آنها حکمرانی کنند. 42 دشمنانشان بر آنها ظلم کردند و ایشان را خوار و ذلیل ساختند.
43 خداوند بارها بنیاسرائیل را از دست دشمنانشان نجات بخشید، ولی آنها هر بار بر ضد او شوریدند و در گناهان خود بیشتر غرق شدند. 44 با وجود این، هنگامی که فریاد برآوردند، خداوند به داد ایشان رسید و به درماندگی آنها توجه نمود. 45 او وعدهای را که به ایشان داده بود، به یاد آورد و به سبب محبت فراوانش، آنها را مجازات نکرد. 46 او دل اسیرکنندگان آنها را به رقت آورد تا به آنها رحم کنند.
47 ای یهوه، خدای ما، ما را نجات ده. ما را از میان قومها جمع کن، تا نام مقدّس تو را سپاس گوییم و در ستایش تو فخر کنیم.
48 متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل، از ازل تا ابد. و همه مردم بگویند «آمین!»
سپاس بر خداوند!
Chapter 107
کتاب پنجم
مزمور ۱۰۷
در ستایش مهربانی خداوند
1 خداوند را حمد گویید، زیرا او نیکوست و محبتش تا ابد باقی است.
2 کسانی که توسط خداوند نجات یافتهاند به همه اعلام کنند که خداوند آنها را از دست دشمنانشان نجات داده است 3 و آنها را از سرزمینهای بیگانه، از مشرق و مغرب، شمال و جنوب، به سرزمین خودشان بازگردانیده است.
4 برخی در صحرا آواره و سرگردان شدند و جای معینی برای سکونت نیافتند، 5 گرسنه و تشنه بودند و جانشان به لب رسیده بود. 6-7 ۶و۷ آنگاه در گرفتاری خود نزد خداوند فریاد برآوردند و او ایشان را از همهٔ تنگیهایشان رهانید و ایشان را از راه راست به سرزمینی هدایت کرد که بتوانند در آن زندگی کنند. 8 پس باید از خداوند، به سبب محبتش و کارهای بزرگی که در حق ایشان انجام داده است، تشکر کنند. 9 او جان تشنه و گرسنه را با نعمتهای خوب سیر میکند.
10-11 ۱۰و۱۱ آنانی که از دستورهای خدای متعال سر پیچیدند و به او اهانت کردند، اسیر و زندانی شدند و مرگ بر آنها سایه افکند. 12 پشت آنها در زیر بار مشقت خم شد و سرانجام افتادند و کسی نبود که ایشان را یاری کند. 13 آنگاه در گرفتاری خود نزد خداوند فریاد برآوردند و او آنها را از همه تنگیهایشان رهانید. 14 آنها را از مرگی که بر آنها سایه افکنده بود رهانید و زنجیرهای اسارت ایشان را پاره کرد.
15 پس باید از خداوند، به سبب محبتش و کارهای بزرگی که در حق آنها انجام داده است، تشکر کنند. 16 او درهای مفرغین زندانها را میشکند و زنجیرهای اسارت را پاره میکند.
17 افراد نادان، به سبب رفتار شرارتبار و آلوده به گناه خود، ضعیف و بیمار شدند، 18 اشتهای خود را از دست دادند و جانشان به لب گور رسید. 19 آنگاه در این گرفتاری خود، نزد خداوند فریاد برآوردند و او ایشان را از تنگیهایشان رهایی بخشید. 20 او با کلام خود آنها را شفا بخشید و ایشان را از مرگ نجات داد. 21 پس باید خداوند را به سبب محبتش و کارهای بزرگی که در حق ایشان انجام داده است، سپاس گویند. 22 باید با تقدیم قربانی از او تشکر کنند و با سرودهای شاد کارهایی را که کرده است اعلام نمایند.
23 برخی به کشتی سوار شده، به دریا رفتند و به کار تجارت مشغول شدند. 24 آنان قدرت خداوند را دیدند و کارهای شگرف او را در اعماق دریاها مشاهده نمودند. 25 به امر او بادی شدید ایجاد شد و دریا را طوفانی ساخت، 26 چنانکه کشتیها دستخوش امواج گردیدند و بالا و پایین میرفتند. سرنشینان آنها، از ترس نیمه جان شدند 27 و مثل مستان، تلوتلو خورده، گیج و سرگردان بودند. 28 آنگاه در این گرفتاری خود نزد خداوند فریاد برآوردند و او ایشان را از این گرفتاری رهایی بخشید. 29 خداوند طوفان را آرام و امواج دریا را ساکت ساخت. 30 آنها شاد شدند زیرا از خطر رهایی یافته بودند، و سرانجام به سلامت به بندر مراد خود رسیدند. 31 پس آنها نیز باید خداوند را به سبب محبتش و کارهای بزرگی که در حق ایشان انجام داده است، سپاس گویند. 32 باید عظمت خداوند را در بین جماعت اسرائیل اعلام کنند و نزد بزرگان قوم، او را ستایش نمایند.
33 خداوند رودخانهها را به خشکی مبدل ساخت و چشمههای آب را خشک کرد. 34 زمین حاصلخیز را به شورهزار تبدیل نمود، زیرا ساکنان آن شرور بودند. 35 اما بار دیگر زمینهای شورهزار و خشک را حاصلخیز و پر از چشمههای آب نمود. 36 گرسنگان را در آن اِسکان داد تا شهرهایشان را بسازند. 37 آنها مزارع و تاکستانها ایجاد کردند، و محصول پربار به دست آوردند. 38 خداوند آنها را برکت داده، فرزندان بسیاری به ایشان بخشید، و نگذاشت رمهها و گلههایشان کم شوند.
39 هنگامی که قوم خداوند در زیر ظلم و ستم رو به نابودی میرفتند، 40 خداوند کسانی را که بر قومش ظلم میکردند خوار و ذلیل ساخت و آنها را در میان ویرانهها، آواره و سرگردان کرد. 41 او قوم فقیر و درماندهٔ خود را از زیر بار سختیها رهانید و فرزندان و گلههای ایشان را افزونی بخشید. 42 نیکان این را دیده، شاد خواهند شد اما بدکاران خاموش خواهند شد.
43 خردمندان دربارهٔ اینها فکر کنند و رحمت و محبت خداوند را به یاد داشته باشند.
Chapter 108
مزمور ۱۰۸
دعا برای غلبه بر دشمن
سرود. مزمور داوود.1 ای خدا، من روحیهٔ خود را نباختهام و اعتماد خود را از دست ندادهام. من سرود خواهم خواند و تو را ستایش خواهم کرد. ای جان من بیدار شو! 2 ای بربط و عود من به صدا درآیید تا سپیده دم را بیدار سازیم! 3 خداوندا، در میان مردم تو را سپاس خواهم گفت و در میان قومها تو را ستایش خواهم کرد، 4 زیرا محبت تو بینهایت عظیم است. 5 ای خدا، جلال و شکوه تو بالاتر از آسمانها قرار گیرد و عظمت تو بر تمام جهان آشکار شود.
6 ای خدایی که ما را دوست داری، با قدرت خویش ما را نجات ده و دعای ما را اجابت فرما.
7 خدا در قدوسیت [1] خویش سخن گفته و فرموده است: «با شادی شهر شکیم را قسمت میکنم و دشت سوکوت را اندازه میگیرم. 8 جِلعاد از آن من است و منسی نیز از آن من؛ افرایم کلاهخود من است و یهودا عصای سلطنت من. 9 اما قوم موآب را مانند لگن برای شستشو به کار خواهم برد، بر قوم ادوم کفشم را خواهم انداخت و بر فلسطین فریاد پیروزی برخواهم آورد.»
10-11 ۱۰و۱۱ کیست که مرا برای گرفتن شهرهای حصاردار ادوم رهبری کند؟ ای خدا، تو ما را رهبری کن؛ بله، تو که اینک از ما روگردان شدهای، ما را رهبری کن! 12 تو ما را در جنگ با دشمن کمک کن، زیرا کمک انسان بیفایده است. 13 با کمک تو ای خدا، پیروز خواهیم شد، زیرا این تویی که دشمنان ما را شکست خواهی داد!
Chapter 109
مزمور ۱۰۹
شکایت از دست ظالم
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خدا و ای معبود من، خاموش مباش! 2 بدکاران به من تهمت ناروا میزنند و حرفهای دروغ دربارهٔ من میگویند. 3 با نفرت دور مرا گرفتهاند و بیسبب با من میجنگند. 4 من آنها را دوست دارم و برای ایشان دعای خیر میکنم، ولی آنها با من مخالفت میورزند. 5 به عوض خوبی، به من بدی میکنند و به عوض محبت، با من دشمنی مینمایند.
6 ای خدا، دشمنم را به دست داوری ظالم بسپار و بگذار یکی از بدخواهانش کنار او بایستد و بر ضد او شهادت دهد. 7 بگذار او در محاکمه مجرم شناخته شود. حتی دعای او، برایش جرم محسوب گردد. 8 عمرش کوتاه شود و مقام او را به دیگری بدهند. 9 فرزندانش یتیم و زنش بیوه شود. 10 فرزندانش آواره شده، در میان ویرانههای خانهٔ خود به گدایی بنشینند. 11 طلبکاران تمام دارایی او را ضبط نمایند و بیگانگان هر آنچه را که او به زحمت اندوخته است، تاراج کنند. 12 کسی بر او رحم نکند و برای یتیمان او دل نسوزاند. 13 نسلش به کلی از بین برود و دیگر نامی از آنها باقی نماند. 14 خداوند گناهان اجدادش را به یاد آورد و گناهان مادرش را نیامرزد. 15 گناهان آنها در نظر خداوند همیشه بماند، اما نام و نشان آنها از روی زمین محو گردد.
16 این دشمن من رحم نداشت. او بر فقیران و بیکسان ظلم میکرد و آنها را میکشت. 17 دوست داشت مردم را نفرین کند، پس خودش نفرین شود. نمیخواست به مردم برکت رساند، پس خود از برکت محروم شود. 18-19 ۱۸و۱۹ تمام وجودش به نفرین آلوده بود، پس باشد که نفرینهای او مانند آبی که مینوشد وارد بدنش شود و مغز استخوانهایش را بخورد؛ همچون لباس او را در بر گیرد و چون کمربند، به دور او حلقه زند.
20 ای خداوند، دشمنانم را که درباره من دروغ میگویند و مرا تهدید به مرگ میکنند، اینچنین مجازات کن.
21 اما ای خداوند، با من برحسب وعده خود عمل نما و به خاطر محبت عظیم خویش، مرا نجات ده، 22 زیرا که من فقیر و درمانده و دل شکستهام؛ 23 همچون سایه، رو به زوال هستم و مانند ملخ از باد رانده شدهام. 24 از بس روزه گرفتهام زانوهایم میلرزند و گوشت بدنم آب میشود. 25 نزد دشمنان رسوا شدهام. هرگاه مرا میبینند، سر خود را تکان میدهند و مسخرهام میکنند.
26 ای خداوند، ای خدای من، مرا یاری فرما؛ مطابق محبت خود، مرا نجات بده، 27 تا بدخواهانم بدانند که تو نجاتدهندۀ من هستی. 28 آنها مرا نفرین کنند، اما تو مرا برکت بده. آنها سرافکنده شوند، اما بنده تو، شادمان شود. 29 دشمنانم شرمسار شوند و خفت و خواری وجودشان را در بر گیرد.
30 خداوند را بسیار سپاس خواهم گفت و در بین مردم او را ستایش خواهم کرد، 31 زیرا او از بیچارگان پشتیبانی میکند و ایشان را از دست ظالمان میرهاند.
Chapter 110
مزمور ۱۱۰
پادشاه برگزیدهٔ خداوند
مزمور داوود.1 خداوند به خداوند من گفت: «به دست راست من بنشین تا دشمنانت را به زیر پایت بیفکنم.»
2 خداوند، پادشاهی قدرتمند تو را فراتر از اورشلیم گسترش خواهد داد تا در میان دشمنانت حکمرانی کنی. 3 هنگامی که رهسپار جنگ شوی، قوم تو در لباس تقوی و پرهیزگاری، به حضورت خواهند آمد، و نیروی تو همچون شبنم صبحگاهی هر روز تازهتر خواهد شد.
4 خداوند سوگند خورده است و از آن برنخواهد گشت که: «تو تا ابد کاهن هستی، تو تا ابد کاهن هستی، کاهنی همانند مِلکیصدق.» 5 خداوند که به دست راست توست در روز غضب خود، پادشاهان را شکست خواهد داد. 6 او قومها را داوری خواهد کرد، و میدانهای جنگ را از اجساد کشتهشدگان پر خواهد ساخت و در سراسر دنیا، پادشاهان را مغلوب خواهد کرد. 7 او از نهر سر راهش خواهد نوشید و نیروی تازه گرفته، سربلند و پیروز خواهد ایستاد.
Chapter 111
مزمور ۱۱۱
کارهای عظیم خداوند
1 سپاس بر خداوند!
خداوند را با تمام دل خود در میان قوم او ستایش خواهم کرد.
2 کارهای خداوند چه شگفتانگیزند! همهٔ کسانی که به آنها علاقمند هستند در بارهشان میاندیشند. 3 کارهای خداوند شکوهمند است و عدالتش جاودانی! 4 کارهای شگفتانگیز خداوند، فراموش نشدنی است! او رحیم و بخشنده است! 5 خداوند، روزی ترسندگان خود را میرساند، او هرگز عهد خود را از یاد نمیبرد.
6 خداوند سرزمین قومهای بیگانه را به بنیاسرائیل بخشید و به این وسیله قدرتش را به قوم خود نشان داد. 7 هر کاری که خداوند انجام میدهد، درست و منصفانه است. همهٔ احکام او قابل اعتماد میباشند. 8 کارها و احکام خداوند تا ابد باقی میمانند، زیرا بر عدل و راستی بنا شدهاند. 9 او با دادن فدیه، قوم خود را آزاد کرده است و با آنها عهد ابدی بسته است. او مقدّس و قدرتمند است.
10 ترس خداوند سرآغاز حکمت است. خداوند به همهٔ کسانی که دستورهایش را اجرا میکنند، حکمت میبخشد.
خداوند را تا ابد سپاس باد.
Chapter 112
مزمور ۱۱۲
خوشبختی درستکاران
1 سپاس بر خداوند!
خوشا به حال کسی که از خداوند میترسد و احکام او را با رغبت انجام میدهد. 2 فرزندان شخص درستکار در دنیا نیرومند خواهند شد و نسل او برکت خواهند یافت. 3 خانوادهاش صاحب مال و ثروت خواهد شد و خوبیهای او هرگز از یاد نخواهند رفت.
4 برای کسی که درستکار و بخشنده، مهربان و نیکوکار است، حتی در تاریکی شب نیز نور طلوع میکند. 5 خوشبخت است کسی که سخاوتمندانه قرض میدهد و در کسب و کارش با انصاف است.
6 شخص عادل پیوسته پایدار خواهد بود و نام نیکش همیشه در یادها باقی خواهد ماند.
7 او از شنیدن خبر بد نمیترسد، زیرا ایمانش قوی است و بر خداوند توکل دارد. 8 او نگران نمیشود و نمیترسد زیرا مطمئن است که شکست دشمنانش را خواهد دید. 9 او با گشادهدستی به نیازمندان کمک میکند و محبت و نیکوکاریاش همواره مایهٔ افتخارش خواهد بود؛ او همیشه نزد مردم سربلند و محترم میباشد.
10 بدکاران این را میبینند و خشمگین میشوند؛ دندانهای خود را به هم میفشارند و همراه آرزوهایشان از بین میروند.
Chapter 113
مزمور ۱۱۳
در ستایش نیکویی خداوند
1 سپاس بر خداوند!
ای بندگان خداوند، ستایش کنید! نام او را ستایش کنید! 2 نام او از حال تا ابد متبارک باد. 3 از طلوع آفتاب تا غروب آن، نام خداوند را ستایش کنید! 4 خداوند بر همهٔ قومها حکمرانی میکند؛ شکوه او برتر از آسمانهاست.
5 کیست مانند یهوه، خدای ما، که در آسمانها نشسته است؟
6 او از آسمان بر زمین نظر میافکند 7 تا شخص فروتن و فقیر را از خاک بلند کند و سرافراز نماید 8 و او را در ردیف بزرگان قوم خویش قرار دهد. 9 خداوند به زن نازا فرزندان میبخشد و او را شادمان میسازد.
سپاس بر خداوند!
Chapter 114
مزمور ۱۱۴
سرود عید پِسَح
1 هنگامی که بنیاسرائیل از مصر بیرون آمدند، هنگامی که خاندان یعقوب آن سرزمین بیگانه را ترک گفتند، 2 یهودا مکان مقدّس خداوند شد و اسرائیل محل سلطنت او.
3 دریای سرخ، چون آمدن بنیاسرائیل را دید، از مقابل آنها گریخت و رود اردن به عقب برگشت. 4 کوهها همچون قوچها، و تپهها مانند برهها به جست و خیز درآمدند.
5 ای دریا، تو را چه شد که گریختی؟ ای رود اردن، چرا به عقب برگشتی؟ 6 ای کوهها و تپهها، چرا مثل قوچها و برهها به جست و خیز درآمدید؟
7 ای زمین، بلرز! از حضور خداوندی که خدای یعقوب است؛ 8 کسی که صخره را به دریاچهٔ آب تبدیل میکند و از سنگ خارا، چشمهٔ آب جاری میسازد.
Chapter 115
مزمور ۱۱۵
خدای واحد حقیقی
1 ما را نه، ای خداوند، ما را نه، بلکه نام خود را جلال بده، به خاطر محبت و وفاداریت.
2 چرا مردم خدانشناس از ما بپرسند: «خدای شما کجاست؟» 3 خدای ما در آسمانهاست و آنچه را که اراده فرماید انجام میدهد. 4 اما خدایان آنها، بتهای طلا و نقره میباشند که با دستهای انسان ساخته شدهاند.
5 بتهایشان دهان دارند ولی حرف نمیزنند. چشم دارند اما نمیبینند. 6 گوش دارند ولی نمیشنوند. بینی دارند، اما نمیبویند. 7 دست دارند، ولی لمس نمیکنند. پا دارند اما راه نمیروند. از گلویشان صدایی بیرون نمیآید. 8 همه کسانی که این بتها را میسازند و آنها را پرستش میکنند مانند بتهایشان هستند.
9 ای قوم اسرائیل، بر خداوند توکل کنید، زیرا او مددکار و سپرِ محافظ شماست. 10 ای کاهنان نسل هارون، بر خداوند توکل کنید، زیرا او مددکار و سپرِ محافظ شماست. 11 ای خداترسان بر خداوند توکل کنید، زیرا او مددکار و سپرِ محافظ شماست.
12 خداوند همیشه به فکر ماست و ما را برکت میدهد. او مردم اسرائیل و کاهنان نسل هارون را برکت میدهد. 13 خداوند همهٔ کسانی را که او را گرامی میدارند، از کوچک و بزرگ، برکت میدهد.
14 خداوند شما و فرزندانتان را به فراوانی برکت دهد. 15 او که آسمانها و زمین را آفرید، شما را برکت دهد.
16 آسمانها از آن خداوند میباشند، ولی او زمین را به انسان بخشید. 17 مردگان و آنانی که به عالم خاموشی میروند، خداوند را ستایش نمیکنند. 18 اما ما زندگان، خداوند را از حال تا ابد ستایش خواهیم کرد.
سپاس بر خداوند!
Chapter 116
مزمور ۱۱۶
پرستش خداوند برای رهایی از مرگ
1 خداوند را دوست میدارم زیرا ناله و فریاد مرا میشنود 2 و به درخواست من گوش میدهد، پس تا آخر عمر، نزد او دعا خواهم کرد.
3 خطر مرگ بر من سایه افکنده بود و مایوس و غمگین بودم، 4 سپس نام خداوند را خواندم و فریاد زدم: «آه ای خداوند، مرا نجات بده!»
5 او چه خوب و مهربان است! آری، خدای ما رحیم است. 6 خداوند افراد سادهدل و فروتن را حفظ میکند. من با خطر روبرو بودم، ولی او مرا نجات داد.
7 ای جان من، آسوده باش، زیرا خداوند در حق من خوبی کرده است!
8 او مرا از مرگ نجات داد و اشکهایم را پاک کرد و نگذاشت پایم بلغزد، 9 تا بتوانم در این دنیا در حضور خداوند زیست کنم.
10 به تو ایمان داشتم، پس گفتم: «سخت پریشانم!» 11 در اضطراب خود به تو فریاد برآوردم: «همه دروغ میگویند!»
12 اما اینک در برابر همهٔ خوبیهایی که خداوند برای من کرده است، چه میتوانم به او بدهم؟ 13 پیالۀ نجات را بلند خواهم کرد و نام خداوند را که مرا نجات داده، سپاس خواهم گفت. 14 در حضور قوم او نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد.
15 جانهای مقدّسان خداوند نزد او عزیزند، پس او نخواهد گذاشت آنها از بین بروند. 16 ای خداوند، من بندهٔ تو و پسر کنیز تو هستم. تو مرا از چنگ مرگ رها ساختی.
17 قربانی شکرگزاری را به حضورت تقدیم میکنم و نام تو را گرامی میدارم. 18-19 ۱۸و۱۹ در حضور تمام مردم اسرائیل و در خانهٔ تو که در اورشلیم است، نذرهای خود را ادا خواهم نمود.
سپاس بر خداوند!
Chapter 117
مزمور ۱۱۷
در ستایش خداوند
1 ای همهٔ قومها، خداوند را ستایش کنید! ای تمام قبایل، او را حمد گویید. 2 زیرا محبت او بر ما بسیار عظیم است و وفای او را حدی نیست.
سپاس بر خداوند!
Chapter 118
مزمور ۱۱۸
دعای تشکر برای پیروزی
1 خداوند را ستایش کنید، زیرا او نیکوست و محبتش بیپایان.
2 مردم اسرائیل بگویند: «محبت خداوند بیپایان است.» 3 کاهنان نسل هارون بگویند: «محبت خداوند بیپایان است.» 4 مردم خداترس بگویند: «محبت خداوند بیپایان است.»
5 در زحمت بودم؛ از خداوند کمک خواستم؛ او به دادم رسید و مرا رهانید. 6 خداوند با من است، پس نخواهم ترسید. انسان به من چه میتواند بکند؟ 7 خداوند با من است و مرا یاری خواهد داد، پس پیروزمندانه بر کسانی که از من نفرت دارند خواهم نگریست.
8 به خداوند پناه بردن بهتر است از امید بستن به انسان. 9 آری، به خداوند پناه بردن حتی بهتر است از امید بستن به امیران.
10-12 اگر همهٔ دشمنان مانند زنبور بر سر من بریزند و دور مرا بگیرند، به یاری خداوند تمام آنها را نابود خواهم کرد. آنها مثل خارها که دوامی ندارند خواهند سوخت و فوری خاموش خواهند شد. 13 دشمن بر من هجوم آورد تا نابودم کند، ولی خداوند مرا کمک نمود. 14 خداوند قوت و سرود من است؛ او باعث نجات من شده است.
15 فریاد پیروزی قوم خدا از خیمههایشان شنیده میشود که میگویند: «دست توانای خداوند متعال این پیروزی را نصیب ما ساخته است! 16 آری، دست توانای خداوند متعال، ما را در جنگ پیروز ساخته است!»
17 من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را برای همه تعریف خواهم کرد. 18 خداوند مرا به سختی تنبیه کرد، ولی نگذاشت تا بمیرم.
19 دروازههایی را که عادلان از آن وارد میشوند برای من باز کنید تا داخل شوم و خداوند را سپاس گویم.
20 این است دروازهٔ خداوند که نیکوکاران از آن وارد شوند.
21 ای خداوند، تو را ستایش میکنم که مرا اجابت فرموده، نجاتم دادی.
22 سنگی که معماران دور افکندند، سنگ اصلی ساختمان شده است. 23 این کارِ خداوند است و در نظر ما عجیب مینماید. 24 این است روزی که خداوند ساخته؛ در این روز باید وجد و شادی کرد!
25 خداوندا، تمنا میکنیم ما را نجات دهی و کامیاب سازی!
26 مبارک است آن که به نام خداوند میآید! ما از خانهٔ خداوند، تو را برکت میدهیم. 27 یهوه خداست، همان خدایی که ما را منور ساخته است. شاخهها را به دست گیرید و جشن را آغاز کنید و به سوی مذبح خانهٔ خدا پیش بروید.
28 تو خدای من هستی، و تو را سپاس میگویم! تو خدای من هستی، و تو را تمجید میکنم!
29 خداوند را ستایش کنید، زیرا او نیکوست و محبتش بیپایان.
Chapter 119
مزمور ۱۱۹
[1]احکام خداوند
1 خوشا به حال آنان که راستکردارند، و مطابق شریعت خداوند رفتار میکنند. 2 خوشا به حال کسانی که احکام خداوند را بجا میآورند، از صمیم قلب او را اطاعت میکنند 3 و به راههای کج نمیروند، بلکه در راههایی گام برمیدارند که خدا نشان داده است. 4 خداوندا، تو فرمانهای خود را به ما دادهای و فرمودهای که آنها را با جدیت انجام دهیم. 5 چقدر آرزو دارم که در انجام فرایض تو مطیع و وفادار باشم! 6 اگر تمام دستورهای تو را پیوسته در نظر داشته باشم، هیچوقت شرمنده نخواهم شد! 7 وقتی قوانین منصفانهٔ تو را بیاموزم، از صمیم قلب تو را حمد خواهم گفت! 8 ای خداوند، فرایض تو را بجا خواهم آورد؛ تو هیچگاه مرا ترک نکن!
اطاعت از احکام خداوند
9 مرد جوان چگونه میتواند زندگی خود را پاک نگاه دارد؟ بهوسیلۀ خواندن کلام خدا و اطاعت از دستورهای آن! 10 خداوندا، با تمام وجودم تو را میجویم، پس نگذار از احکام تو منحرف شوم. 11 کلام تو را در دل خود حفظ میکنم و به خاطر میسپارم تا مبادا نسبت به تو گناه ورزم! 12 ای خداوند متبارک، فرایض خود را به من بیاموز! 13 تمام قوانین تو را با صدای بلند بیان خواهم کرد. 14-15 ۱۴و۱۵ بیش از هر چیز دیگر، از پیروی قوانین تو لذت میبرم! در کلام تو تفکر خواهم کرد و فرمانهایت را به خاطر خواهم سپرد. 16 از فرایض تو لذت میبرم و هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد.
خوشبختی در احکام خداوند
17 خداوندا، به خدمتگزارت احسان نما تا زنده بمانم و کلام تو را اطاعت کنم. 18 چشمانم را بگشا تا حقایق شگفتانگیز شریعت تو را ببینم. 19 من در این دنیا غریب هستم؛ ای خدا، احکام خود را از من مخفی مدار. 20 اشتیاق به دانستن قوانین تو، همچون آتش همواره جانم را میسوزاند! 21 تو متکبران ملعون را که از احکام تو منحرف میشوند، مجازات خواهی کرد. 22 ننگ و رسوایی را از من بگیر، زیرا احکام تو را انجام دادهام. 23 حکمرانان مینشینند و بر ضد من توطئه میچینند، اما من به فرایض تو فکر میکنم. 24 احکام تو موجب شادی من است و همیشه مرا راهنمایی کرده است.
تصمیم به اطاعت از احکام خدا
25 ای خداوند، جانم به خاک چسبیده است؛ مطابق کلامت مرا زنده ساز! 26 راههای خود را آشکار کردم و تو مرا اجابت فرمودی. اکنون فرایض خود را به من بیاموز. 27 فرمانهایت را به من یاد ده تا دربارهٔ کلام شگفتانگیز تو تفکر نمایم. 28 جان من از حزن و اندوه پژمرده میشود؛ با کلامت جان مرا تازه ساز! 29 نگذار به راه خطا روم؛ شریعت خود را به من بشناسان. 30 من راه وفاداری را اختیار نمودهام و قوانین تو را از نظر خود دور نداشتهام. 31 خداوندا، احکام تو را بجا میآورم؛ مگذار شرمنده شوم. 32 با اشتیاق فراوان در احکام تو گام برمیدارم، زیرا تو دل مرا از بند رها ساختی.
دعا برای کسب دانایی
33 ای خداوند، راه اجرای فرایض خود را به من بیاموز و من همیشه آنها را انجام خواهم داد. 34 به من فهم و حکمت بده تا با تمام دل شریعت تو را نگاه دارم. 35 مرا در راه احکامت هدایت کن، زیرا از آنها لذت میبرم. 36 دل مرا به سوی احکامت مایل ساز، نه به سوی حرص و طمع! 37 مگذار به آنچه بیارزش است توجه کنم؛ مرا با کلامت احیا کن! 38 طبق وعدهای که به من دادهای عمل نما همان وعدهای که تو به مطیعان خود میدهی! 39 از آن رسوایی که میترسم مرا برهان، زیرا قوانین تو نیکوست! 40 خداوندا، مشتاق فرمانهای تو هستم! ای خدای عادل، جان مرا تازه ساز!
اعتماد بر احکام خداوند
41 ای خداوند، بر من محبت فرما و طبق وعدهات مرا نجات ده 42 تا بتوانم پاسخ مخالفانم را بدهم، زیرا آنان مرا برای اینکه بر تو اعتماد دارم، سرزنش میکنند. 43 قدرت بیان حقیقت را از من مگیر، زیرا به قوانین تو امید بستهام. 44 پیوسته شریعت تو را نگاه خواهم داشت، تا ابدالآباد! 45 در آزادی کامل زندگی خواهم کرد، زیرا همیشه مطیع فرمانهایت هستم. 46 احکام تو را در حضور پادشاهان اعلام خواهم کرد و از این کار خود شرمنده نخواهم شد. 47 از اطاعت کردن احکامت لذت میبرم، زیرا آنها را دوست دارم. 48 احکام تو را با جان و دل میپذیرم و دربارهٔ فرایض تو تفکر میکنم.
اطمینان بر احکام خداوند
49 خداوندا، قولی را که به بندهٔ خود دادهای به یاد آور، زیرا مرا بهوسیلۀ آن امیدوار ساختهای. 50 در زمان مصیبت بهوسیلۀ کلامت تسلی یافتم، زیرا وعدهٔ تو حیات به جان من بخشید. 51 متکبران مرا بسیار مسخره کردند، اما من هرگز شریعت تو را ترک نکردم. 52 ای خداوند، قوانین تو را که در زمانهای قدیم صادر کرده بودی، به یاد آوردم و بهوسیلۀ آنها خود را دلداری دادم. 53 وقتی میبینم بدکاران شریعت تو را میشکنند، بسیار خشمگین میشوم. 54 هر جا مسکن گزینم، فرایض تو سرود من خواهند بود. 55 ای خداوند، در شب نیز افکارم متوجهٔ توست و دربارهٔ شریعت تو میاندیشم. 56 سعادت من در این است که از فرامین تو اطاعت کنم.
تعهد نسبت به احکام خداوند
57 ای خداوند، تو نصیب من هستی! قول میدهم که کلامت را نگاه دارم. 58 با تمام دل خود طالب رضامندی تو میباشم، طبق وعدهات بر من رحم فرما! 59 دربارهٔ زندگی خود بسیار اندیشیدم و به سوی تو آمدم تا از احکام تو پیروی کنم. 60 با شتاب آمدم تا احکام تو را اجرا کنم. 61 بدکاران کوشیدند مرا به گناه بکشانند، اما من شریعت تو را فراموش نکردم. 62 در نیمههای شب برمیخیزم تا تو را به سبب قوانین عادلانهات ستایش کنم. 63 من دوست همهٔ کسانی هستم که تو را گرامی میدارند و فرمانهایت را انجام میدهند. 64 ای خداوند، زمین از محبت تو پر است! فرایض خود را به من بیاموز!
ارزش احکام خداوند
65 خداوندا، همانگونه که وعده دادی، بر بندهات احسان فرمودهای. 66 حکمت و قضاوت صحیح را به من یاد ده، زیرا به احکام تو ایمان دارم. 67 پیش از اینکه تو مرا تنبیه کنی، من گمراه بودم، اما اینک پیرو کلام تو هستم. 68 تو نیک هستی و نیکی میکنی! فرایض خود را به من بیاموز! 69 متکبران دروغها دربارهٔ من میگویند، اما من از صمیم قلب مطیع فرمانهایت هستم. 70 دل آنها سخت و بیاحساس است، اما من از شریعت تو لذت میبرم. 71 تو مرا تنبیه کردی و این به نفع من تمام شد، زیرا باعث شد فرایض تو را بیاموزم. 72 شریعت تو برای من از تمام زر و سیم دنیا با ارزشتر است.
عدالت احکام خداوند
73 ای خداوند، تو مرا آفریدهای؛ پس به من دانش عطا کن تا احکام تو را بیاموزم. 74 آنان که تو را گرامی میدارند، از دیدن من خوشحال میشوند، زیرا من نیز بر کلام تو توکل دارم. 75 ای خداوند، میدانم که قوانین تو عدل است، و مرا منصفانه تنبیه نمودهای. 76 اکنون طبق وعدهای که فرمودهای، بگذار محبت تو مایهٔ تسلی من شود. 77 بر من رحم فرما تا جانم تازه شود، زیرا از شریعت تو لذت میبرم! 78 باشد که متکبران شرمنده شوند، زیرا با دروغهای خود مرا آزار رساندند؛ اما من دربارهٔ فرمانهایت تفکر خواهم کرد. 79 ای خداوند، بگذار آنانی که تو را گرامی میدارند و با احکام تو آشنا هستند، نزد من آیند. 80 مرا یاری ده که به طور کامل از فرایض تو اطاعت کنم تا شرمنده نشوم!
دعا برای رستگاری
81 خداوندا، آنقدر انتظار کشیدم مرا نجات دهی که خسته و فرسوده شدم؛ اما هنوز به وعدهٔ تو امیدوارم! 82 از بس منتظر شدم به وعدهٔ خود وفا کنی، چشمانم تار گردید! خداوندا، چه وقت به کمک من خواهی آمد؟ 83 مانند مشک دوده گرفته و چروکیده شدهام؛ اما فرایض تو را فراموش نکردهام. 84 تا به کی باید منتظر باشم؟ کی آزاردهندگان مرا مجازات خواهی کرد؟ 85 متکبران که با شریعت تو مخالفت میکنند، برای من چاه کندهاند تا مرا گرفتار سازند. 86 ای خداوند، تمام احکام تو قابل اعتماد میباشند. متکبران به ناحق مرا عذاب دادند. خداوندا، به دادم برس! 87 نزدیک بود مرا از بین ببرند، اما من از فرامین تو غافل نشدم. 88 خداوندا، تو پر از محبتی؛ به جان من حیات ببخش تا احکامت را بجا آورم.
ایمان به احکام خداوند
89 ای خداوند، کلام تو تا ابد در آسمانها پایدار خواهد ماند. 90 وفاداری تو در همهٔ نسلها همچنان پا برجا خواهد بود و مانند زمینی که آفریدهای ثابت خواهد ماند. 91 همهٔ کاینات به فرمان تو تا به حال باقی ماندهاند، زیرا تمام آنها در خدمت تو هستند. 92 اگر شریعت تو مایهٔ شادمانی من نشده بود، بدون شک تا به حال از غصه مرده بودم! 93 فرمانهایت را هرگز فراموش نخواهم کرد، زیرا بهوسیلۀ آنها مرا حیات بخشیدی. 94 من از آن تو هستم، نجاتم ده. کوشیدهام فرمانهای تو را نگاه دارم. 95 بدکاران منتظرند مرا نابود کنند اما من به احکام تو میاندیشم. 96 برای هر کمالی انتهایی دیدم، اما حکم تو کامل و بیانتهاست!
عشق و علاقه به احکام خداوند
97 خداوندا، شریعت تو را چقدر دوست دارم! تمام روز در آن تفکر میکنم. 98 احکام تو مرا از مخالفانم حکیمتر ساخته است، زیرا همیشه در ذهن و وجود من است. 99 آری، حتی از معلمان خود نیز داناتر شدهام، زیرا همیشه در احکامت تفکر میکنم. 100 از ریشسفیدان قوم خود نیز خردمندتر شدهام، زیرا فرمانهای تو را اطاعت کردهام. 101 از رفتن به راه بد پرهیز کردهام، زیرا خواست من این بوده که کلام تو را اطاعت کنم. 102 از قوانین تو دور نشدهام، زیرا تعلیم تو برای من نیک بوده است. 103 کلام تو برای جان من شیرین است؛ حتی شیرینتر از عسل! 104 از فرامین تو دانش و حکمت کسب کردم، به همین جهت از هر راه کج بیزار و گریزانم.
نور از احکام خداوند
105 کلام تو چراغ راهنمای من است؛ نوری است که راه را پیش پایم روشن میسازد! 106 قول دادهام که از قوانین عادلانهٔ تو اطاعت کنم و به قول خود وفادار خواهم ماند. 107 ای خداوند، بسیار درمانده و پریشان هستم؛ همانگونه که وعده فرمودهای، جان مرا حیات ببخش! 108 خداوندا، دعای شکرگزاری مرا بپذیر و قوانین خود را به من بیاموز. 109 جان من دائم در معرض خطر قرار میگیرد؛ اما من شریعت تو را فراموش نمیکنم. 110 بدکاران بر سر راه من دام مینهند؛ اما من از فرمانهای تو منحرف نمیشوم. 111 احکام تو تا ابد در خزانهٔ قلبم خواهد ماند، زیرا مایهٔ شادی قلبم میباشد. 112 با خود عهد بستهام که تا دم مرگ فرایض تو را اطاعت کنم!
امنیت در احکام خداوند
113 از مردمان دورو و متظاهر بیزارم، اما شریعت تو را دوست دارم. 114 تو پناهگاه و سپر من هستی؛ امید من به وعدهٔ توست. 115 ای بدکاران، از من دور شوید؛ زیرا من احکام خدای خود را بجا میآورم. 116 خداوندا، طبق وعدهای که به من دادهای قدرت عطا فرما تا زنده بمانم. مگذار امیدم به یاس و نومیدی تبدیل شود. 117 از من حمایت کن تا از دست دشمنانم ایمن باشم و به حفظ فرایض تو بپردازم. 118 تو همهٔ کسانی را که فرایض تو را قبول نمیکنند از خود میرانی و تمام نقشههای اغفال کنندهٔ آنها را بیاثر میسازی. 119 تمام بدکاران روی زمین را مانند تفاله دور خواهی انداخت، به همین دلیل است که من احکام تو را دوست دارم. 120 ای خداوند، ترس تو در دل من است و از داوریهای تو هراسانم.
اطاعت از احکام خداوند
121 خداوندا، مرا به دست دشمنانم تسلیم نکن، زیرا آنچه را که درست و عادلانه بوده است، انجام دادهام. 122 به من اطمینان بده که مرا یاری خواهی کرد؛ مگذار متکبران بر من ظلم کنند. 123 آنقدر چشم انتظار ماندم که بیایی و مرا نجات دهی که چشمانم تار شد. 124 با من طبق محبت خود عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز. 125 من خدمتگزار تو هستم؛ به من دانایی عنایت فرما تا احکامت را درک نمایم. 126 خداوندا، زمان آن رسیده که تو اقدام کنی، زیرا مردم از شریعت تو سرپیچی میکنند. 127 من احکام تو را دوست دارم؛ آنها را بیش از طلا و زر خالص دوست دارم. 128 همهٔ فرمانهای تو را، در هر موردی، صحیح میدانم؛ اما از هر نوع تعلیم دروغ متنفرم.
اشتیاق به اطاعت از احکام خداوند
129 ای خداوند، احکام تو بسیار عالی است؛ از صمیم قلب آنها را اطاعت میکنم. 130 درک کلام تو به انسان نور میبخشد و سادهدلان را خردمند میسازد. 131 دهان خود را باز میکنم و لَهلَه میزنم، زیرا مشتاق احکام تو هستم. 132 همانگونه که بر دوستداران خود رحمت میفرمایی، بر من نیز نظر لطف بیفکن و مرا مورد رحمت خود قرار ده. 133 با کلامت مرا راهنمایی کن تا مغلوب بدی نشوم. 134 مرا از دست ظالمان نجات ده تا فرمانهای تو را انجام دهم. 135 روی خود را بر خادم خود تابان ساز، و فرایض خود را به من بیاموز. 136 اشک همچون سیل از چشمانم سرازیر میشود، زیرا مردم شریعت تو را بجا نمیآورند.
عدالت احکام خداوند
137 ای خداوند، تو عادل هستی و قوانین تو منصفانه است. 138 احکامی را که وضع نمودهای تمام از عدل و انصاف سرشار است. 139 آتش خشم من وجود مرا میسوزاند، زیرا دشمنانم به احکام تو بیاعتنایی میکنند. 140 کلام تو آزموده شده و پاک است؛ خادمت چقدر آن را دوست میدارد! 141 من کوچک و نالایق هستم، اما از اجرای فرمانهای تو غافل نمیشوم. 142 عدالت تو ابدی است و شریعت تو همیشه راست و درست است. 143 من در زحمت و فشار هستم، ولی احکام تو موجب شادی من است! 144 احکام تو همیشه عادلانه است، مرا در فهم آنها یاری فرما تا روحم تازه شود!
دعا برای رستگاری
145 ای خداوند، با تمام قوت خود نزد تو فریاد برمیآورم؛ مرا اجابت فرما تا فرایض تو را بجا آورم. 146 از تو یاری میخواهم؛ مرا نجات ده تا احکام تو را انجام دهم. 147 پیش از طلوع آفتاب نزد تو دعا و التماس کردم و به انتظار وعدهٔ تو نشستم. 148 تمام شب بیدار ماندم تا در کلام تو تفکر نمایم. 149 ای خداوند، به سبب محبت خود فریادم را بشنو و طبق قوانین خود جان مرا حفظ کن! 150 افراد شرور و بدکار، که بویی از شریعت تو نبردهاند، به من نزدیک میشوند؛ 151 اما ای خداوند، تو در کنار من هستی. همهٔ احکام تو حقیقت است. 152 احکام تو را از مدتها پیش آموختهام! تو آنها را چنان تثبیت کردهای که تا ابد پا برجا بمانند.
تقاضای کمک
153 ای خداوند، بر رنجهای من نظر کن و مرا نجات ده، زیرا من نسبت به شریعت تو بیاعتنا نبودهام. 154 از حق من دفاع کن و مرا آزاد ساز! طبق وعدهات جان مرا حفظ کن. 155 بدکاران نجات نخواهند یافت، زیرا فرایض تو را اطاعت نمیکنند. 156 خداوندا، رحمت تو عظیم است! بگذار با حفظ قوانینت زنده بمانم! 157 دشمنان و آزاردهندگان من بسیارند، اما من از اطاعت نمودن احکام تو غفلت نخواهم کرد. 158 وقتی به بدکاران که کلام تو را اطاعت نمیکنند، نگاه میکنم، از آنها منزجر میشوم. 159 خداوندا، ملاحظه فرما که چقدر فرمانهای تو را دوست میدارم. طبق محبت خود، جان مرا حفظ کن. 160 تمام قوانین تو بر حق و داوریهای تو همیشه عادلانه است.
تعهد نسبت به احکام خداوند
161 زورمندان با بیانصافی بر من ظلم کردند، اما من کلام تو را گرامی داشتم. 162 به سبب وعدههای تو خوشحال هستم، خوشحال مانند کسی که گنج بزرگی یافته باشد! 163 از دروغ متنفر و بیزارم، اما شریعت تو را دوست دارم. 164 برای قوانین عادلانهٔ تو، روزی هفت بار تو را سپاس میگویم. 165 آنان که شریعت تو را دوست دارند از سلامتی کامل برخوردارند و هیچ قدرتی باعث لغزش آنان نخواهد شد! 166 ای خداوند، من احکام تو را اطاعت میکنم و امیدم به توست که مرا نجات دهی. 167 احکام تو را انجام میدهم و آنها را از صمیم قلب دوست میدارم. 168 فرامین و احکام تو را نگاه میدارم، زیرا تو ناظر بر همهٔ کارهای من هستی.
دعای کمک
169 ای خداوند، فریاد مرا بشنو! طبق وعدهای که دادهای قدرت درک مرا زیاد کن. 170 دعایم را بشنو و طبق وعدهات مرا نجات ده! 171 همیشه تو را سپاس میگویم، زیرا فرایض خود را به من میآموزی. 172 کلامت را با سرود ستایش خواهم کرد، زیرا تمام احکام تو عادلانه است! 173 یار و یاور من باش، زیرا مطیع فرامین تو هستم. 174 ای خداوند، مشتاق دیدن عمل رهاییبخش تو هستم؛ شریعت تو لذت زندگی من است! 175 بگذار زنده بمانم و تو را سپاس بگویم! بگذار قوانین تو راهنمای من باشند! 176 مانند گوسفند گمشده سرگردان هستم! بیا و مرا دریاب، زیرا خادمت احکام تو را فراموش نکرده است.
Chapter 120
مزمور ۱۲۰
رهایی از دست بدکاران
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 وقتی در زحمت بودم، از خداوند کمک خواستم و او به داد من رسید. 2 ای خداوند مرا از دست دروغگویان و مردم حیلهگر نجات بده.
3 ای حیلهگران، میدانید چه در انتظار شماست؟ 4 تیرهای تیز و اخگرهای داغ!
5 شما مانند مردمان «ماشک» و خیمه نشینان «قیدار» شرور هستید. وای بر من که در بین شما زندگی میکنم! 6 از زندگی کردن در میان این جنگطلبان خسته شدهام. 7 من صلح را دوست دارم، اما آنان طرفدار جنگ هستند و به سخنان من گوش نمیدهند.
Chapter 121
مزمور ۱۲۱
خداوند حافظ من است
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 چشمان خود را به کوهها دوختهام و در انتظار کمک هستم. 2 کمک من از جانب خداوند میآید که آسمان و زمین را آفرید.
3 خداوند نخواهد گذاشت پایم بلغزد و بیفتم. او که از من حمایت میکند، هرگز نمیخوابد.
4 او که از اسرائیل محافظت میکند، چشمانش به خواب نمیرود.
5 خداوند خودش از تو مراقبت مینماید! او در کنارت است تا از تو حمایت کند.
6 آفتاب در روز به تو آسیب نخواهد رسانید و نه مهتاب در شب.
7 خداوند، تو را از هر بدی دور نگاه میدارد و جانت را حفظ میکند. 8 خداوند، رفت و آمد تو را زیر نظر دارد و از تو مراقبت مینماید، از حال تا ابد.
Chapter 122
مزمور ۱۲۲
دعا برای اورشلیم
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم. مزمور داوود.1 هنگامی که به من میگفتند: «بیا تا به خانهٔ خداوند برویم» بسیار خوشحال میشدم! 2 و اینک اینجا در میان دروازههای اورشلیم ایستادهایم!
3 اورشلیم اینک بازسازی شده و دیوارهایش به هم پیوسته است. 4 قبایل اسرائیل به اورشلیم میآیند تا طبق دستوری که خداوند به ایشان داده است، او را سپاس گویند و پرستش کنند. 5 در اینجا تختهای داوری برپاست، تختهایِ خاندان داوود.
6 برای برقراری صلح و سلامتی در اورشلیم دعا کنید! همهٔ کسانی که این شهر را دوست دارند، کامیاب باشند. 7 ای اورشلیم، صلح و سلامتی در حصارهای تو و رفاه و آسایش در قصرهایت برقرار باد! 8 به خاطر خانواده و دوستان خویش میگویم: «صلح و آرامش بر تو باد!» 9 ای اورشلیم، به خاطر خانهٔ یهوه خدای ما، سعادت تو را خواهانم.
Chapter 123
مزمور ۱۲۳
دعا برای رحمت
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 به سوی تو چشمان خود را برمیافرازم، ای خدایی که در آسمانها نشسته و حکمرانی میکنی!
2 چنانکه غلامان و کنیزان از اربابان خود رحمت و کمک انتظار دارند چشمان ما نیز بر یهوه، خدای ما دوخته شده است تا بر ما رحمت فرماید.
3 ای خداوند، بر ما رحمت فرما! بر ما رحمت فرما، زیرا به ما اهانت بسیار شده است. 4 جانمان به لب رسیده است از تمسخر گستاخان و تحقیر متکبران.
Chapter 124
مزمور ۱۲۴
خداوند، پشتیبان قوم خود است
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم. مزمور داوود.1 اگر خداوند با ما نمیبود چه میشد؟ بگذار اسرائیل بگوید:
2 اگر خداوند با ما نمیبود هنگامی که دشمنان بر ما یورش آوردند، 3 آنها در خشم آتشین خود ما را زنده میبلعیدند! 4 سیل ما را با خود میبُرد و آبها از سر ما میگذشت. 5 آری، در گردابها غرق میشدیم!
6 سپاس بر خداوند که نگذاشت ما شکار دندانهای آنها شویم. 7 همچون پرنده، از دام صیاد گریختیم. دام پاره شد و ما نجات یافتیم. 8 مددکار ما خداوند است که آسمان و زمین را آفرید.
Chapter 125
مزمور ۱۲۵
امنیت قوم خدا
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 آنانی که بر خداوند توکل دارند، مانند کوه صهیون، همیشه ثابت و پا برجا هستند. 2 چنانکه کوهها گرداگرد شهر اورشلیم هستند، همچنان خداوند گرداگرد قوم خود است و تا ابد از آنها محافظت میکند!
3 گناهکاران در سرزمین نیکوکاران همیشه حکمرانی نخواهند کرد، و گرنه نیکوکاران نیز دست خود را به گناه آلوده خواهند کرد.
4 ای خداوند، به نیکوکاران و آنانی که دلشان با تو راست است، احسان کن، 5 اما آنانی را که به راههای کج خود میروند، با سایر بدکاران مجازات کن.
صلح و سلامتی بر اسرائیل باد!
Chapter 126
مزمور ۱۲۶
دعا برای بازیافتن نعمتهای گذشته
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 هنگامی که خداوند ما را از اسارت به اورشلیم باز آورد، فکر کردیم که خواب میبینیم! 2 سپس دهان ما از خنده پر شد و سرود شادی سر دادیم! آنگاه قومهای دیگر دربارهٔ ما گفتند: «خداوند برای بنیاسرائیل کارهای شگفتانگیز کرده است!»
3 آری خداوندا، تو برای ما کارهای شگفتانگیز کردهای و ما شادمانیم!
4 ای خداوند، آنچه را از دست دادهایم به ما بازگردان؛ چنانکه باران، آب را به زمین خشک باز میگرداند. 5 بگذار آنانی که با اشک میکارند، با شادی درو کنند!
6 کسانی که با گریه بیرون رفته بذر میافشانند، با شادی محصول خود را باز خواهند آورد.
Chapter 127
مزمور ۱۲۷
در ستایش نیکی خداوند
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم. مزمور سلیمان.1 اگر خداوند خانه را بنا نکند، بناکنندگانش زحمت بیهوده میکشند؛ اگر خداوند شهر را نگهبانی نکند، نگهبانان بیهوده نگهبانی میکنند. 2 بیهوده است که شما برای امرار معاش، این همه زحمت میکشید، صبح زود بر میخیزید و شب دیر میخوابید؛ زیرا هنگامی که عزیزان خداوند در خوابند، او برای ایشان تدارک میبیند.
3 فرزندان هدایایی هستند از جانب خداوند. آنها پاداشی هستند که خداوند به انسان میدهد. 4 پسرانی که برای مرد جوان متولد میشوند، همچون تیرهای تیزی هستند در دست او. 5 خوشا به حال کسی که ترکش خود را از چنین تیرهایی پر میکند! او در جدل با دشمنان هرگز مغلوب نخواهد شد.
Chapter 128
مزمور ۱۲۸
پاداش اطاعت از خداوند
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 خوشا به حال کسی که خداوند را گرامی میدارد و از راههای او پیروی میکند. 2 حاصل دسترنج او پربرکت خواهد بود و او مبارک و کامیاب خواهد شد. 3 زن او در خانهاش همچون درخت انگور پرثمر خواهد بود. فرزندانش مانند نهالهای زیتون قوی و سالم، به دور سفرهاش خواهند نشست. 4 این است پاداش خداوند به کسی که او را گرامی میدارد.
5 خداوند تو را از صهیون برکت دهد! باشد که تو در تمام روزهای زندگانیت شاهد سعادت اورشلیم باشی! 6 باشد که تو عمر دراز کنی و نوههای خود را ببینی!
صلح و سلامتی بر اسرائیل باد!
Chapter 129
مزمور ۱۲۹
دعا برای شکست دشمنان اسرائیل
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 از ایام جوانیام دشمنانم بر من ظلم بسیار کردند. اسرائیل بگوید:
2 «از ایام جوانیام دشمنانم بر من ظلم بسیار کردند، اما نتوانستند مرا از پای درآورند. 3 ضربات شلّاق آنان پشت مرا به شکل زمینی شیار شده درآورد، 4 اما خداوند مرا از اسارت آنان آزاد ساخت.»
5 سرنگون شوند تمام کسانی که از اسرائیل نفرت دارند! 6 همچون علفی باشند که بر پشت بامها میروید، که پیش از آنکه آن را بچینند، میخشکد 7 و کسی آن را جمع نمیکند و به شکل بافه نمیبندد. 8 رهگذران آنان را برکت ندهند و نگویند: «برکت خداوند بر شما باد!» و یا «ما شما را به نام خداوند برکت میدهیم.»
Chapter 130
مزمور ۱۳۰
درخواست یاری از خداوند
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 ای خداوند، از گرداب غم نزد تو فریاد برمیآورم. 2 خداوندا، صدای مرا بشنو و به نالهام گوش فرا ده!
3 ای خداوند، اگر تو گناهان ما را به نظر آوری، کیست که بتواند تبرئه شود؟ 4 اما تو گناهان ما را میبخشی، پس تو را گرامی میداریم و از تو اطاعت میکنیم.
5 من بیصبرانه منتظر خداوند هستم و به وعدهای که داده است امید بستهام. 6 آری، من منتظر خداوند هستم بیش از کشیکچیانی که منتظر دمیدن سپیدهٔ صبح هستند، آری، بیش از کشیکچیانی که منتظر دمیدن سپیدهٔ صبح هستند.
7 ای اسرائیل، به خداوند امیدوار باش، زیرا محبت او عظیم است؛ اوست که میتواند ما را نجات فراوان بخشد. 8 خداوند اسرائیل را از همهٔ گناهانش نجات خواهد داد.
Chapter 131
مزمور ۱۳۱
دعای انسان فروتن
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم. مزمور داوود.1 ای خداوند، من از خودبینی و تکبر دست کشیدهام؛ از آنچه بزرگتر و بلندتر از عقل من است خود را دور نگه داشتهام. 2 جان مضطرب خود را آرام ساختهام. اینک، دل من، همچون کودکی که در آغوش مادر آرمیده، آرام و بیتشویش است.
3 ای اسرائیل، بر خداوند امیدوار باش، از حال تا ابد!
Chapter 132
مزمور ۱۳۲
در ستایش خانهٔ خدا
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 ای خداوند، داوود و تمام سختیهای او را به یاد آور 2 که چگونه برای خداوند قسم خورد و برای قدیرِ یعقوب نذر کرده، گفت: 3 «به خانۀ خود نخواهم رفت؛ و در بستر خویش آرام نخواهم گرفت، 4 خواب به چشمانم راه نخواهم داد، و نه سنگینی به مژگانم، 5 تا وقتی که مکانی برای ساختن خانهای برای خداوندم بیابم و مسکنی برای قدیرِ یعقوب.»
6 در بیتلحم راجع به صندوق عهد تو شنیدیم، و در صحرای یعاریم آن را یافتیم. 7 گفتیم: «بیایید به مسکن خداوند وارد شویم، و در پیشگاه او پرستش کنیم.»
8 ای خداوند، برخیز و همراه صندوق عهد خود که نشانهٔ قدرت توست به عبادتگاه خود بیا! 9 باشد که کاهنان تو جامهٔ پاکی و راستی را در بر کنند و قوم تو با شادی سرود خوانند!
10 ای خداوند، به خاطر بندهات داوود، پادشاه برگزیدهات را ترک نکن.
11 تو به داوود وعده فرمودی که از نسل او برتخت سلطنت خواهد نشست، و تو به وعدهات عمل خواهی کرد. 12 و نیز به داوود گفتی که اگر فرزندانش از احکام تو اطاعت کنند، نسل اندر نسل سلطنت خواهند کرد.
13 ای خداوند، تو اورشلیم را برگزیدهای تا در آن ساکن شوی. 14 تو فرمودی: «تا ابد در اینجا ساکن خواهم بود، زیرا اینچنین اراده نمودهام. 15 آذوقهٔ این شهر را برکت خواهم داد و فقیرانش را با نان سیر خواهم نمود. 16 کاهنانش را در خدمتی که میکنند برکت خواهم داد، و مردمش با شادی سرود خواهند خواند.
17 «در اینجا قدرت داوود را خواهم افزود و چراغ مسیح خود را روشن نگه خواهم داشت. 18 دشمنان او را با رسوایی خواهم پوشاند، اما سلطنت او شکوهمند خواهد بود.»
Chapter 133
مزمور ۱۳۳
در ستایش محبت برادرانه
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم. مزمور داوود.1 چه خوشایند و چه دلپسند است که قوم خدا به یکدلی با هم زندگی کنند!
2 یکدلی، همچون روغن خوشبویی است که بر سر «هارون» ریخته میشود و بر ریش و ردایش میچکد! 3 یکدلی، مانند شبنمی است که بر کوه بلند حرمون مینشیند و از آنجا بر کوههای اورشلیم فرود میآید. در آنجاست که خداوند برکت خود را عنایت میکند، برکت زندگی جاوید را.
Chapter 134
مزمور ۱۳۴
دعوت به پرستش خداوند
سرود زائران به هنگام بالا رفتن به اورشلیم.1 خداوند را ستایش کنید، ای همهٔ خدمتگزاران خداوند که شبانگاه در خانۀ خداوند خدمت میکنید. 2 دستهای خود را به پیشگاه مقدّس خداوند برافرازید و او را پرستش کنید.
3 خداوندی که آسمان و زمین را آفرید، شما را از صهیون برکت خواهد داد.
Chapter 135
مزمور ۱۳۵
سرود پرستش
1 سپاس بر خداوند! نام خداوند را بستایید!
ای خدمتگزاران خداوند، او را نیایش کنید! 2 ای کسانی که در صحن خانهٔ خداوند میایستید، او را پرستش نمایید!
3 خداوند را شکر کنید، زیرا او نیکوست. نام خداوند را بسرایید، زیرا نام او دلپسند است. 4 خداوند یعقوب را برای خود برگزید، و اسرائیل را تا قوم خاص او باشد.
5 میدانم که خداوند بزرگ است و از جمیع خدایان برتر! 6 او هر آنچه که بخواهد، در آسمان و زمین و حتی اعماق دریا، انجام میدهد. 7 ابرها را از جاهای دور دست زمین برمیآورد، رعد و برق و باد و باران ایجاد میکند.
8 خداوند پسران ارشد مصریها را کشت و نخستزادههای حیواناتشان را هلاک کرد. 9 او بر ضد فرعون و قومش معجزات و علامات عظیم در مصر انجام داد. 10 ممالک بزرگ را مجازات کرد و پادشاهان مقتدر را از بین برد: 11 سیحون، پادشاه اموریها و عوج، پادشاه باشان و همهٔ پادشاهان کنعان را، 12 و سرزمین آنها را همچون میراث به قوم خود اسرائیل بخشید.
13 ای خداوند، نام تو تا ابد باقی است! همهٔ نسلها تو را به یاد خواهند آورد. 14 تو قوم خود را داوری خواهی نمود و بر بندگان خود رحم خواهی کرد.
15 خدایان قومهای دیگر، بتهای ساخته شده از طلا و نقره هستند. 16 دهان دارند، ولی سخن نمیگویند؛ چشم دارند، اما نمیبینند؛ 17 گوش دارند، ولی نمیشنوند؛ حتی قادر نیستند نفس بکشند! 18 سازندگان و پرستندگان بتها نیز مانند آنها هستند.
19 ای بنیاسرائیل، خداوند را ستایش کنید! ای کاهنان، ای خاندان هارون، خداوند را ستایش کنید! 20 ای لاویان، خداوند را ستایش کنید! ای خداشناسان، او را ستایش کنید! 21 ای مردم اورشلیم، خداوند را ستایش کنید، زیرا او در اورشلیم ساکن است!
سپاس بر خداوند!
Chapter 136
مزمور ۱۳۶
سرود شکرگزاری
1 خداوند را شکر گویید، زیرا او نیکوست و محبتش ابدیست. 2 خدای خدایان را شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست.
3 خدای خدایان را شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست.
4 او را که معجزات عظیم میکند شکر کنید،
زیرا محبتش ابدیست؛
5 او را که آسمانها را با حکمت خویش آفرید شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست؛
6 او را که خشکی را بر آبها قرار داد شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست؛
7 او را که خورشید و ماه را در آسمان آفرید شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست؛
8 آفتاب را برای فرمانروایی بر روز آفرید،
زیرا محبتش ابدیست؛
9 و ماه و ستارگان را برای فرمانروایی بر شب،
زیرا محبتش ابدیست.
10 خدا را که پسران ارشد مصریها را کشت شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست؛
11 او بنیاسرائیل را از مصر بیرون آورد،
زیرا محبتش ابدیست؛
12 با دستی قوی و بازویی بلند چنین کرد،
زیرا محبتش ابدیست؛ 13 دریای سرخ را شکافت،
زیرا محبتش ابدیست؛
14 و بنیاسرائیل را از میان آن عبور داد،
زیرا محبتش ابدیست؛
15 فرعون و لشکر او را در دریای سرخ غرق ساخت،
زیرا محبتش ابدیست.
16 او را که قوم خود را در صحرا رهبری کرد شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست.
17 او پادشاهان بزرگ را زد،
زیرا محبتش ابدیست؛
18 و شاهان قدرتمند را از بین برد،
زیرا محبتش ابدیست؛
19 سیحون، پادشاه اموریها،
زیرا محبتش ابدیست؛
20 و عوج، پادشاه باشان،
زیرا محبتش ابدیست؛
21 سرزمینهای ایشان را به میراث داد،
زیرا محبتش ابدیست؛
22 میراثی برای خادم خود اسرائیل،
زیرا محبتش ابدیست.
23 خداوندْ ما را در مشکلاتمان به یاد آورد،
زیرا محبتش ابدیست؛
24 او ما را از دست دشمنانمان نجات داد،
زیرا محبتش ابدیست.
25 او روزی همهٔ جانداران را میرساند،
زیرا محبتش ابدیست.
26 خدای آسمانها را شکر گویید،
زیرا محبتش ابدیست.
Chapter 137
مزمور ۱۳۷
نوحهسرایی قوم اسرائیل در تبعید
1 کنار نهرهای بابِل نشستیم و اورشلیم را به یاد آوردیم و گریستیم. 2 بربطهای خویش را بر شاخههای درختان بید آویختیم، 3 زیرا اسیرکنندگانِ ما از ما سرود طلب کردند و عذاب دهندگان ما سرودهای شادمانی خواسته گفتند: «یکی از سرودهای اورشلیم را برای ما بخوانید!» 4 اما چگونه سرودهای خداوند را بخوانیم، زمانی که در سرزمین بیگانه هستیم؟
5 ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کنم، دست راست من از کار بیفتد تا دیگر بربط ننوازم؛ 6 اگر از فکر تو غافل شوم و تو را بر همهٔ خوشیهای خود ترجیح ندهم، زبانم لال شود تا دیگر سرود نخوانم.
7 ای خداوند، به یاد آور روزی را که اورشلیم محاصره شده بود و ادومیان فریاد برمیآوردند: «شهر را آتش بزنید و آن را با خاک یکسان کنید!»
8 ای بابِل، تو ویران خواهی شد! متبارک باد آنکه همان بلایی را که تو بر سر ما آوردی، بر سر خودت بیاورد. 9 سعادتمند باد کسی که کودکان تو را بگیرد و آنها را بر صخرهها بکوبد!
Chapter 138
مزمور ۱۳۸
دعای شکرگزاری
مزمور داوود.1 ای خداوند، از صمیم قلب تو را سپاس میگویم. در حضور خدایان تو را شکر میکنم. 2 به سوی خانهٔ مقدّس تو خم شده، تو را عبادت میکنم و نام تو را به سبب محبت و وفاداریت میستایم. به خاطر نام خود، به تمام وعدههایی که میدهی عمل میکنی. 3 هرگاه دعا کنم، جوابم را میدهی و به جانم قوت میبخشی.
4 ای خداوند، تمام پادشاهان جهان وقتی وعدههای تو را بشنوند تو را خواهند ستود. 5 آری، آنان کارهایی را که تو انجام دادهای خواهند سرایید زیرا پرشکوه و پرجلال هستی. 6 اگرچه خداوند متعال است، اما به افراد فروتن توجه مینماید و کارهای متکبران از نظر او پوشیده نیست.
7 خداوندا، هر چند اکنون در سختی هستم، اما تو مرا خواهی رهانید؛ تو دشمنان مرا مجازات خواهی کرد و مرا با قدرت خویش نجات خواهی داد. 8 تو کار مرا به کمال خواهی رساند. ای خداوند، محبت تو ابدیست. کاری را که آغاز نمودهای به کمال برسان.
Chapter 139
مزمور ۱۳۹
علم کامل و مراقبت خداوند
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خداوند، تو مرا آزموده و شناختهای. 2 تو از نشستن و برخاستن من آگاهی. فکرهای من از تو پوشیده نیست. 3 تو کار کردن و خوابیدن مرا زیر نظر داری و از همهٔ راهها و روشهای من باخبر هستی. 4 حتی پیش از آنکه سخنی بر زبان آورم تو آن را میدانی. 5 مرا از هر سو احاطه کردهای و دست محافظ خود را بر من نهادهای. 6 شناختی که تو از من داری بسیار عمیق است و من یارای درک آن را ندارم.
7 از روح کجا میتوانم بگریزم؟ از حضور تو کجا میتوانم بروم؟ 8 اگر به آسمان صعود کنم، تو در آنجا هستی؛ اگر به اعماق زمین فرو روم، تو در آنجا هستی. 9 اگر بر بالهای سحر سوار شوم و به آن سوی دریاها پرواز کنم، 10 در آنجا نیز حضور داری و با نیروی دست خود مرا هدایت خواهی کرد. 11 اگر خود را در تاریکی پنهان کنم یا روشنایی اطراف خود را به ظلمت شب تبدیل کنم، 12 نزد تو تاریکی تاریک نخواهد بود و شب همچون روز روشن خواهد بود. شب و روز در نظر تو یکسان است.
13 تو همۀ اعضای ظریف درون بدن مرا آفریدی؛ تو مرا در رَحِم مادرم در هم تنیدی. 14 تو را شکر میکنم که مرا اینچنین شگفتانگیز آفریدهای! با تمام وجود دریافتهام که کارهای تو عظیم و شگفتانگیز است. 15 وقتی استخوانهایم در رحم مادرم به دقت شکل میگرفت و من در نهان نمو میکردم، تو از وجود من آگاه بودی؛ 16 حتی پیش از آنکه من به وجود بیایم تو مرا دیده بودی. پیش از آنکه روزهای زندگی من آغاز شود، تو همهٔ آنها را در دفتر خود ثبت کرده بودی.
17 خدایا، چه عالی و چه گرانبها هستند نقشههایی که تو برای من داشتهای! 18 حتی قادر به شمارش آنها نیستم؛ آنها از دانههای شن نیز بیشترند! هر روز که از خواب بیدار میشوم کماکان خود را در حضور تو میبینم.
19 خدایا، بدکاران را نابود کن! ای جنایتکاران از من دور شوید! 20 خداوندا، آنان دربارهٔ تو سخنان زشت بر زبان میآورند و به تو کفر میگویند. 21 پس ای خداوند، آیا حق ندارم از کسانی که از تو نفرت دارند، متنفر باشم؟ 22 آری، از آنها بسیار متنفر خواهم بود و دشمنان تو را دشمنان خود تلقی خواهم کرد!
23 خدایا، مرا بیازما و دلم را بشناس؛ مرا امتحان کن و افکار پریشانم را بدان. 24 ببین آیا فساد و نادرستی در من هست؟ تو مرا به راه حیات جاوید هدایت فرما.
Chapter 140
مزمور ۱۴۰
دعای محافظت
برای رهبر سرایندگان. مزمور داوود.1 ای خداوند، مرا از دست مردان شرور نجات ده! مرا از دست ظالمان محفوظ نگاه دار! 2 آنها تنها به شرارت میاندیشند و همواره در فکر بر پا کردن نزاع هستند. 3 زبانشان مانند نیش مار سمی تند و تیز است و زهر مار از لبانشان میچکد.
4 ای خداوند، مرا از دست مردان شرور محفوظ نگه دار. مرا از دست مردان ظالم که برای سرنگونی من نقشه میکشند، حفظ فرما. 5 مردان متکبر بر سر راه من دام میگذارند، بندهای تور خود را پهن میکنند تا مرا گرفتار سازند.
6 ای خداوند، من تو را خدای خود میدانم. فریاد مرا بشنو و به داد من برس. 7 ای یهوه، خداوند من، تو قوت و نجات من هستی. تو سر مرا در روز جنگ محفوظ داشتی. 8 ای خداوند، نگذار بدکاران به مراد دل خود برسند و کامیاب شده، مغرور شوند.
9 بگذار آنچه بر ضد من اندیشیدهاند بر سر خودشان بیاید. 10 ای کاش پارههای آتش بر سرشان بریزد و آنها را بسوزاند، ای کاش به چاه عمیق افکنده شوند و هرگز از آن بیرون نیایند. 11 ای کاش آنان که به ناحق به دیگران تهمت میزنند، کامیاب نشوند. ای کاش شخص ظالم بهوسیلۀ ظلم و شرارت خودش نابود شود.
12 خداوندا، میدانم که تو به داد ستمدیدگان خواهی رسید و حق آنان را از ظالمان خواهی گرفت. 13 ای خداوند، عادلان نام تو را ستایش خواهند کرد و صالحان در حضور تو خواهند زیست.
Chapter 141
مزمور ۱۴۱
دعای شبانگاهی
مزمور داوود.1 ای خداوند، تو را به یاری میطلبم، پس نزد من بشتاب! وقتی فریاد برمیآورم و کمک میخواهم، صدای مرا بشنو! 2 بگذار دعای من مانند بخور در حضورت پذیرفته شود، و برافراشتن دستهایم به سوی تو، همچون قربانی شامگاهی باشد.
3 ای خداوند، تو مراقب سخنان من باش و زبانم را نگاه دار. 4 هر نوع تمایل بد را از من دور کن، مبادا با مردان بدکار مرتکب اعمال زشت شوم و در بزم آنها شرکت کنم.
5 بگذار مرد عادل مرا بزند که لطفی در حق من خواهد بود؛ بگذار مرا تأدیب و تنبیه کند که برایم افتخار خواهد بود و از آن اِبا نخواهم کرد.
اما با بدکاران مخالفت خواهم کرد و دعا خواهم کرد که به سزای اعمالشان برسند. 6 وقتی رهبران این بدکاران از صخرهها به پایین پرتاب شوند، آنگاه سخنان مرا خواهند شنید و خواهند فهمید که درست است. 7 استخوانهایشان مانند سنگهایی که در اثر خیش زدن پخش میشوند، به هر سو پراکنده خواهند شد.
8 ای خداوند، از تو انتظار کمک دارم. تو پناهگاه من هستی. نگذار بدکاران مرا از بین ببرند. 9 مرا از دام و تلهٔ شروران برهان. 10 بگذار من جان به در برم، اما آنان در دام خود گرفتار شوند.
Chapter 142
مزمور ۱۴۲
دعای کمک
قصیدۀ داوود دربارۀ زمانی که در غار بود. دعا.1 با صدای بلند نزد خداوند فریاد میزنم و درخواست کمک مینمایم. 2 تمام شکایات خود را به حضور او میآورم و مشکلات خود را برای او بازگو میکنم.
3 وقتی جانم به لب میرسد او به کمکم میشتابد و راهی پیش پایم مینهد. دشمنانم بر سر راه من دام میگذارند. 4 به اطراف خود نگاه میکنم و میبینم کسی نیست که مرا کمک کند. پناهی ندارم و کسی به فکر من نیست.
5 ای خداوند، نزد تو فریاد برمیآورم، و میگویم، «تویی پناهگاه من. در زندگی، تنها تو را آرزو دارم. 6 فریادم را بشنو، زیرا بسیار درمانده هستم. مرا از دست دشمنانم برهان، زیرا آنها بسیار قویتر از من هستند. 7 مرا از این پریشانی و اسارت آزاد کن، تا تو را به سبب خوبیهایی که برایم کردهای در جمع عادلان ستایش کنم.»
Chapter 143
مزمور ۱۴۳
دعای شخص نومید
مزمور داوود.1 ای خداوند، دعای مرا بشنو و به التماس من گوش بده! تو عادل و امین هستی، پس دعایم را اجابت فرما. 2 بندهٔ خود را محاکمه نکن، زیرا هیچکس در نزد تو عادل و بیگناه نیست.
3 دشمن مرا از پای درآورده و به زمین کوبیده است! روزگارم را آنچنان سیاه کرده که مرگ را در چند قدمی خود میبینم! 4 روحیهٔ خود را به کلی باختهام و از ترس نزدیک است قالب تهی کنم.
5 گذشتهٔ خود را به یاد میآورم و به کارهایی که تو ای خدا، برای من انجام دادهای میاندیشم. 6 دستهای خود را به سوی تو دراز میکنم. جان من همچون زمین خشک، تشنه و طالب توست!
7 ای خداوند، دعای مرا هر چه زودتر اجابت فرما، زیرا نومید و مأیوسم. روی خود را از من برنگردان، مبادا بمیرم. 8 هر روز صبح محبت خود را به من بنمایان، زیرا بر تو توکل دارم. راهی را که باید بپیمایم به من نشان ده، زیرا از صمیم قلب به حضور تو دعا میکنم.
9 ای خداوند، مرا از دست دشمنانم برهان، زیرا به تو پناه آوردهام. 10 مرا تعلیم ده تا ارادهٔ تو را بجا آورم، زیرا تو خدای من هستی. باشد که روح مهربان تو مرا به زمین هموار هدایت کند.
11 ای خداوند، به خاطر نام خود جانم را حفظ کن، به خاطر عدالت خود، مرا از این تنگی برهان. 12 بر من محبت فرما و همهٔ دشمنان و مخالفانم را نابود کن، زیرا من خدمتگزار تو هستم.
Chapter 144
مزمور ۱۴۴
شکرگزاری پادشاه برای پیروزی
مزمور داوود.1 سپاس بر خداوند که تکیهگاه من است و در میدان جنگ به من قوت و مهارت میبخشد. 2 او همیشه با من مهربان بوده است. او سپر و قلعهٔ پناهگاه من است و مرا نجات میبخشد. بر او توکل دارم، زیرا قوم مرا زیر فرمان من نگه میدارد.
3 ای خداوند، انسان چیست که به او توجه نمایی؟ بنیآدم چه ارزشی دارد که به فکر او باشی؟ 4 عمر او دمی بیش نیست؛ روزهای زندگیاش همچون سایه میگذرد.
5 ای خداوند، آسمان را بشکاف و فرود بیا! کوهها را لمس کن تا از آنها دود برخیزد. 6 رعد و برق بفرست و دشمنانت را پراکنده ساز؛ تیرهایت را پرتاب کن و آنها را از پای درآور! 7 دستت را از آسمان دراز کن و مرا نجات ده، مرا از میان آبهای عمیق نجات ده، از دست اجنبیان نجات ده. 8 دهان آنها پر از دروغ است؛ قسم میخورند که حقیقت را خواهند گفت، اما دروغ میگویند.
9 ای خدا، تو را سرودی تازه میسرایم! سرودم را با نغمهٔ بربطِ دَهتار برای تو میسرایم! 10 تو پادشاهان را نجات میدهی و خدمتگزارت داوود را از دم شمشیر میرهانی! 11 مرا از دست دشمن ظالم برهان؛ مرا از چنگ این بیگانگانی که سخنانشان سراسر دروغ است نجات ده!
12 باشد که پسران ما رشد کرده، همچون درختان تنومند و قدبلند شوند و دختران ما مانند پیکرهای سنگی خوشتراشِ قصر پادشاه گردند! 13 باشد که انبارهای ما از انواع محصولات پر شود و گوسفندانمان در صحراها هزاران هزار بره بزایند! 14 باشد که گاوانمان باردار شده، بدون زحمت بزایند! باشد که در کوچههایمان صدای آه و ناله نباشد!
15 خوشا به حال قومی که چنین وضعی دارند و یهوه خدای ایشان است!
Chapter 145
مزمور ۱۴۵
سرود پرستش
سرود ستایش داوود.1 ای خدا، ای پادشاه من، تو را گرامی خواهم داشت و تا ابد ستایشت خواهم کرد! 2 هر روز تو را خواهم پرستید و تا ابد نامت را سپاس خواهم گفت!
3 ای خداوند، تو بینهایت عظیم هستی و درخور ستایشی؛ عظمت تو فوق قدرت درک انسانی است. 4 اعمال تو را مردم روی زمین نسل اندر نسل خواهند ستود و از کارهای تو تعریف خواهند کرد. 5 من از شوکتِ پرجلال عظمت تو سخن خواهم گفت و در کارهای عجیب و شگفتانگیزت تفکر خواهم کرد. 6 کارهای مقتدرانهٔ تو ورد زبان آنها خواهد بود و من عظمت تو را بیان خواهم نمود. 7 آنها دربارهٔ مهربانی بیحد تو سخن خواهند گفت و من عدالت تو را خواهم ستود.
8 خداوند بخشنده و مهربان است. او دیر غضبناک میشود و سرشار از محبت است. 9 خداوند برای همگان نیکوست. و تمام کارهایش توأم با محبت است.
10 ای خداوند، همهٔ مخلوقاتت تو را ستایش خواهند کرد و همهٔ مقدّسانت تو را سپاس خواهند گفت. 11 آنها از شکوه ملکوت تو تعریف خواهند کرد و از قدرت تو سخن خواهند گفت، 12 به طوری که همه متوجهٔ عظمت کارهای تو و شکوه ملکوتت خواهند شد. 13 پادشاهی تو جاودانی است و سلطنت تو نسل اندر نسل.
خداوند امین است نسبت به همۀ وعدههای خود، و پر از محبت، نسبت به همۀ کارهای دست خویش. [1]
14 خداوند همهٔ کسانی را که در زحمتند یاری میدهد و دست افتادگان را میگیرد و بر میخیزاند.
15 ای خداوند، چشمان همهٔ موجودات به تو دوخته شده است تا روزی آنها را به موقع به آنها برسانی. 16 دست پربرکت خود را به سوی آنها دراز میکنی و نیاز همگان را برآورده میسازی.
17 خداوند در تمام کارهایش عادل و مهربان است. 18 خداوند به آنانی که او را به راستی و صداقت طلب میکنند نزدیک است. 19 خداوند آرزوی کسانی را که او را گرامی میدارند برآورده میسازد و دعای آنها را شنیده، ایشان را نجات میبخشد. 20 خداوند دوستداران خویش را محفوظ میدارد، اما بدکاران را نابود میکند.
21 از دهان من همیشه شکرگزاری خداوند شنیده خواهد شد! باشد که همهٔ مخلوقات نام مقدّس او را تا ابد سپاس گویند!
Chapter 146
مزمور ۱۴۶
در ستایش خدای نجات دهنده
1 سپاس بر خداوند!
ای جان من، خداوند را ستایش کن. 2 آری، تا زندهام خداوند را سپاس خواهم گفت؛ تا نفس دارم خدای خود را ستایش خواهم کرد.
3 بر رهبران انسانی توکل نکنید؛ آنها همگی فانی هستند و قادر به نجات دادن نیستند. 4 وقتی آنها میمیرند به خاک باز میگردند و تمام نقشههایشان نقش بر آب میشود!
5 اما خوشا به حال کسی که خدای یعقوب مددکار اوست و امیدش بر یهوه، خدای او میباشد، 6 همان خدایی که آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست، آفرید. او خدایی است که همیشه نسبت به وعدههایش امین میماند، 7 به داد مظلومان میرسد، و گرسنگان را سیر میکند. خداوند اسیران را آزاد میسازد، 8 چشمان کوران را باز میکند و آنان را که زیر بار مشقت خم شدهاند، راست میگرداند. خداوند عادلان را دوست دارد، 9 از غریبان محافظت میکند، از یتیمان و بیوهزنان نگهداری مینماید؛ اما نقشههای شریران را نقش بر آب میکند.
10 خداوند تا ابد سلطنت مینماید. ای اورشلیم، خدای تو در طی تمام دورانها حکمرانی خواهد کرد.
خداوند را سپاس باد!
Chapter 147
مزمور ۱۴۷
در ستایش خدای قادر مطلق
1 خداوند را سپاس باد!
چه نیکوست که خدای خود را با سرود بپرستیم؛ چه لذتبخش است که او را بستاییم! 2 خداوند اورشلیم را دوباره بنا میکند و پراکندگان اسرائیل را جمع مینماید. 3 او دلشکستگان را شفا میبخشد و زخمهای ایشان را میبندد.
4 خداوند حساب ستارگان را دارد و نام هر یک از آنها را میداند. 5 خداوند ما بزرگ و تواناست و حکمت او بیانتهاست. 6 او فروتنان را سرافراز میکند، اما روی شریران را به خاک میمالد.
7 خداوند را با سرودهای شکرگزاری بپرستید! او را با نغمهٔ بربط ستایش کنید!
8 او ابرها را بر آسمان میگستراند و باران را بر زمین میباراند و سبزه را بر کوهها میرویاند، 9 به حیوانات غذا میدهد و روزی جوجهکلاغها را میرساند.
10 خداوند به نیروی اسب رغبت ندارد و قدرت انسان او را خشنود نمیسازد؛ 11 خشنودی او از کسانی است که او را گرامی میدارند و به محبت وی امید بستهاند.
12 ای اورشلیم، خداوند را ستایش کن! ای صهیون، خدای خود را سپاس بگو! 13 زیرا او دروازههایت را محکم به روی دشمن بسته و فرزندانت را که در درون هستند برکت داده است. 14 او مرزهایت را در صلح و آرامش نگه میدارد و تو را با بهترین نان گندم سیر مینماید.
15 خداوند به زمین دستور میدهد و هر چه میفرماید بهسرعت عملی میشود. 16 او برف را مانند لحاف بر سطح زمین میگستراند و شبنم را همچون خاکستر همه جا پخش میکند. 17 خداوند دانههای تگرگ را مانند سنگریزه فرو میریزد و کیست که تاب تحمل سرمای آن را داشته باشد؟ 18 سپس دستور میدهد و یخها آب میشوند؛ باد میفرستد و آبها جاری میشوند.
19 او کلام خود را به یعقوب بیان کرده است، و فرایض و قوانینش را به اسرائیل. 20 این کار را تنها در مورد اسرائیل انجام داده است و نه قوم دیگری؛ لذا قومهای دیگر با شریعت او آشنا نیستند.
خداوند را سپاس باد!
Chapter 148
مزمور ۱۴۸
دعوت به پرستش
1 خداوند را سپاس باد!
خداوند را از عرش برین ستایش کنید، ای کسانی که در آسمانها ساکن هستید. 2 ای همهٔ فرشتگان، خداوند را ستایش کنید. ای همهٔ لشکرهای آسمانی، او را ستایش کنید. 3 ای آفتاب و ماه، خداوند را ستایش کنید. ای همهٔ ستارگان درخشان، او را ستایش کنید. 4 ای آسمانها و ای بخارهایی که فوق ابرهایید، او را ستایش کنید.
5 همگی خداوند را ستایش کنید، زیرا به فرمان او آفریده شدید. 6 او شما را تا ابد بر جایتان ثابت نموده است و آنچه او ثابت نموده است هرگز تغییر نخواهد کرد.
7 ای همهٔ نهنگان و موجوداتی که در اعماق دریا هستید، خداوند را ستایش کنید. 8 ای آتش و تگرگ و مه و تندباد که مطیع فرمان خداوند هستید، او را ستایش کنید. 9 ای کوهها، ای تپهها، ای درختان میوهدار، ای سروهای آزاد، خداوند را ستایش کنید. 10 ای حیوانات وحشی و اهلی، ای پرندگان و خزندگان، خداوند را ستایش کنید. 11 ای پادشاهان و قومهای جهان، ای رهبران و بزرگان دنیا، 12 ای پسران و دختران، ای پیران و جوانان، خداوند را ستایش کنید.
13 همهٔ شما نام خداوند را ستایش کنید، زیرا تنها اوست خدای متعال؛ شکوه و جلال او برتر از زمین و آسمان است. 14 او بنیاسرائیل را که قوم برگزیدهاش هستند توانایی میبخشد تا او را ستایش کنند.
خداوند را سپاس باد!
Chapter 149
مزمور ۱۴۹
سرود پرستش
1 خداوند را سپاس باد!
برای خداوند سرودی تازه بخوانید و در جمع مؤمنان، او را ستایش کنید!
2 ای اسرائیل، به خاطر وجود آفرینندهٔ خود شاد باش؛ ای مردم اورشلیم، به سبب پادشاه خود شادی کنید! 3 با نغمهٔ بربط و عود، رقصکنان نام خداوند را سپاس گویید. 4 زیرا خداوند از قوم خود خشنود است و تاج پیروزی بر سر فروتنان مینهد. 5 قوم خداوند به سبب این افتخار بزرگ شاد باشند و تمام شب در بسترهای خود با شادمانی سرود بخوانند.
6 ای قوم خداوند، با صدای بلند او را ستایش کنید و شمشیرهای دو دم را به دست گرفته، 7 از قومها انتقام گیرید و ملتها را به مجازات برسانید. 8 پادشاهان ایشان را به زنجیرها ببندید و رؤسای آنها را به پابندهای آهنین؛ 9 و حکم خداوند را در مورد مجازات آنها اجرا کنید.
این است پیروزی و افتخار قوم او!
خداوند را سپاس باد!
Chapter 150
مزمور ۱۵۰
خداوند را سپاس باد!
1 خدا را ستایش کنید!
او را در خانهٔ مقدّسش ستایش کنید! توانایی او را در آسمانها ستایش کنید! 2 او را به سبب کارهای عظیمش ستایش کنید! عظمت بینظیر او را ستایش کنید! 3 او را با نغمهٔ سُرنا ستایش کنید! او را با بربط و عود ستایش کنید! 4 او را با دف و رقص ستایش کنید! او را با سازهای زهی و نی ستایش کنید! 5 او را با سنجهای خوش صدا و قوی ستایش کنید! 6 هر که جان در بدن دارد خداوند را ستایش کند!
خداوند را سپاس باد!