اول قرنتیان
نامهٔ اول پولس به مسیحیان
Chapter 1
1 این نامه از طرف پولس است که به خواست خدا انتخاب شده تا رسول عیسی مسیح باشد و نیز از طرف برادر ما سوستانیس.
2 این نامه را به شما کلیسای خدا در قرنتس مینویسم که توسط خدا دعوت شدهاید تا قوم مقدّس او باشید. او شما و نیز همهٔ مسیحیان را که در هر جای دیگر نام خداوند ما عیسی مسیح را میخوانند، که خداوند ما و خداوند ایشان است، توسط مسیح عیسی تقدیس کرده است.
3 از پدرمان خدا، و خداوندمان عیسی مسیح، خواستار فیض و آرامش برای شما هستم.
شکرگزاری برای ایمان قرنتیان
4 همواره خدا را برای وجود شما شکر میکنم به سبب فیضی که به خاطر مسیح عیسی به شما عطا فرموده است. 5 زیرا او کلیسای شما را از هر نظر غنی ساخته – با تمام سخنان شیوایتان و تمام شناخت و معرفتتان. 6 آنچه ما دربارهٔ مسیح به شما گفتیم چنان در شما ریشه دوانید 7 که شما توانستید از همهٔ عطایای روحانی بهرهمند گردید و اکنون نیز آماده و چشم به راه بازگشت خداوند ما عیسی مسیح میباشید. 8 خدا نیز ایمان شما را تا روز بازگشت عیسی مسیح استوار نگاه خواهد داشت، تا در آن روز از هر گناه و خطایی، مبرا و آزاد محسوب شوید. 9 خدا این کار را برای ما به عمل خواهد آورد، زیرا او در انجام وعدههای خود امین و وفادار است. او همان خدایی است که شما را دعوت نموده تا با پسرش عیسی مسیح، خداوند ما، دوستی و اتحاد روحانی داشته باشید.
جدایی در کلیسا
10 اما ای برادران عزیز، به نام خداوند ما عیسی مسیح به شما التماس میکنم که از بحث و جدل دست برداشته، بکوشید با یکدیگر توافق داشته باشید تا در میان شما جدایی و شکاف پیش نیاید. خواهش میکنم که در فکر و هدف متحد باشید. 11 زیرا ای برادران عزیز، چند تن از وابستگان خانوادهٔ «خلویی» به من خبر دادند که در میان شما بحث و جدل و تفرقه وجود دارد. 12 به این ترتیب که بعضی از شما میگویند پیرو پولس هستند و بعضی دیگر میگویند که طرفدار «اپلس» و یا «پطرس» میباشند و عدهای نیز ادعا میکنند که فقط پیرو مسیح هستند. 13 آیا مسیح پارهپاره شده است؟ آیا این پولس بود که برای آمرزش گناهان شما مصلوب شد؟ آیا کسی از شما به نام پولس تعمید گرفته است؟ 14 خدا را شکر میکنم که به غیر از کریسپوس و گایوس، کسی دیگر از شما را تعمید ندادم! 15 بنابراین، کسی نمیتواند بگوید که من قصد داشتهام گروه جدیدی به نام «کلیسای پولس» تشکیل دهم. [1] 16 البته خانوادهٔ «استیفان» را نیز تعمید دادهام. ولی دیگر به یاد ندارم کسی را به غیر از اینان تعمید داده باشم. 17 زیرا مسیح مرا نفرستاده تا مردم را تعمید دهم، بلکه تا پیغام انجیل را اعلام کنم. حتی موعظههایم نیز چندان گیرا به نظر نمیرسد، زیرا کلمات زیبا و فلسفی به کار نمیبرم، مبادا از تأثیر نیرومندی که در پیام سادهٔ صلیب مسیح وجود دارد، بکاهم.
مسیح، حکمت و قدرت خدا
18 من به خوبی میدانم که برای آنانی که به سوی هلاکت میروند، چقدر احمقانه به نظر میرسد وقتی میشنوند که عیسی مسیح بر روی صلیب جان خود را فدا کرد تا انسان را نجات بخشد. اما برای ما که در راه نجات پیش میرویم، این پیغام نشانهٔ قدرت خداست. 19 زیرا در کتب مقدّس نوشته شده: «حکمت حکیمان را از میان خواهم برد و فهم فهیمان را باطل خواهم ساخت.» [2]اشعیا ۲۹:۱۴
20 پس کجایند این خردمندان و علمای دین و فلاسفه که دربارهٔ مسائل عمیق دنیا به بحث میپردازند؟ خدا ایشان را جاهل ساخته و نشان داده است که عقل و حکمت آنان پوچ و باطل است. 21 زیرا خدای حکیم صلاح ندانست که انسان با منطق و حکمت خود او را بشناسد. بلکه او خود به میان ما آمد و همهٔ آنانی را که به پیام او ایمان آوردند نجات بخشید، یعنی همان پیامی که مردم دنیا، چه یهودی و چه غیریهودی، آن را بیمعنی و پوچ میدانند. 22 زیرا یهودیان خواستار آنند که پیاممان را با معجزهای ثابت کنیم و یونانیان نیز فقط مسائلی را میپذیرند که با فلسفه و حکمتشان منطبق باشد. 23 اما پیام ما این است که مسیح برای نجات انسان مصلوب شد و مرد؛ و این پیام برای یهودیان توهینآمیز [3] است و برای یونانیان پوچ و بیمعنی. 24 اما آنانی که از جانب خدا برای دریافت نجات دعوت شدهاند، چه یهودی و چه یونانی، مسیح قدرت خدا و نقشهٔ حکیمانهٔ اوست برای نجات ایشان. 25 نقشهٔ نجات خدا که در نظر بعضی پوچ و بیمعنی است، بسی حکیمانهتر است از نقشههای حکیمانهٔ داناترین مردم؛ و مرگ مسیح بر روی صلیب که در نظر برخی نشانهٔ ضعف خداست، بسیار نیرومندتر از تمام قدرتهای بشری است.
26 برادران و خواهران عزیز، به یاد بیاورید زمانی که برای پیروی از مسیح دعوت شدید، در چه جایگاهی قرار داشتید. بسیاری از شما بر اساس معیارهای این دنیا، حکیم یا صاحب نفوذ یا از خانوادهای اصیل نبودید. 27 بلکه خدا اشخاصی را برگزیده، که مانند شما در نظر مردم دنیا، نادان و ضعیف هستند، تا از این راه آنانی را که دانا و قدرتمند به حساب میآیند، شرمگین سازد. 28 خدا افرادی را انتخاب کرده که طبق معیارهای دنیا از طبقات پایین و مطرود جامعه هستند. بله، خدا همان کسانی را برگزیده که دنیا ایشان را هیچ میانگارد، تا نشان دهد آنانی که مهم و بزرگ به نظر میآیند، هیچ هستند؛ 29 و به این ترتیب هیچ بشری نتواند در برابر خدا فخرفروشی کند.
30 این خدا بود که شما را به مسیحْ عیسی پیوند داد، و هم او بود که سبب شد مسیح برای ما خودِ حکمت شود. مسیح ما را عادل گردانید، ما را پاک و مقدّس ساخت و از گناه رهاییمان بخشید. 31 در کتب مقدّس آمده است: «اگر کسی میخواهد به چیزی افتخار کند، به کاری که خداوند انجام داده است، افتخار کند.»
Chapter 2
پولس درباره حکمت خدا موعظه میکند
1 برادران و خواهران عزیز، حتی نخستین بار که به نزد شما آمدم، وقتی پیام خدا را برای شما اعلام میکردم، از کلمات دشوار ادبی و افکار فلسفی استفاده نکردم، 2 زیرا قصد داشتم فقط و فقط دربارهٔ عیسی مسیح و مرگ او بر صلیب سخن بگویم. 3 بنابراین، با ضعف و ترس و لرز بسیار نزد شما آمدم. 4 پیام و سخنانم نیز بسیار ساده و خالی از حکمت انسانی بود، اما قدرت روح خدا در آن دیده میشد و ثابت میکرد که پیام من از جانب خداست. 5 من چنین کردم، تا پایهٔ ایمان شما بر قدرت خدا باشد، نه بر حکمت انسان.
6 با این حال، وقتی در میان مسیحیان باتجربه هستم، در سخنانم از حکمت و فلسفه استفاده میکنم، اما نه از حکمت و فلسفهای که مورد پسند دنیا و حاکمان آن است، حاکمانی که محکوم به نابودیاند. 7 سخنان ما خردمندانه است، زیرا از جانب خدا و دربارهٔ نقشهٔ خردمندانۀ اوست، نقشهای که هدفش رساندن ما به حضور پرجلال خداست. اگرچه خدا این نقشه را پیش از آفرینش جهان برای نجات ما طرح کرده بود، اما در گذشته آن را بر هیچکس آشکار نساخته بود. 8 حتی حاکمان این دنیا نیز آن را درک نکردند، زیرا اگر درک میکردند، خداوندِ جلال را بر صلیب نمیکشیدند.
9 این همان چیزی است که در کتب مقدّس آمده، که میفرماید: «خدا برای دوستداران خود، چیزهایی فراهم نموده که هیچ انسانی هرگز ندیده، نشنیده و به فکرش نیز خطور نکرده است.» [1]اشعیا ۶۴:۴ 10 اما خدا این امور را توسط روح خود بر ما آشکار ساخته است، زیرا روح خدا از عمیقترین اسرار خدا آگاهی دارد و آنها را بر ما آشکار میسازد. 11 هیچکس نمیتواند بداند که در باطن شخصی دیگر چه میگذرد، مگر خود آن شخص. به همین ترتیب، هیچکس نمیتواند افکار و نقشههای خدا را درک کند، مگر روح خدا. 12 و ما روح خدا را دریافت کردهایم، نه روح این دنیا را، تا بتوانیم بفهمیم خدا چه هدایای پرشکوهی از لطف و برکت خود، نصیب ما ساخته است. 13 به هنگام گفتگو درباره این هدایا نیز از کلماتی که به عنوان یک انسان میتوانیم به کار ببریم، استفاده نمیکنیم، بلکه همان کلماتی را به کار میبریم که روح خدا به ما الهام میکند. به این ترتیب، حقایق روحالقدس را با کلمات روحالقدس بیان مینماییم. 14 اما کسی که روحانی نیست [2] نمیتواند افکار و اسرار خدا را که روحالقدس به ما میآموزد، درک کند و بپذیرد. این امور به نظر او پوچ و بیمعنی میآیند، زیرا فقط آنانی که روحانیاند میتوانند مقصود او را درک کنند؛ اما سایرین قادر نیستند این مطالب را بفهمند. 15 شخص روحانی هر چیز را تشخیص میدهد و درک میکند و همین امر موجب تعجب و ناراحتی مردم دنیا میگردد، مردمی که هرگز نمیتوانند او را درک کنند. 16 زیرا «کیست که بتواند افکار خداوند را درک کند؟ کیست که بتواند به او تعلیم دهد؟» [3]اشعیا ۴۰:۱۳ ولی ما این امور را درک میکنیم، زیرا فکر مسیح را داریم.
Chapter 3
مسیحیان نوزاد و مسیحیان بالغ
1 برادران و خواهران عزیز، من تا به حال نتوانستهام با شما همچون افراد روحانی سخن بگویم، زیرا شما جسمانی هستید و هنوز در مسیح رشد نکردهاید. 2 مجبور شدم به جای غذای سنگین، به شما شیر بدهم، زیرا قادر به هضم آن نبودید. حتی حالا نیز باید به شما شیر داد، 3 زیرا هنوز تابع طبیعت گناهآلودتان هستید. شما به یکدیگر حسادت میورزید و در میانتان دو دستگی و خصومت وجود دارد. آیا این نشان نمیدهد که هنوز طفل هستید و مانند انسانهای دنیوی رفتار میکنید؟ 4 به عنوان مثال، هم اکنون مشاجرهٔ شما بر سر این است که آیا «پولس» بزرگتر است یا «اَپُلُس»، و به این ترتیب باعث دو دستگی در کلیسا میشوید. آیا همین امر نشان نمیدهد که در زندگی روحانی، چقدر کم رشد کردهاید؟
5 من کیستم، و یا اپلس کیست که به خاطر ما بحث و جدل میکنید؟ از این کار شما تعجب میکنم. زیرا ما فقط خدمتگزاران خدا هستیم و هر یک عطا و خدمت خاصی داریم، و شما به کمک ما، به مسیح ایمان آوردهاید. 6 خدمت من این بود که بذر کلام خدا را در قلبهای شما بکارم، و خدمت اپلس این بود که آن را آبیاری کند. اما این خدا بود که باعث رشد آن در قلبهای شما گردید. 7 مهم نیست که چه کسی میکارد، یا چه کسی آبیاری میکند. مهم، کار خداست که سبب رشد میشود. 8 بین من و اپلس فرقی نیست و هر یک برای زحمتی که کشیدهایم، پاداش خواهیم گرفت. 9 ما فقط همکاران خدا هستیم؛ و شما مزرعهٔ خدا هستید، نه مزرعهٔ ما؛ شما عمارت خدا هستید، نه عمارت ما.
عمارت بر بنیاد خدا
10 به خاطر فیضی که خدا به من بخشیده، همچون معماری دانا و کاردان، بنیاد عمارت را گذاشتم. و اکنون، شخصی دیگر عمارتی بر آن میسازد. اما هر که بر این بنیاد، عمارتی میسازد، باید بسیار مراقب باشد. 11 زیرا هیچکس نمیتواند بنیاد محکم دیگری بسازد، جز آنکه از قبل داشتیم و آن بنیاد، عیسی مسیح است. 12 اما بر این بنیاد واحد، میتوان عمارتی با مصالح گوناگون بنا کرد. بعضی، عمارت را با طلا و نقره و جواهرات میسازند و بعضی دیگر با چوب و علف خشک و کاه! 13 اما زمانی فرا خواهد رسید، یعنی همان روزی که مسیح همه را داوری خواهد نمود، که کار هر معمار مورد آزمایش قرار خواهد گرفت تا معلوم شود با چه مصالحی عمارت را ساخته است. کار هر شخص از آتش گذرانده خواهد شد تا ارزش و اصالت آن مشخص گردد. 14 آن معماری پاداش خواهد یافت که بر آن بنیاد، عمارتی با مصالح خوب ساخته باشد و حاصل کارش صحیح و سالم از بوتهٔ آزمایش بیرون آید. 15 اما اگر عمارتی که ساخته باشد، بسوزد، ضرر بزرگی به او خواهد رسید. اگرچه خود نجات خواهد یافت، اما همچون کسی خواهد بود که از میان شعلههای آتش فرار کرده باشد.
16 آیا هنوز پی نبردهاید که همهٔ شما با هم، معبد هستید و روح خدا در میان شما، یعنی در این خانه ساکن است. 17 اگر کسی معبد را آلوده و خراب کند، خدا او را از بین خواهد برد. زیرا معبد، مقدّس و پاک است، و آن معبد شما هستید.
18 دیگر خود را فریب ندهید. اگر طبق معیارهای این جهان، خود را صاحب هوش و خرد فوقالعادهای میدانید، اول باید نادان شوید تا بتوانید حکیم واقعی باشید، 19 زیرا حکمت این دنیا، در نظر خدا نادانی محض است. همانطور که در کتب مقدّس نوشته شده که «حکیمان را در زیرکیِ خودشان به دام میاندازد.» 20 و باز میفرماید: «خداوند از افکار دانایان آگاه است و میداند که آنها پوچ و بیارزشاند.» [1]مزمور ۹۴:۱۱
21 پس، هیچیک از شما به این افتخار نکند که پیرو فلان شخص یا فلان مکتب است. بدانید که خدا همه چیز را در اختیار شما گذاشته است. 22 پولس، اپلس، پطرس، دنیا، زندگی، مرگ، حال و آینده؛ همه و همه از آن شماست 23 و شما از آن مسیح و مسیح از آن خداست.
Chapter 4
قضاوت دربارهٔ رسولان مسیح
1 پس شما باید من و اپلس را خدمتگزاران مسیح بدانید، که با روشن ساختن اسرار خدا، شما را از برکات الهی بهرهمند میسازیم. 2 مهمترین وظیفهٔ یک خدمتگزار این است که دستورهای اربابش را به طور کامل اجرا کند. 3 حال، آیا من خدمتگزار خوبی بودهام؟ میخواهم بدانید که برای من چندان مهم نیست که شما و یا دیگران دربارهٔ من چگونه قضاوت میکنید. حتی نظر خودم نیز برای من اهمیت ندارد! 4 گرچه وجدانم راحت است، اما این مرا بیگناه نمیسازد. خداوند است که مرا خواهد آزمود و دربارۀ من قضاوت خواهد کرد.
5 پس دربارۀ هیچکس پیش از وقت قضاوت نکنید تا اینکه خداوند بیاید. وقتی خداوند بازگردد، همه چیز را روشن خواهد ساخت و همه به وضوح خواهند دید که هر یک از ما در عمق وجودمان، چگونه شخصی بودهایم و با چه نیتی خدا را خدمت کردهایم. در آن زمان، خدا هر کس را همانقدر که سزاوار است، تحسین خواهد نمود.
6 حال ای برادران و خواهران، من از خودم و اپلس نمونه آوردم، تا معنی این جمله را بیاموزید که میگوید: «از آنچه نوشته شده، فراتر نروید.» آنگاه به این دلیل که پیروِ یکی از رهبران خود هستید و نه پیروِ رهبری دیگر، به خود نخواهید بالید. 7 چرا اینقدر به خود میبالید؟ مگر هر چه دارید، از خدا نیافتهاید؟ پس در این صورت چرا طوری رفتار میکنید که گویی با تلاش خودتان چیزی را کسب کردهاید؟
8 شما تصور میکنید هم اکنون تمام برکات روحانی را که میخواستید، به دست آوردهاید و از لحاظ روحانی بینیاز هستید. همچون سلاطین، بر تخت پادشاهی تکیه زدهاید و ما را به کلی فراموش کردهاید! ای کاش که واقعاً بر تخت سلطنت نشسته بودید، زیرا در آن صورت ما نیز میتوانستیم با شما سلطنت کنیم. 9 گاهی فکر میکنم که انگار خدا، ما رسولان را در انتهای صف قرار داده است، صف اسیران جنگی که محکوم به مرگ هستند و در مقابل انظار مردم، به دنبال سپاهیان پیروزمند حرکت میکنند؛ زیرا ما در معرض تماشای فرشتگان و مردم قرار گرفتهایم.
10 شما به ما میگویید: «اعتقاداتتان شما را تبدیل به افرادی احمق کرده است!» در صورتی که خودتان مسیحیانی دانا و باشعور هستید! ما ضعیفیم، اما شما قوی! همه ما را پست میشمارند، اما به شما احترام میگذارند! 11 تا به این لحظه، همواره گرسنگی و تشنگی کشیدهایم؛ پوشاک نداشتهایم تا خود را از سرما حفظ کنیم؛ مورد بدرفتاری قرار گرفتهایم؛ و آواره و بیخانمان بودهایم. 12 با دستهای خود، کار کرده و زحمت کشیدهایم تا زندگی خود را تأمین کنیم. هر که ما را لعنت کرد، برای او دعای خیر کردیم. هر که ما را آزار رساند، تحمل کردیم. 13 وقتی به ما تهمت میزنند، با ملایمت جواب میدهیم. با این حال، همچون زباله و تفاله با ما رفتار میشود.
14 من این مطالب را نمینویسم تا شما را خجل سازم، بلکه میخواهم شما را مانند فرزندان عزیز خود، نصیحت و راهنمایی کنم. 15 زیرا اگرچه هزاران معلم روحانی داشته باشید، اما فقط یک پدر دارید و آن هم منم، چون من بودم که پیام انجیل را به شما رساندم و شما را به سوی مسیح عیسی هدایت نمودم. 16 پس به شما التماس میکنم که از من سرمشق بگیرید و مانند من رفتار کنید.
17 به همین دلیل تیموتائوس را میفرستم تا در این امر به شما کمک کند. او از کسانی است که بهوسیلۀ من به مسیح عیسی ایمان آورده و برایم همچون فرزندی عزیز و قابل اعتماد است. او تعالیمی را که من همه جا، در کلیساها میدهم، به یاد شما خواهد آورد.
18 میدانم که بعضی از شما مغرور شدهاید، با این تصور که بار دیگر به دیدن شما نخواهم آمد. 19 اما من خواهم آمد، و اگر خدا بخواهد بهزودی خواهم آمد تا ببینم آیا این اشخاص مغرور، فقط میتوانند سر و صدا راه بیندازند، یا اینکه واقعاً صاحب قدرتی از جانب خدا هستند. 20 زیرا وقتی کسی ادعا دارد که خدا در قلب او سلطنت میکند، باید با اعمال خود آن را نشان دهد، نه فقط با سخنان خود. 21 حال، خود انتخاب کنید، آیا ترجیح میدهید برای تنبیه و سرزنش نزد شما بیایم، یا با محبت و تواضع؟
Chapter 5
اخراج عضو خطاکار از کلیسا
1 در واقع، به من گزارش دادهاند که در میان شما هرزگی جنسی وجود دارد، آن هم از نوعی که حتی خدانشناسان نیز آن را تحمل نمیکنند! شنیدهام که یکی از اعضای کلیسای شما، با نامادری خود رابطۀ جنسی دارد. 2 اما شما به جای اینکه ماتم بگیرید، افتخار میکنید! آیا نمیبایست کسی را که چنین کاری میکرده، از میان خود برانید؟
3 من گرچه در جسم با شما نیستم، اما در روح با شما هستم. و بهعنوان کسی که به این شکل در میان شما حضور دارد، بر کسی که این کار را کرده است، پیشاپیش به نام خداوندمان، عیسی، حکم صادر کردهام. 4 به این ترتیب، وقتی گرد میآیید، من در روح با شما خواهم بود، و نیز قدرت خداوندمان عیسی، حضور خواهد داشت. 5 سپس، این مرد را از کلیسا اخراج کنید و به منظور نابودی جسم، به دست شیطان بسپارید، تا شاید به هنگام بازگشت خداوندمان عیسی، روح او نجات یابد.
6 افتخار کردن شما درست نیست. مگر نمیدانید که این گناه مانند مقدار کمی خمیرمایه است که تمام خمیر را وَر میآوَرَد؟ 7 پس با بیرون راندنِ این شخص شریر از میان خود، خود را از خمیرمایۀ کهنه خلاصی دهید. آنگاه همچون خمیری تازه و فطیر خواهید بود، که براستی همینطور هم هستید. زیرا مسیح که برهٔ عید پِسَح ماست، قربانی شده است. 8 پس، بیایید این عید را برگزار کنیم، نه با نانی کهنه که با خمیرمایهٔ بداندیشی و شرارت تهیه شده، بلکه با نان فطیر و بدون خمیرمایه، که همانا صداقت و راستی است!
9 در نامهٔ قبلی نوشتم که با اشخاص بیعفت معاشرت نکنید. 10 البته منظورم از اشخاص بیعفت، بیایمانان نیستند که در زناکاری، طمع، فریب مردم و بتپرستی زندگی میکنند. زیرا نمیتوانید در این دنیا زندگی کنید و با چنین کسانی برخورد نکنید. 11 بلکه منظورم این بود که اگر کسی ادعا میکند که برادر مسیحی شماست اما در عین حال زناکار، طمعکار، بدزبان، بتپرست، مشروبخوار و یا فریبکار است، با او معاشرت نکنید. با چنین کسی حتی بر سر یک سفره هم ننشینید!
12 وظیفهٔ ما این نیست که افراد خارج از کلیسا را مورد قضاوت و داوری قرار دهیم. اما وظیفه داریم با آنانی که در کلیسا هستند و زندگی گناهآلودی دارند، با شدت برخورد کنیم و بر آنان داوری نماییم. 13 افراد خارج از کلیسا را خدا داوری و مجازات خواهد کرد. بنابراین، همانگونه که نوشته شده، باید «این بدکار را از میان خود بیرون برانید.»
Chapter 6
اختلاف میان ایمانداران
1 وقتی کسی از شما شکایتی علیه ایماندار دیگر دارد، چگونه جرأت میکند شکایت خود را به دادگاه دنیوی ببرد؟ آیا نمیبایست آن را با ایمانداران دیگر در میان بگذارد؟ 2 آیا نمیدانید که ما ایمانداران، یک روز دنیا را مورد داوری و دادرسی قرار خواهیم داد؟ پس اگر چنین است، چرا نباید قادر باشید این امور جزئی را میان خود حل کنید؟ 3 آیا نمیدانید که ما حتی فرشتگان را نیز داوری خواهیم کرد؟ پس چقدر بیشتر باید بتوانید مسائل عادی این زندگی را حل و فصل کنید. 4 وقتی چنین اختلافاتی بروز میکند، چرا برای حل اختلاف نزد قضات دنیوی میروید که مورد تائید کلیسا نیستند؟ 5 این را میگویم تا خجالت بکشید: آیا در تمام کلیسای شما، حتی یک شخص دانا پیدا نمیشود که به این اختلافات رسیدگی کند؟ 6 آیا این صحیح است که ایماندار علیه ایماندار به دادگاه شکایت کند و بیایمانان به اختلافشان رسیدگی کنند؟ 7 اصلاً وجود چنین شکایات و اختلافات نشانهٔ ضعف روحانی شماست! آیا بهتر نیست به جای شکایت، خودتان مورد ظلم واقع شوید و از حقتان بگذرید؟ 8 اما شما به جای آن، به دیگران و حتی به برادران مسیحی خود ظلم میکنید و حقشان را پایمال میسازید.
9 مگر نمیدانید که ظالمان وارث ملکوت خدا نخواهند شد؟ خود را فریب ندهید! بیعفتان، بتپرستان، زناکاران، لواطکاران، همجنسبازان، 10 و همینطور دزدان، طمعکاران، میگساران، تهمتزنندگان و کلاهبرداران، هیچیک وارث ملکوت خدا نخواهند شد. 11 بعضی از شما در گذشته، چنین زندگی گناهآلودی داشتید، اما اکنون گناهانتان شسته شده و شما وقف خدا و مورد پسند او شدهاید، و این در اثر کار خداوند ما عیسی مسیح و قدرت روحالقدس میسر شده است.
از گناهان جنسی بپرهیزید
12 ممکن است بگویید: «اجازه دارم هر کاری انجام دهم» – اما بدانید که همه چیز برایتان سودمند نیست. حتی اگر به گفتۀ شما «اجازه دارم هر کاری انجام دهم»، اما نباید اسیر و بردۀ چیزی شوم. 13 میگویید: «خوراک برای شکم است و شکم نیز برای خوراک. و خدا روزی هر دو را از میان خواهد برد.» اما در خصوص بدن، لازم است بدانیم که بدن برای بیعفتی نیست، بلکه برای خدمت به خداوند، و اوست که نیازهای بدن را تأمین میکند. 14 خدا با همان قدرتی که خداوند ما عیسی مسیح را پس از مرگ زنده کرد، بدنهای ما را نیز بعد از مرگ دوباره زنده خواهد کرد. 15 آیا نمیدانید که بدنهای شما، در حقیقت اجزاء و اعضای بدن مسیح است؟ پس، آیا درست است که بدن خود را که چنین مفهوم والایی دارد، بگیرم و با بدن یک روسپی پیوند بزنم؟ هرگز! 16 آیا نمیدانید مردی که به یک روسپی میپیوندد، با او یک بدن میشود؟ زیرا در کتب مقدّس نوشته شده: «آن دو یک تن میشوند.» 17 اما اگر خود را به خداوند تقدیم کنید، با او یکی خواهید شد.
18 به همین دلیل است که میگویم از زنا بگریزید. هیچ گناهی تا به این اندازه، بر بدن اثر شوم نمیگذارد. وقتی مرتکب این گناه میشوید، به بدن خود صدمه میزنید. 19 آیا هنوز نمیدانید که بدن شما، مسکن روحالقدس میباشد که او را خدا به شما عطا کرده است؟ آیا نمیدانید که روحالقدس در وجود شما زندگی میکند؟ پس بدن شما، از آن خودتان نیست! 20 خدا شما را به بهایی گران خریده است، پس تمام اعضای بدن خود را برای نشان دادن جلال و عظمت خدا به کار ببرید، چون او صاحب بدن شماست.
Chapter 7
سؤال دربارهٔ ازدواج
1 دربارهٔ موضوعاتی که در نامهٔ خود نوشته بودید: بله، خوب است که مرد رابطۀ جنسی با زن نداشته باشد. 2 اما به سبب فسادهای جنسی که در اطراف ما وجود دارد، بهتر است هر مرد برای خود زنی بگیرد و هر زن، شوهری برای خود اختیار کند.
3 زن و مرد باید وظایف زناشویی خود را نسبت به یکدیگر انجام دهند. 4 دختری که ازدواج میکند، دیگر اختیار کامل بدن خود را ندارد، بلکه شوهرش نیز بر آن حقی دارد. همچنین شوهر بر بدن خود اختیار کامل ندارد، زیرا همسرش نیز بر آن حقی دارد. 5 بنابراین، شما زوجها از رابطهٔ زناشویی با یکدیگر پرهیز نکنید، مگر برای مدتی محدود و با توافق طرفین، تا بتوانید خود را وقف روزه و عبادت نمایید. اما بعد از این مدت، روابط عادی زناشویی را از سر گیرید، تا مبادا شیطان شما را به علّت عدم تسلط بر نفس، در وسوسه اندازد. 6 البته حکم نمیکنم، بلکه پیشنهاد میکنم که بطور موقت از رابطۀ جنسی پرهیز کنید. 7 کاش همه میتوانستند مانند من مجرد بمانند. اما هر کس عطای خاصی از جانب خدا دارد. یکی این عطا را دارد و دیگری آن عطا را.
8 حال، به افراد مجرد و به بیوهزنان میگویم: بهتر است مانند من مجرد بمانند. 9 اما اگر نمیتوانند بر امیال خود مسلط باشند، بهتر است که ازدواج کنند، زیرا ازدواج کردن، بهتر است از سوختن در آتش شهوت.
10 اما برای آنانی که ازدواج کردهاند یک حکم دارم، حکمی که از جانب من نیست بلکه خود خداوند آن را فرموده است؛ و آن این است که زن نباید از شوهرش جدا شود. 11 اما اگر قبلاً از او جدا شده است، بهتر است یا مجرد بماند، یا نزد شوهرش بازگردد. شوهر نیز نباید زن خود را طلاق دهد.
12 اکنون میخواهم نکاتی را بیان کنم که گرچه مستقیم از جانب خداوند نیستند، اما به نظر من بسیار مفید میباشند. اگر یک مرد مسیحی، همسری غیرمسیحی دارد، و آن زن حاضر است با او زندگی کند، او نباید زن خود را طلاق دهد. 13 همچنین اگر یک زن مسیحی شوهری غیرمسیحی دارد و شوهرش از او میخواهد که با او زندگی کند، آن زن نباید از شوهرش جدا شود. 14 زیرا شوهرِ بیایمان از طریق همسرش تقدیس شده است، و همسر بیایمان نیز از طریق شوهرِ ایماندارش تقدیس شده است. در غیر این صورت، فرزندان ایشان ناپاک میبودند، اما به طوری که میبینیم، ایشان مقدّس هستند.
15 اما اگر شوهر یا زن بیایمان مایل باشد از همسر ایماندار خود جدا شود، بگذارید جدا شود. در چنین شرایطی، زن یا شوهر ایماندار در قید و بند نیست. خدا ما را فرا خوانده تا در صلح و صفا زندگی کنیم. 16 در ثانی، شما زنان ایماندار نمیتوانید مطمئن باشید که اگر شوهرانتان با شما بمانند، نجات خواهند یافت. همچنین شما شوهران ایماندار نیز نمیتوانید در مورد همسرانتان چنین اطمینانی داشته باشید.
17 به هر حال، هر یک از شما به شکلی زندگی نمایید تا یقین حاصل کنید که مطابق خواست خداوند عمل میکنید. شرایط و موقعیتی را که خدا شما را در آن قرار داده است، بپذیرید. این است حکم من برای تمام کلیساها. 18 به عنوان مثال، مردی که پیش از مسیحی شدنش، مطابق رسم یهود ختنه شده است، نباید از این امر ناراحت باشد؛ و اگر ختنه نشده است، نباید حالا ختنه شود. 19 زیرا هیچ فرقی ندارد که ختنه شده یا نشده باشد. مهم، خشنود ساختن خدا و اطاعت از احکام اوست.
20 هر یک از شما زمانی که خدا شما را فراخواند در چه وضعی بودید؟ پس الان هم در همان وضع باقی بمانید. 21 اگر در آن زمان غلام بودید، از این موضوع ناراحت نباشید. البته اگر فرصتی برای آزادی پیش آمد، از آن استفاده کنید. 22 اگر به هنگام دعوت خداوند، غلام بودید، این را بدانید که مسیح شما را آزاد کرده است، آزاد از قدرت گناه! و اگر به هنگام دعوت خداوند، غلام نبودید، بدانید که اکنون غلام مسیح هستید. 23 مسیح شما را به قیمت جان خود خریده است و شما از آن او هستید. پس، اسیر اصول انسانی نشوید! [1] 24 بنابراین، ای برادران و خواهران عزیز، هر یک از شما در هر وضعی که هنگام فراخواندگی داشتید، در همان وضع در حضور خدا باقی بمانید.
25 پرسیده بودید دخترانی که هنوز ازدواج نکردهاند، چه کنند؟ آیا اجازه دارند ازدواج کنند؟ من برای آنان حکم خاصی از جانب خداوند ندارم. اما از آنجا که خداوند از سر لطف، به من حکمتی عطا کرده که قابل اعتماد است، نظر خود را در این باره بیان میدارم:
26 با توجه به مشکلات و سختیهایی که برای ما ایمانداران در زمان حاضر وجود دارد، فکر میکنم بهتر است که شخص ازدواج نکند. 27 البته اگر همسر دارید، به خاطر این موضوع، از او جدا نشوید، ولی اگر همسر ندارید، بهتر است ازدواج نکنید. 28 اما اگر شما برادران، تصمیم دارید در همین شرایط نیز ازدواج کنید، اشکالی ندارد، و اگر دختری هم خواست ازدواج کند، گناهی مرتکب نشده است. اما بدانید که ازدواج، مشکلات شما را بیشتر میکند، و من دلم نمیخواهد که شما را در مشکلات ببینم.
29 باید به یاد داشته باشیم که فرصت برای کار خداوند بسیار کم است. به همین دلیل، کسانی که زن دارند، باید تا آنجا که ممکن است، برای کار خداوند آزاد باشند. 30 غم یا شادی یا ثروت، نباید کسی را از خدمت به خداوند باز دارد. 31 آنانی که از امکانات مادی دنیا برخوردارند، طوری زندگی کنند که به این دنیا دلبسته نشوند، زیرا شکل کنونی دنیا بهزودی از بین خواهد رفت.
32 من میخواهم که شما در همه چیز فارغ از اضطراب و نگرانی باشید. مردی که ازدواج نکرده است، میتواند تمام وقت خود را صرف خدمت خداوند کند و تمام فکرش این باشد که او را خشنود سازد. 33 اما مردی که ازدواج کرده است، نمیتواند براحتی خداوند را خدمت کند، زیرا مجبور است در فکر مادیات نیز باشد و بکوشد همسرش را راضی نگاه دارد. 34 در واقع عشق و علاقهٔ او، بین خدا و همسرش تقسیم میشود. همینطور زنی که دیگر متأهل نیست و یا هنوز ازدواج نکرده، میتواند در فکر امور خداوند باشد و اینکه چگونه در جسم و روح مقدّس بماند. اما زن شوهردار باید در فکر کارهایی مانند خانهداری باشد و خواستههای شوهرش را در نظر بگیرد.
35 من این مطالب را برای کمک به شما میگویم، و منظورم این نیست که شما را در قید و بند بگذارم. آرزوی من این است که به شایستگی زندگی کنید و هیچ دغدغهای مانع سرسپردگیتان به خداوند نشود.
36 اگر کسی میبیند که نسبت به دختری که نامزدش است پرهیز ندارد و نمیتواند بر امیال خود مسلط باشد و نامزدش نیز به حد بلوغ رسیده و میخواهد با این دختر ازدواج کند، گناهی مرتکب نشده است. اشکالی ندارد؛ بگذارید ازدواج کند. 37 اما اگر کسی با ارادهای محکم تصمیم گرفته است که ازدواج نکند، و میبیند که نه تمایلی به این کار دارد و نه نیازی به آن، تصمیم عاقلانهای گرفته است. 38 پس کسی که ازدواج میکند، کار خوبی میکند، و کسی که ازدواج نمینماید، کار بهتری میکند.
39 زن تا زمانی که شوهرش زنده است، به او بسته است. اما اگر شوهرش از دنیا برود، میتواند دوباره ازدواج کند، اما فقط با یک ایماندار. 40 ولی به نظر من، بهتر است ازدواج نکند. و من فکر میکنم که آنچه میگویم، از جانب روح خداست.
Chapter 8
ملاحظهٔ حال دیگران
1 سؤال بعدی شما درباره خوردن گوشتی است که برای بتها قربانی شده است. این طرز فکر که «همۀ ما اشخاص دانایی هستیم»، باعث میشود انسان دچار تکبر و غرور شود. اما آنچه موجب استحکام روحانی کلیسا میگردد، محبت است و نه دانش. 2 کسی که تصور میکند همه چیز را میداند، در واقع هنوز خیلی چیزها نمیداند. 3 اما کسی که خدا را دوست میدارد، اوست که خدا میشناسدش.
4 حال به اصل مطلب برگردیم. آیا صحیح است گوشتی را که برای بتها قربانی شده است، بخوریم؟ همه میدانیم که بت، خدا نیست، زیرا فقط یک خدا هست و بس. 5 به عقیدهٔ بعضی از مردم، خدایان بسیاری در آسمان و بر زمین هستند. 6 اما ما میدانیم که فقط یک خدا وجود دارد، یعنی پدر آسمانی ما که تمام چیزها را آفریده و ما را نیز به وجود آورده تا از آن او باشیم. همچنین میدانیم که فقط یک سرور و خداوند وجود دارد، یعنی عیسی مسیح، که همه چیز بهوسیلۀ او آفریده شده و حیات ما از اوست.
7 اما همهٔ ایمانداران از چنین شناختی برخوردار نیستند. بعضیها چنان به این تصور خو گرفتهاند که بتها واقعی هستند که وقتی خوراکی را میخورند که به بتها تقدیم شده، آن را پرستش خدایان واقعی تلقی میکنند و وجدان ضعیفشان آلوده میگردد. 8 اما این را بدانید که خوراک، ما را به خدا نزدیکتر نمیسازد، زیرا نه با خوردن آن بدتر میشویم، و نه با نخوردن آن، بهتر! 9 اما مواظب باشید که مبادا آزادی شما در خوردن چنین گوشتی، موجب لغزش و انحراف مسیحیانی گردد که از شما ضعیفتر هستند.
10 زیرا اگر شخصی که به خاطر وجدان ضعیفش، خوردن گوشت قربانی را درست نمیداند، ببیند که شما با شناخت کاملی که دارید، در نهارخوری بتخانه نشستهاید و مشغول خوردن چنین گوشتی هستید. آیا او نیز ترغیب نمیشود تا خوراکی را که به بتها تقدیم شده، بخورد؟ 11 به این ترتیب، دانایی شما باعث هلاکت آن ایماندار ضعیف میشود که مسیح جانش را به خاطر او فدا کرد. 12 وقتی ایمانداران را ترغیب به انجام کاری میکنید که آن را درست نمیدانند، شما نه تنها نسبت به آنها بلکه نسبت به مسیح نیز گناه میکنید. 13 پس اگر خوردن گوشتی که برای بت قربانی شده است، باعث گناه کردن برادر من میشود، من تا عمر دارم از آن نخواهم خورد، مبادا باعث لغزش او شوم.
Chapter 9
حقوق خدمتگزار خدا
1 آیا مانند هر کس دیگری، آزاد نیستم؟ آیا رسول نیستم؟ آیا خداوندمان، عیسی را ندیدهام؟ آیا شما ثمرۀ کار من در خداوند نیستید؟ 2 حتی اگر برای دیگران رسول نباشم، دستکم برای شما هستم! زیرا شما مُهر تأیید رسالت من در خداوند هستید.
3 جواب من به آنانی که دربارۀ من قضاوت میکنند، این است: 4 آیا ما مانند سایر رسولان، این حق را نداریم که خورد و خوراک خود را از کلیساها تأمین کنیم؟ 5 آیا حق نداریم همسری ایماندار را همراه خود داشته باشیم، همان کاری که سایر رسولان و برادران خداوندمان، عیسی، و پطرس [1] انجام میدهند؟ 6 آیا فقط من و برنابا باید برای تأمین نیازهای خود کار کنیم؟ 7 کدام سرباز است که به هنگام خدمت نظام، خودش مخارجش را تأمین نماید؟ یا کدام باغبان است که درختی غَرس کند ولی اجازه نداشته باشد از میوهٔ آن بخورد؟ یا کدام چوپان است که گلهای را چوپانی کند ولی حق نداشته باشد از شیر آن بنوشد؟ 8 شاید فکر کنید که این نکات را از دیدگاه انسانی میگویم. اما چنین نیست، زیرا قانون خدا نیز همین را میگوید. 9 در تورات موسی نوشته شده که «دهان گاوی را که خرمن میکوبد، نبند و بگذار به هنگام کار، از خرمنت بخورد.» آیا گمان میکنید خدا فقط به فکر گاوها بود که چنین دستوری داد؟ 10 آیا فکر نمیکنید که این دستور را برای ما نیز داده است؟ بله، همینطور است. خدا این حکم را داد تا نشان دهد که مسیحیان باید معاش خدمتگزاران روحانی خود را تأمین کنند. کسی که شخم میزند و خرمن میکوبد، البته باید سهمی از محصول ببرد.
11 ما در دل شما بذر نیکوی روحانی را کاشتهایم. حال، اگر درخواست کمک مالی از شما داشته باشیم، آیا چیز بزرگی خواستهایم؟ 12 اگر دیگران حق دارند از سوی شما حمایت مالی شوند، آیا ما نباید بیشتر حق داشته باشیم؟ اما ما از این حق استفاده نکردیم. بلکه برعکس، هر چیز را تحمل کردیم تا مبادا مانعی بر سر راه انجیل مسیح ایجاد کنیم.
13 آیا نمیدانید که خدا به خدمتگزاران خانهاش اجازه داد تا خوراک خود را از هدایایی که مردم به خانهٔ او میآورند، تأمین نمایند، و خدمتگزاران مذبح نیز از قربانیهای مردم سهمی ببرند. 14 به همین ترتیب، خداوند فرموده است هر که پیام انجیل را اعلام میکند، هزینهٔ زندگیاش باید توسط مسیحیان تأمین شود. 15 اما با وجود این، من هرگز از این حق خود استفاده نکردهام. اگر هم حالا چنین مطلبی را مینویسم، منظورم این نیست که از این پس از کمکهای شما بهرهمند شوم. من ترجیح میدهم از گرسنگی بمیرم، اما این افتخارم را از دست ندهم؛ من افتخار میکنم که پیغام انجیل را بدون دستمزد اعلام میدارم. 16 زیرا انجام این خدمت، به خودی خود برای من امتیازی محسوب نمیشود، چون من موظفم که این خدمت را انجام دهم، و اگر در انجام آن کوتاهی کنم، وای بر من!
17 اگر من به میل خود داوطلب میشدم که خدا را خدمت کنم، در آن صورت توقع دستمزد نیز میداشتم. اما چنین نیست، زیرا خدا خود، مرا برگزیده و این خدمت مقدّس را به من سپرده است و من هیچ اختیاری از خود ندارم. 18 در چنین شرایطی، دستمزد من چیست؟ دستمزد من، همان شادی است که از اعلام خبر خوش انجیل به دست میآورم، آن هم بدون آنکه از کسی کمک مالی بگیرم و یا حق خود را مطالبه کنم.
19 زیرا گرچه آزادم و غلام هیچکس نیستم، اما خود را غلام همه ساختهام تا بتوانم عدۀ بیشتری را برای مسیح به دست آورم. 20 وقتی با یهودیان بودم، مانند خودشان رفتار میکردم تا یهودیان را به سوی مسیح بیاورم. آن هنگام که با کسانی بودم که پیرو شریعت یهود بودند، من نیز زیر شریعت زندگی کردم. گرچه پیرو شریعت نیستم، اما چنین کردم تا آنانی را که زیر شریعت هستند، به سوی مسیح بیاورم. 21 وقتی با غیریهودیانی هستم که از شریعت یهود پیروی نمیکنند، من نیز بدون آن شریعت زندگی میکنم، تا بتوانم ایشان را به سوی مسیح بیاورم. البته شریعت خدا را نادیده نمیگیرم، زیرا از شریعت مسیح اطاعت میکنم. 22 آن هنگام نیز که با ضعیفان به سر میبرم، در ضعفشان شریک میشوم تا ضعیفان را برای مسیح به دست آورم. خلاصه، میکوشم با هر کسی زمینهای مشترک بیابم و هر کاری انجام دهم تا باعث نجات ایشان گردم. 23 تمام این کارها را انجام میدهم تا بتوانم پیام انجیل را به همه برسانم و خود نیز در برکات آن سهیم گردم.
24 مگر نمیدانید که در یک مسابقهٔ دو، همه میدوند اما فقط یک نفر جایزه را میبرد؟ پس شما نیز طوری بدوید تا بَرَنده شوید! 25 ورزشکار به منظور کسب آمادگی برای شرکت در مسابقات، تمرینهای سختی انجام میدهد تا تاجی [2] فانی به دست آوَرَد، ولی ما خود را تحت انضباطی سخت قرار میدهیم تا تاجی جاودانی به دست آوریم. 26 پس من میدَوَم، اما نه مانند کسی که بیهدف است؛ و مشت میزنم، اما نه مثل کسی که مشت به هوا پرتاب میکند؛ 27 من مثل یک ورزشکار با تمرینهای سخت، بدنم را آماده میکنم، و آنقدر بر آن سخت میگیرم تا آن کاری را انجام دهد که باید بکند، نه آنچه را که میخواهد. اگر چنین نکنم میترسم پس از آنکه دیگران را برای شرکت در مسابقه آماده کردم، خودم آماده نباشم و از شرکت در مسابقه محروم گردم.
Chapter 10
درس عبرت از گذشتگان
1 ای برادران عزیز، نباید آنچه را که در زمانهای گذشته برای قوم ما اتفاق افتاد، از یاد ببریم، هنگامی که ایشان در بیابان سفر میکردند، خدا ابری فرستاد تا پیشاپیش آنان حرکت کند و هدایتشان نماید؛ سپس آنان را به سلامت از دریای سرخ عبور داد. 2 در واقع میتوانیم بگوییم که ایشان در دریا و در ابر، تعمید گرفتند و با این کار، نشان دادند که موسی را پیروی خواهند کرد. 3 ایشان همگی همان خوراک روحانی را خوردند 4 و همان آشامیدنی روحانی را نوشیدند. زیرا از آن صخرۀ روحانی مینوشیدند که همراهیشان میکرد، و آن صخره همانا مسیح بود. 5 با این حال، خدا از بیشتر آنان خشنود نبود، و به همین دلیل، اجسادشان در تمام بیابان انداخته و پراکنده شد.
6 این درس عبرتی است برای ما، تا مانند آنان در آرزوی اعمال پلید و شرورانه نباشیم، 7 و همچون آنان به سوی پرستش بتها نرویم. در کتب مقدّس نوشته شده: «قوم برای خوردن و نوشیدن نشستند، و برای لهو و لَعِب به پا خاستند.» 8 همچنین مانند بعضی از آنان نباشیم که مرتکب زنا شدند، و به این سبب فقط در یک روز، بیست و سه هزار نفر از ایشان هلاک گردیدند. 9 صبر و تحمل مسیح را نیز امتحان نکنیم، زیرا عدهای از آنان چنین کردند و از نیش مارهای سمی مردند. 10 همچنین مانند برخی از ایشان، از خدا و کارهای او گله و شکایت نکنیم، زیرا در اثر همین کار بود که خدا فرشتهٔ خود را فرستاد تا نابودشان کند.
11 تمام اتفاقات و بلایایی که بر سر قوم ما آمد، برای این نوشته شد که ما بخوانیم و همان اشتباهات را تکرار نکنیم، تا در این روزهای آخر که دنیا به پایان خود نزدیک میشود، درس عبرتی بگیریم.
12 پس هوشیار باشید و فکر نکنید که از ایشان بهتر هستید! شما نیز ممکن است در دام گناه گرفتار شوید. 13 وسوسهها و آزمایشهایی که به سراغ شما میآیند، از وسوسهها و آزمایشهایی که دیگران دچار آن میشوند، متفاوت نیست. و خدا امین است؛ او اجازه نخواهد داد بیش از حد توانایی خود آزموده شوید. به هنگام آزمایش او راه گریزی نیز به شما نشان خواهد داد تا تاب تحملش را داشته باشید.
14 پس ای عزیزان، با هوشیاری کامل از هرگونه بتپرستی بگریزید. 15 شما اشخاص دانایی هستید؛ خودتان قضاوت کنید که آنچه میگویم درست است یا نه. 16 پیالهای که به هنگام شام خداوند از آن مینوشیم و برای آن دعای برکت میکنیم، آیا به این معنی نیست که هر کس از آن مینوشد، در برکات خون مسیح شریک میشود؟ و نانی که قسمت کرده، با هم میخوریم، آیا نشان نمیدهد که ما با هم در برکات بدن مسیح شریکیم؟ 17 تعداد ما هر قدر هم که باشد، همه از همان نان میخوریم و نشان میدهیم که همه عضو یک بدن میباشیم، یعنی بدن مسیح. 18 قوم اسرائیل را در نظر بگیرید؛ آیا آنانی که از گوشت قربانی میخورند، بهوسیلۀ این عمل با یکدیگر متحد نمیشوند؟
19 پس منظورم چیست؟ آیا منظورم این است که این بتها واقعاً خدا هستند؟ یا اینکه قربانیهایی که به آنها تقدیم میشوند، ارزش و اهمیتی دارند؟ 20 به هیچ وجه! منظورم این است که کسانی که برای این بتها قربانی میآورند، در واقع خود را همراه با قربانیهایشان نه به خدا، بلکه به شیاطین تقدیم میکنند، و من نمیخواهم که هیچیک از شما، با خوردن گوشت این قربانیها، با شیاطین شریک شوید. 21 شما نمیتوانید هم از پیالهٔ سفرهٔ خداوند بنوشید و هم از پیالهٔ سفرهٔ شیطان؛ هم از نان سفرهٔ خداوند بخورید و هم از نان سفرهٔ شیطان.
22 میخواهید چه کنید؟ آیا میخواهید آتش خشم و غضب خداوند را بر ضد خود شعلهور سازید؟ یا میخواهید نشان دهید که از او تواناترید؟ 23 شما میگویید: «اجازه دارم هر کاری انجام دهم»، اما بدانید که هر کاری برایتان سودمند نیست. میگویید: «اجازه دارم هر کاری انجام دهم»، اما هر کاری باعث بنا نمیشود. 24 نباید فقط به فکر خودتان باشید؛ به فکر دیگران هم باشید و نفع دیگران را نیز در نظر بگیرید.
25 پس میتوانید به این صورت عمل کنید: هر گوشتی را که در بازار میفروشند، بخرید و بخورید، و نپرسید که گوشت قربانی بتهاست یا نه، تا وجدانتان ناراحت نشود. 26 زیرا همانطور که در کتب مقدّس آمده: «زمین و هر آنچه در آن است، از آن خداوند میباشد.» [1]مزمور ۲۴:۱
27 اگر شخصی بیایمان، شما را به صرف خوراک دعوت کند، و میخواهید بروید، از هر چه که در سفره است، بخورید و چیزی هم نپرسید. به این ترتیب وجدانتان راحت خواهد بود، چون نمیدانید که گوشت قربانی است یا نه. 28 اما اگر کسی به شما بگوید که این گوشت برای بتها قربانی شده، در آن صورت، از آن گوشت نخورید، هم به خاطر آن کسی که چنین گفته، و هم به خاطر موضوع وجدان. 29 در این مورد وجدان او مهم است، نه وجدان شما.
اما شما ممکن است بپرسید: «چرا من باید به خاطر وجدان دیگران، در قید و بند باشم؟ 30 من خدا را شکر میکنم و خوراکم را با خوشی میخورم. پس چرا باید محکومم کنند، آن هم به این دلیل که تصور میکنند من در اشتباهم؟» 31 جواب سؤال شما این است: تمام کارهای شما، حتی خوردن و نوشیدنتان، همه باید برای جلال و بزرگی خدا باشد. 32 پس مواظب باشید که برای کسی سنگ لغزش نشوید، نه برای یهودیان، نه برای غیریهودیان، نه برای مسیحیان. 33 من نیز به همین روش عمل میکنم و میکوشم در هر کاری همه را خشنود سازم. پس آنچه را که دوست دارم، و یا به نفع خودم میباشد، انجام نمیدهم، بلکه کاری را میکنم که به نفع دیگران است تا ایشان نجات یابند.
Chapter 11
1 پس از من سرمشق بگیرید، چنانکه من نیز از مسیح سرمشق میگیرم.
پوشیده بودن سر زنان به هنگام عبادت
2 برادران عزیز، شما را تحسین میکنم که هر چه به شما آموختم، به یاد دارید و به آنها عمل میکنید. 3 اما میخواهم این موضوع را نیز یادآور شوم که سَرِ هر مرد، مسیح است، و سرِ زن، مرد [1] است، و سرِ مسیح، خدا. 4 به همین دلیل اگر در جلسهای مردی با سر پوشیده، دعا یا نبوّت کند، به سرِ خود بیاحترامی کرده است [2] . 5 همچنین اگر زنی در جلسهای، با سر برهنه دعا یا نبوّت کند، به سرِ خود بیاحترامی کرده است، زیرا این مانند آن است که آن زن، سرش را بتراشد. 6 اگر زن نمیخواهد سر خود را بپوشاند، پس موی سرش را نیز بتراشد! اما چون برای زن شرمآور است که سرش را بتراشد، پس باید سرش را بپوشاند.
7 اما مرد نباید به هنگام عبادت، سر خود را بپوشاند یا کلاهی بر سر داشته باشد، زیرا مرد به صورت خدا سرشته شده و جلال او را منعکس میسازد. اما زن منعکسکنندۀ جلال و شکوه مرد است. 8 نخستین مرد، از زن به وجود نیامد، بلکه اولین زن از مرد به وجود آمد. 9 در ضمن، نخستین مرد که آدم بود، برای حوا آفریده نشد، بلکه حوا برای آدم آفریده شد. 10 به همین دلیل، و نیز به خاطر فرشتگان که نظارهگر هستند، زن باید سر خود را بپوشاند تا نشان دهد که تحت اقتدار قرار دارد.
11 اما در میان قوم خداوند [3] هم زن به مرد محتاج است و هم مرد به زن. 12 زیرا با اینکه اولین زن از مرد پدید آمد، ولی از آن پس، تمام مردها از زن به دنیا آمدهاند. اما به هر حال مرد و زن هر دو از خالق خود، خدا میباشند. 13 حال، نظر خودتان در این باره چیست؟ آیا درست است که زن در یک جمع، بدون پوشش سر دعا کند؟ 14 آیا این بدیهی نیست که اگر مردی موی بلند داشته باشد، برایش شرمآور است؟ 15 و آیا موی بلند موجب افتخار و شادی زن نیست؟ زیرا این مو بهعنوان پوشش به او داده شده است. 16 اما اگر کسی میخواهد در این باره بحث و مجادله کند، تنها چیزی که میتوانم به او بگویم این است که ما همیشه این را تعلیم دادهایم که زن به هنگام دعا یا نبوّت، باید سر خود را بپوشاند. تمام کلیساها نیز در این امر توافق دارند.
نحوهٔ شرکت در شام خداوند
17 اما در آنچه الان به شما مینویسم نمیتوانم شما را تحسین کنم. زیرا شنیدهام که وقتی برای شرکت در شام خداوند گرد هم میآیید، ضرری که به شما وارد میآید، بیش از نفع آن است. 18 نخست اینکه میشنوم وقتی بهعنوان کلیسا گرد هم میآیید، در میان شما تفرقهها و جداییها وجود دارد، و تا حدی این گفتهها را باور میکنم. 19 تردیدی نیست که باید میان شما اختلافاتی باشد، تا مشخص شود که کدام یک از شما مورد تأیید خدا هستید.
20 وقتی برای خوردن دور هم جمع میشوید، آنچه میخورید در واقع شام خداوند نیست. 21 زیرا شنیدهام که بعضی بدون آنکه منتظر دیگران باشند، با عجله شام خودشان را میخورند و آن را با دیگری تقسیم نمیکنند. پس به بعضیها خوراک کافی نمیرسد و گرسنه میمانند، در حالی که دیگران آنقدر خورده و نوشیدهاند که مست شدهاند. 22 آیا این راست است؟ مگر نمیتوانید خوراکتان را در خانه بخورید تا باعث بیحرمتی کلیسا نشوید و فقرا را که نمیتوانند با خود خوراک بیاورند، خجالتزده نسازید؟ به شما چه بگویم؟ آیا شما را تحسین کنم؟ هرگز!
23 این است آنچه خود خداوندمان عیسی مسیح دربارهٔ این شام فرموده است و من قبلاً آن را به شما تعلیم دادهام: خداوند ما عیسی، در شبی که یهودا به او خیانت کرد، نان را به دست گرفت، 24 و پس از شکرگزاری، آن را پاره کرد و به شاگردان خود داد و گفت: «این بدن من است که در راه شما فدا میکنم. این را به جا آورید.» 25 همچنین پس از شام، جام را برداشت و گفت: «این جام، نشانهٔ پیمان جدید میان خدا و قومش است، پیمانی که با خون خود آن را مهر میکنم. هر بار که از آن مینوشید، به یاد من باشید.» 26 به این ترتیب، هر بار که این نان را میخورید و از این پیاله مینوشید، در واقع این حقیقت را اعلام میکنید که مسیح برای نجات شما، جان خود را فدا کرده است. پس تا زمان بازگشت خداوند، این را نگاه دارید.
27 بنابراین، اگر کسی به طور ناشایست از این نان بخورد و از این پیاله بنوشد، به بدن و خون خداوندمان عیسی مسیح بیاحترامی کرده و نسبت به آنها مرتکب گناه شده است. 28 به همین دلیل است که هر کس پیش از آنکه از نان بخورد و از پیاله بنوشد، باید خود را بیازماید. 29 زیرا اگر کسی به طور ناشایسته از نان بخورد و از پیاله بنوشد، یعنی تشخیص ندهد که بدن مسیح همان کلیساست، با شرکت در آن، خود را در نظر خدا محکوم کرده است، چون به مرگ مسیح بیحرمتی نموده است. 30 از اینروست که بسیاری از شما ضعیف و بیمارند و حتی بعضی مردهاند.
31 اما اگر خود را امتحان کنید، دیگر خدا شما را محکوم و تنبیه نخواهد نمود. 32 اما حتی اگر خداوند ما را محکوم و تنبیه کند، به این منظور است که در آینده با سایر مردم دنیا مورد محاکمه و داوری قرار نگیریم. 33 پس ای برادران عزیز، هنگامی که برای شام خداوندمان عیسی مسیح جمع میشوید، صبر کنید تا دیگران هم بیایند. 34 اگر کسی خیلی گرسنه است، در خانه بخورد تا وقتی با دیگران جمع میشود، باعث محکومیت و مجازات خود نشود.
وقتی آمدم، به مسائل دیگر نیز رسیدگی خواهم کرد.
Chapter 12
عطایای روحالقدس
1 حال، ای برادران و خواهران، میخواهم در خصوص عطایای روحالقدس نکاتی بنویسم تا برداشت نادرست از آن نداشته باشید. 2 میدانید که پیش از ایمان آوردن به خداوند، در میان بتهایی که قادر به سخن گفتن نبودند، سرگردان بودید و از یک بت به بت دیگر پناه میبردید. 3 اما اکنون به کسانی برمیخورید که ادعا میکنند از جانب روح خدا برایتان پیغامی دارند. چگونه میتوان دانست که آیا ایشان واقعاً از جانب خدا الهام یافتهاند، یا اینکه فریبکارند؟ راهش این است: کسی که تحت قدرت روح خدا سخن میگوید، هرگز نمیتواند عیسی را لعنت کند. هیچکس نیز نمیتواند با تمام وجود عیسی را خداوند بخواند، جز اینکه روحالقدس این حقیقت را بر او آشکار ساخته باشد.
4 گرچه عطایا گوناگونند، اما سرچشمۀ همۀ آنها همان روحالقدس است. 5 گرچه خدمات گوناگونند، اما همۀ ما همان خداوند را خدمت میکنیم. 6 خدا به روشهای گوناگون کار میکند، اما این کارها را در همگی ما همان خداست که بهعمل میآورد.
7 به هر یک از ما عطایی داده شده تا بتوانیم همدیگر را کمک کنیم. 8 روح خدا به یک شخص عطای بیان پیامی پر از حکمت را میبخشد، و همان روح به شخصی دیگر، عطای بیان پیامی پر از معرفت و شناخت را. 9 او به یکی ایمانی فوقالعاده عطا مینماید، و به دیگری قدرت شفای بیماران را میبخشد. 10 به یکی قدرت انجام معجزات میدهد، به دیگری عطای نبوّت کردن. به یکی عطای تشخیص میان روحها را میبخشد. باز به یکی این عطا را میبخشد که بتواند به هنگام دعا به زبانهایی که نیاموخته است، سخن گوید، و به دیگری عطای ترجمهٔ این زبانها را میدهد. 11 اما تمام این عطایا از جانب یک روح، یعنی همان روحالقدس است، و اوست که تصمیم میگیرد به هر کس چه عطایی ببخشد.
یک بدن، اما اعضای متعدد
12 بدن یکی است اما اعضای بسیار دارد. وقتی تمام این اعضا کنار هم قرار میگیرند، بدن تشکیل میشود. بدنِ مسیح نیز همینطور است. 13 زیرا ما همگی بهوسیلۀ یک روح، یعنی روحالقدس، تعمید یافتیم تا بدنی واحد را تشکیل دهیم – خواه یهودی باشیم و خواه غیریهودی، چه برده باشیم و چه آزاد – و به همۀ ما از همان روحالقدس داده شد تا بنوشیم.
14 بله، بدن فقط دارای یک عضو نیست، بلکه اعضای گوناگون دارد. 15 اگر پا بگوید: «من چون دست نیستم، جزو بدن نمیباشم»، آیا این گفته دلیل میشود که پا جزو بدن نباشد؟ 16 یا اگر گوش بگوید: «من چون چشم نیستم، جزو بدن به حساب نمیآیم»، چه پیش میآید؟ آیا این سخن، گوش را از سایر اعضای بدن جدا میکند؟ 17 اگر تمام بدن چشم بود! در آن صورت چگونه میتوانستید بشنوید؟ یا تمام بدن گوش بود! چگونه میتوانستید چیزی را بو کنید؟
18 اما همانطور که مشاهده میشود، خدا هر عضوی را درست آن گونه که در نظر داشت، در بدن قرار داده است. 19 اگر همۀ اعضا یکسان و یکی بودند، دیگر بدنی وجود نمیداشت! 20 بله، اعضا بسیارند، ولی بدن یکی است.
21 چشم هرگز نمیتواند به دست بگوید: «من احتیاجی به تو ندارم.» سر هم نمیتواند به پاها بگوید: «من نیازی به شما ندارم.» 22 برعکس، بعضی از اعضا که ضعیفترین و کماهمیتترین اعضا به نظر میرسند، در واقع بیش از بقیه ضروری هستند، 23 و اعضایی را که به باور ما کمتر قابل احترام هستند، با دقت بیشتری میپوشانیم، و اعضایی را که زیبا نیستند بطور خاص زینت میدهیم. 24 در حالی که اعضای زیبای بدن ما، نیاز به چنین توجهی ندارند. بنابراین، خدا اعضای بدن را طوری در کنار هم قرار داده است که به اعضای به ظاهر کماهمیت، احترام و توجه بیشتری شود؛ 25 تا به این ترتیب در میان اعضای بدن هماهنگی ایجاد شود و هر عضو همانقدر که به خود علاقه و توجه دارد، به اعضای دیگر نیز علاقمند باشد. 26 به این ترتیب، اگر عضوی از بدن دچار دردی شود، تمام اعضای بدن با آن همدردی میکنند؛ و اگر افتخاری نصیب یک عضو گردد، تمام اعضا با او شادی مینمایند.
27 مقصودم از این سخنان این است که شما همگی با هم بدن مسیح هستید، اما هر یک به تنهایی عضوی مستقل و ضروری در این بدن میباشید. 28 برخی از اعضایی که خدا در کلیسا، یعنی در بدن مسیح، مقرر فرموده است، اینها هستند:
نخست رسولان، یعنی فرستادگان مسیح.
دوم انبیا، یعنی کسانی که با الهام از خدا، پیام میآورند.
سوم معلمان، یعنی کسانی که کلام خدا را به دیگران تعلیم میدهند.
سپس آنانی که معجزه بهعمل میآورند.
آنانی که دارای عطای شفا هستند.
کسانی که عطای کمک به دیگران را دارند.
آنانی که عطای رهبری و مدیریت دارند.
افرادی که عطای سخن گفتن به انواع مختلف زبانها را دارند، زبانهایی که قبلاً نیاموختهاند.
29 آیا در کلیسا همه رسول هستند؟ آیا همه نبی هستند؟ آیا همه معلمند؟ آیا همه قادرند معجزه کنند؟ 30 آیا همه عطای شفا دارند؟ آیا همه عطای سخن گفتن به زبانهای نیاموخته را دارند؟ یا همه عطای ترجمهٔ این زبانها را دارند؟ 31 حال، با اشتیاق تمام، در پی عطایای برتر و سودمندتر باشید.
محبت، بزرگترین عطا
و اکنون عالیترین طریق را به شما نشان خواهم داد.
Chapter 13
1 اگر عطای سخن گفتن به زبانهای مردمان و فرشتگان را داشته باشم، زبانهایی که هیچگاه نیاموختهام، اما در وجود خود نسبت به انسانها محبتی نداشته باشم، همچون زنگی پُرطنین و سِنجی پرهیاهو خواهم بود. 2 اگر عطای نبوّت داشته باشم و بتوانم تمام اسرار و علوم را درک کنم، یا اگر چنان ایمانی داشته باشم که به فرمان من کوهها جابهجا گردند، اما انسانها را دوست نداشته باشم، هیچ هستم. 3 اگر تمام اموال خود را به فقرا ببخشم، و بدن خود را بدهم تا در میان شعلههای آتش سوزانده شود، اما نسبت به انسانها محبتی نداشته باشم، هیچ سودی نخواهم برد.
4 کسی که محبت دارد، صبور است و مهربان؛ حسود نیست و به کسی رشک نمیبرد؛ مغرور نیست و هیچگاه خودستایی نمیکند؛ 5 به دیگران بیاحترامی و بینزاکتی نمیکند؛ اصراری ندارد که همه چیز به دلخواه او انجام پذیرد و خودمحور و خودبین نیست؛ زود خشمگین نمیشود، و حساب خطاهای دیگران را نگاه نمیدارد؛ 6 هرگز از بیانصافی و بیعدالتی خوشحال نمیشود، بلکه از پیروز شدن حقیقت شاد میگردد. 7 محبت ما را قادر میسازد که همه سختیها را تحمل کنیم، ایمان خود را در هر شرایطی نگاه داریم، اعتماد خود را به خدا حفظ کنیم، و هر اتفاقی بیفتد، شکیبا باقی بمانیم.
8 همهٔ عطایایی که خدا به ما میبخشد، روزی به انتها خواهد رسید. نبوّتها، سخن گفتن به زبانها و دانستن علم و اسرار، روزی پایان خواهد پذیرفت. اما محبت تا ابد باقی خواهد ماند و از میان نخواهد رفت. 9 در حال حاضر، با وجود تمام این عطایا، علم و نبوّتهای ما جزئی و ناقص است. 10 اما زمانی که کامل آید، دیگر نیازی به این عطایا نخواهد بود.
11 میتوانم این مثال را بیاورم که به هنگام کودکی، مانند یک کودک سخن میگفتم و مانند یک کودک تفکر و استدلال میکردم. اما چون بالغ شدم، فکرم رشد کرد و کارهای کودکانه را ترک گفتم. 12 آنچه اکنون میبینیم و میدانیم، مبهم و تیره است؛ اما روزی همه چیز را واضح و روشن خواهیم دید، به همان روشنی که خدا اکنون قلب ما را میبیند.
13 پس، سه چیز همیشه باقی خواهند ماند: ایمان، امید و محبت، اما از همهٔ اینها بزرگتر، محبت است.
Chapter 14
عطای نبوّت و زبانها
1 پس، محبت را مهمترین هدف زندگی خود بسازید. اما در عین حال، مشتاقانه دعا کنید تا روحالقدس عطایای روحانی را نیز به شما عنایت کند، خصوصاً عطای نبوّت را. 2 زیرا کسی که به زبانهای نیاموخته سخن میگوید، روی سخنش با افراد نیست، بلکه با خداست، چرا که دیگران نمیتوانند گفتههایش را درک کنند. او بهواسطۀ روحالقدس، رازها را بیان میکند. 3 اما کسی که نبوّت میکند، یعنی پیغامهای خدا را به ایمانداران اعلام میدارد، با این کار به آنان کمک مینماید تا رشد کنند، تشویق شوند و تسلی یابند. 4 پس، کسی که به زبانها سخن میگوید، فقط به رشد خود کمک میکند، اما آنکه نبوّت مینماید، به رشد تمام کلیسا کمک میکند.
5 آرزوی من این است که همهٔ شما به زبانها سخن بگویید، اما بیشتر میخواهم که نبوّت کنید، زیرا نبوّت کردن بهتر است از سخن گفتن به زبانها، مگر آنکه کسی بتواند مطلبی را که شما به زبانهای غیر میگویید، برای دیگران ترجمه کند تا ایشان نیز از آن بهرهمند شوند.
6 و حال، برادران و خواهران عزیز، اگر نزد شما بیایم و به زبانهای نیاموخته سخن گویم، چه نفعی به شما خواهم رساند؟ اما اگر برایتان پیامی بیاورم که خدا برایم مکشوف ساخته، یا شناخت و معرفتی خاص، و یا نبوّت یا تعلیمی بیاورم، در این صورت به شما نفع رساندهام. 7 حتی سازهایی مثل نی و چنگ، اگر به طور واضح نواخته نشوند، چگونه میتوان آهنگ آنها را تشخیص داد؟
به همین ترتیب، اگر ما هم به زبان قابل درک سخن نگوییم، دیگران چگونه سخنان ما را درک خواهند کرد؟ 8 یا اگر در میدان جنگ، شیپور آمادهباش را ننوازند، چه کسی خود را برای نبرد آماده خواهد ساخت؟ 9 به همین صورت، اگر با زبان خود، سخنان نامفهوم بگویید، چگونه کسی میتواند بداند که چه میگویید؟ انگار که گفتههایتان در هوا گُم میشوند!
10 بدون شک در دنیا زبانهای بسیار زیادی وجود دارند. اما هیچیک بیمعنی نیست. 11 اما اگر من زبان دیگری را نفهمم، او برای من همچون یک بیگانه است و من هم برای او. 12 این در مورد شما نیز صادق است. از آنجا که تا این حد مشتاق عطایای روحالقدس هستید، خواهان عطایایی باشید که برای رشد تمام کلیسا مفیدند.
13 هر که عطای سخن گفتن به زبانها را دارد، باید دعا کند تا خدا به او عطای ترجمهٔ این زبانها را نیز بدهد. 14 زیرا اگر به زبانی دعا کنم که آن را درک نمیکنم، در واقع روح من دعا میکند، اما عقلم بیبهره میمانَد. 15 پس چه کنم؟ هم در روح دعا خواهم کرد و هم با عقلم؛ هم با روح سرود خواهم خواند و هم با عقل و درک خود، به گونهای که همه بفهمند. 16 زیرا اگر شما خدا را به زبانی شکر گویید که فقط روح خودتان درک میکند، چگونه دیگران بتوانند به دعای شکرگزاری شما آمین بگویند، در حالی که نمیفهمند چه میگویید؟ 17 شکی نیست که شما بسیار عالی خدا را شکر میگویید، اما حاضرین بهرهای نمیبرند.
18 خدا را شکر که بیش از همهٔ شما به زبانها سخن میگویم. 19 اما در جلسۀ کلیسایی ترجیح میدهم پنج کلمه به زبانی سخن بگویم که همه بفهمند و استفاده کنند، تا اینکه هزاران کلمه به زبانهای غیر بگویم که کسی درک نمیکند.
20 برادران عزیز، در درک این مطالب مانند کودکان نباشید. در درک و فهم امور روحانی، همچون مردان خردمند و دانا باشید، اما در بدی کردن مانند کودکان! 21 در کتب مقدّس چنین نوشته شده: «من به زبانهای غریب و با لبهای بیگانگان با این قوم سخن خواهم گفت. با این همه به من گوش نخواهند داد.» [1]اشعیا ۲۸:۱۱
22 پس میبینید که سخن گفتن به زبانها، نشانهٔ قدرت خدا برای ایمانداران نیست، بلکه نشانهای است برای بیایمانان. اما نبوّت، برای بیایمانان نیست، بلکه برای ایمانداران است. 23 پس اگر فردی بیایمان یا کسی که این عطایا را ندارد، به جمع شما داخل شود و بشنود که شما همه به زبانهای غیر سخن میگویند، بیتردید تصور خواهد کرد که دیوانهاید. 24 اما اگر همه نبوّت کنید، و همان موقع یک غیرمسیحی یا شخصی که فاقد این عطایا است وارد شود، گناهانش را احساس کرده، از سوی همه محکوم خواهد شد. 25 آنگاه پرده از افکار پنهان او برداشته شده، به زانو خواهد افتاد و خدا را پرستش کرده، خواهد گفت: «براستی که خدا در میان شماست.»
نظم و ترتیب در مجالس عبادتی
26 پس، ایمانداران عزیز، مقصود خود را به طور خلاصه بیان میکنم. وقتی برای عبادت در کلیسا جمع میشوید، یکی از شما سرود بخواند، دیگری کلام خدا را تعلیم دهد، یکی دیگر مکاشفهای را که از خدا دریافت کرده بیان نماید، یک نفر نیز به زبانهای غیر سخن بگوید و دیگری آن را ترجمه کند. اما هر چه انجام میشود، باید برای همهٔ ایمانداران مفید باشد و باعث تقویت و رشد روحانی ایشان گردد. 27 اگر کسانی میخواهند به زبانهای غیر سخن بگویند، تعدادشان نباید بیش از دو یا سه نفر باشد، آن هم به نوبت. یک نفر نیز باید این زبانها را ترجمه کند. 28 اما اگر کسی نباشد که ترجمه کند، ایشان باید در سکوت با خود و با خدا به زبانهای غیر سخن گویند، نه در حضور همه و با صدای بلند.
29 اگر کسانی هستند که نبوّتی از جانب خدا دارند، بهتر است دو یا سه نفر از ایشان به نوبت پیغام خدا را اعلام نمایند و دیگران آن را بسنجند. 30 در ضمن اگر پیغام یا مطلبی از جانب خدا بر شخص دیگری آشکار شود، آن کسی که مشغول سخن گفتن است، باید ساکت شود. 31 به این ترتیب، تمام کسانی که پیغامی از سوی خداوند دریافت کردهاند، خواهند توانست یکی پس از دیگری پیغام خدا را اعلام کنند تا همه تعلیم بگیرند و تشویق و تقویت شوند. 32 روحِ انبیا مطیع انبیاست. 33 خدا هرج و مرج را دوست ندارد، بلکه هماهنگی و نظم و ترتیب را.
همانگونه که در تمام کلیساها مشاهده میشود، 34 زنان در جلسات باید ساکت باشند. آنها نباید سخن بگویند بلکه گوش کنند و اطاعت نمایند، چنانکه کتاب تورات میفرماید. 35 اگر سؤالی نیز دارند، در خانه از شوهران خود بپرسند، چون صحیح نیست که زنان در جلسات کلیسا گفتگو و اظهار نظر کنند. [2]۴۰
36 آیا کلام خدا از شما سرچشمه گرفته است، یا شاید فکر میکنید که فقط شما ارادهٔ خدا را میشناسید و بس؟ در این صورت سخت در اشتباه هستید! 37 اگر ادعا میکنید که عطای نبوّت و یا سایر عطایای روحالقدس را دارید، پس باید اولین کسانی باشید که دریابید آنچه میگویم، احکام خود خداوند است. 38 اما اگر کسی باز مخالف است، بگذار در نادانی خود باقی بماند.
39 پس ای برادران و خواهران عزیز، با اشتیاق بسیار خواهان عطای نبوّت باشید و در ضمن کسی را از سخن گفتن به زبانها منع نکنید. 40 هر کاری به جای خود نیکوست و باید با نظم و ترتیب انجام شود.
Chapter 15
رستاخیز مسیح از مردگان
1 حال، ای برادران و خواهران، بگذارید بار دیگر آن انجیل را به یاد شما آورم، همان خبر خوشی را که قبلاً به شما اعلام کردم و شما هم آن را پذیرفتید و هنوز نیز بر آن استوارید. 2 همین خبر خوش است که اگر به آن ایمان داشته باشید، باعث نجاتتان میگردد، مگر آنکه ایمانتان واقعی نباشد.
3 من آنچه را که مهمترین مطلب بود و به خودم نیز رسیده بود، به شما انتقال دادم، یعنی این حقایق را که مسیح طبق نوشتههای کتب مقدّس، جان خود را در راه آمرزش گناهان ما فدا کرد و مرد، 4 در قبر گذاشته شد و مطابق همین کتب روز سوم زنده گردید و از قبر بیرون آمد. 5 سپس، پطرس و بعد، بقیهٔ آن دوازده رسول او را دیدند. 6 سپس او خود را به بیش از پانصد نفر از برادران ما ظاهر کرد، که بسیاری از ایشان هنوز زندهاند و بعضی نیز فوت شدهاند. 7 بعد از آن، یعقوب و همهٔ رسولان او را دیدند. 8 آخر از همه، من نیز او را دیدم. در واقع، من همچون طفلی بودم که پیش از وقت به دنیا آمده باشد، 9 زیرا من از تمام رسولان کوچکتر هستم، چون بعد از آن بدیهایی که به کلیسای خدا روا داشتم، حتی لیاقت ندارم نام خود را رسول بگذارم.
10 اما اکنون هر چه هستم، به خاطر فیض خداست، و این فیض و لطف او در حق من بینتیجه هم نبوده است، زیرا من از سایر رسولان نیز بیشتر زحمت کشیدهام، البته نه من، بلکه فیض خدا که با من بود. 11 به هر حال، فرقی نمیکند که من بیشتر زحمت کشیدهام یا ایشان. مهم این است که ما انجیل را به شما اعلام کردیم و شما نیز به آن ایمان آوردید.
رستاخیز مردگان
12 اما اگر پیغامی که ما اعلام کردیم، این بود که مسیح از مردگان برخاسته است و شما نیز به آن ایمان آوردید، پس چگونه است که بعضی از شما اکنون میگویید که مردهها هرگز زنده نخواهند شد؟ 13 چون اگر مردهها در روز قیامت زنده نخواهند شد، بنابراین مسیح هم زنده نشده است؛ 14 و اگر مسیح زنده نشده است، پس تمام پیغامها و موعظههای ما باطل است و ایمان و اعتماد شما نیز به خدا، بیاساس و بیهوده میباشد. 15 در این صورت، ما رسولان نیز همه دروغگو هستیم، زیرا گفتهایم که خدا مسیح را زنده کرده و از قبر بیرون آورده است؛ اگر قیامت مردگان وجود نداشته باشد، این گفتهٔ ما نیز دروغ است. 16 اگر قیامت مردگان وجود ندارد، مسیح نیز زنده نشده است. 17 و اگر مسیح زنده نشده، ایمان شما نیز بیفایده است، و هنوز زیر سلطۀ گناهانتان هستید. 18 در این صورت، تمام ایماندارانی که تا به حال مردهاند، هلاک شدهاند. 19 اگر امید ما به مسیح فقط برای زندگی در این دنیا باشد، از تمام مردم دنیا بدبختتریم.
20 اما واقعیت این است که مسیح پس از مرگ، زنده شد؛ او نخستین فرد از میان کسانی است که زنده خواهند شد.
21 همانطور که به سبب گناهِ آدم، مرگ به این دنیا آمد، در اثر کار نجاتبخش مسیح نیز زندگی پس از مرگ نصیب ما شد. 22 زیرا همانگونه که همه به دلیل تعلق به «آدم» میمیرند، همۀ آنانی نیز که متعلق به مسیح میگردند، بار دیگر زنده خواهند شد. 23 اما هر کس به نوبت خود: نخستین کسی که زنده شد، مسیح بود؛ سپس به هنگام بازگشت او، تمام آنانی که به او تعلق دارند، زنده خواهند شد. 24 پس از آن، آخرت فرا خواهد رسید. در آن زمان، مسیح تمام دشمنان خود را نابود خواهد ساخت و سلطنت را به خدای پدر واگذار خواهد کرد. 25 زیرا سلطنت مسیح تا زمانی خواهد بود که همهٔ دشمنان خود را نابود سازد. 26 آخرین دشمن او مرگ است، که آن هم باید مغلوب و نابود شود. 27 چون در کتب مقدّس آمده: «خدا همه چیز را زیر پاهای او نهاد.» البته وقتی میگوید «همه چیز» زیر پاهای او نهاده شد، معلوم است که این خودِ خدا را، که همه چیز را زیر پاهای مسیح نهاد، شامل نمیشود. 28 سرانجام، وقتی مسیح بر تمام دشمنان خود پیروزی یافت، آنگاه خود او نیز که پسر خداست، خود را تحت فرمان پدرش، خدا قرار خواهد داد تا خدا که او را بر همه چیز مسلط ساخته بود، بر کُلّ عالم هستی حاکم شود.
29 اما اگر مردگان هیچگاه زنده نخواهند شد، پس چرا بعضی به جای مردهها تعمید میگیرند؟ این تعمید چه فایدهای دارد، مگر اینکه ایمان داشته باشند که روزی مردهها دوباره زنده خواهند شد؟ 30 یا ما چرا هر روز جانمان را به خطر میاندازیم و هر لحظه با مرگ دست و پنجه نرم میکنیم؟ 31 به افتخاری که به رشد روحانی شما در خداوند ما عیسی مسیح دارم، سوگند که من هر روز با مرگ روبرو میشوم. 32 و اگر برای مردگان قیامتی نباشد، پیکار من با حیوانات درنده یعنی همان مردمان شهر افسس، چه سودی داشت؟ اگر قیامتی نیست، «بیاید بخوریم و بنوشیم، چون فردا میمیریم.»
33 فریب کسانی را که چنین سخنانی میگویند، نخورید، زیرا «همنشینی با افراد ناباب، خلق و خوی نیکو را فاسد میسازد». 34 به خود آیید و درست بیندیشید و دست از راههای گناهآلود خود بشویید، زیرا برخی از شما آنچه را که دربارۀ خدا آموخته بودند، از یاد بردهاند. این را میگویم تا شما را خجل سازم.
شناخت واقعیت قیامت از طبیعت
35 اما شاید کسی بپرسد: «چگونه مردگان زنده خواهند شد؟ به هنگام زنده شدن، چه نوع بدنی خواهند داشت؟» 36 چه سؤال ناآگاهانهای! جواب سؤالتان را میتوانید در باغچهٔ خانهتان بیابید! وقتی دانهای در خاک میکارید، پیش از آنکه سبز شود، نخست میپوسد و میمیرد؛ 37 و هنگامی که سبز میشود، شکلش با آن دانهای که کاشتید، خیلی فرق دارد. زیرا چیزی که شما میکارید، دانهٔ کوچکی است، خواه گندم، خواه دانهای دیگر. 38 اما خدا به آن دانه، بدنی تازه و زیبا میدهد، همان بدنی که اراده کرده است. از هر نوع دانه، گیاهی خاص به وجود میآید. 39 درست همانگونه که دانهها و گیاهان با هم فرق دارند، بدنها نیز با هم فرق دارند. بدن انسانها، حیوانات، ماهیها و پرندگان، همه با هم فرق دارند. 40 بدنی که فرشتگان آسمان دارند، با بدن ما تفاوت بسیار دارد، و جلوهٔ بدن آنان با جلوهٔ بدن ما نیز متفاوت است. 41 خورشید یک نوع زیبایی و شکوه دارد و ماه و ستارگان، نوعی دیگر. حتی ستارهها از لحاظ زیبایی و درخشندگی با یکدیگر فرق دارند.
42 در قیامت مردگان نیز چنین خواهد بود. بدنی که بههنگام مرگ، در زمین کاشته میشود، فاسدشدنی است، اما بدنی که برمیخیزد، هرگز فاسد نخواهد شد. 43 در ذلّت کاشته میشود، اما در جلال برمیخیزد. در ضعف کاشته میشود، اما در قوّت برمیخیزد. 44 بدنی طبیعی کاشته میشود، اما بدنی روحانی برمیخیزد. زیرا همانگونه که بدن طبیعی وجود دارد، بدن روحانی نیز وجود دارد.
45 چنانکه در کتب مقدّس نوشته شده است: «اولین انسان یعنی آدم، موجود زندهای شد». اما آدمِ آخر، یعنی مسیح، روحِ حیاتبخش شد. 46 پس، نخست باید این بدن نفسانی را داشته باشیم، سپس در آینده خدا بدن روحانی و آسمانی را به ما خواهد داد. 47 آدم اول از خاک زمین آفریده شد، اما آدم دوم یعنی مسیح، از آسمان آمد. 48 هر یک از ما انسانها، بدنی خاکی داریم، شبیه بدن آدم. همچنین آنانی که از آن مسیح میگردند، همانند او بدنی آسمانی خواهند یافت. 49 همانطور که در حال حاضر، هر یک از ما بدنی داریم مانند بدن آدم، روزی هم بدنی خواهیم داشت، مانند بدن مسیح. 50 ای عزیزان، مقصودم این است که بدن خاکی که از گوشت و خون ساخته شده است، نمیتواند وارد ملکوت خدا شود، و این بدنهای فانی ما، درخور زندگی جاوید نیستند.
51 حال، رازی شگفتانگیز را با شما در میان میگذارم: ما همگی نخواهیم خوابید [1] ، بلکه همگی تبدیل خواهیم یافت. 52 زمانی که شیپور آخر از آسمان به صدا درآید، در یک لحظه، در یک چشم بر هم زدن، همهٔ ایماندارانی که مردهاند، با بدنی فناناپذیر زنده خواهند شد. آنگاه ما نیز که هنوز زندهایم، ناگهان تبدیل خواهیم پذیرفت و بدنی نو خواهیم یافت. 53 زیرا بدنهای فاسدشدنی باید به بدنهایی فسادناپذیر، و بدنهای فانی به بدنهایی نامیرا تبدیل شوند.
54 آنگاه وقتی بدن فاسدشدنی آن بدن فسادناپذیر را پوشید، و بدن فانی آن بدن نامیرا را، آنگاه کلامی که نوشته شده، عملی خواهد گردید که میفرماید: «مرگ در پیروزی بلعیده شده. 55 ای گور، پیروزی تو کجاست؟ ای مرگ، نیش تو کجاست؟» 56 زیرا گناه آن نیشی است که منجر به مرگ میشود، و قدرت خود را نیز از شریعت دریافت میکند. 57 خدا را شکر برای تمام اینها! اوست که ما را بهوسیلۀ خداوندمان عیسی مسیح پیروز میگرداند.
58 بنابراین، ای عزیزان، در ایمان قوی و ثابتقدم بمانید و همواره با اشتیاق تمام، مشغول خدمت به خداوند باشید، زیرا میدانید زحمتی که برای خداوند میکشید، بینتیجه نیست.
Chapter 16
جمعآوری هدایا برای مسیحیان اورشلیم
1 اما دربارهٔ هدایایی که در نظر دارید برای مسیحیان اورشلیم بفرستید، میتوانید چنین عمل کنید (به کلیساهای ایالت غلاطیه نیز همین روش را پیشنهاد کردم): 2 در نخستین روز هر هفته یعنی یکشنبه، هر یک از شما به نسبت درآمدی که داشتهاید، مبلغی را برای این کار کنار بگذارید. برای جمعآوری این مبالغ، منتظر آمدن من نباشید. 3 وقتی آمدم، هدایای پر مهر شما را همراه نامه، به دست اشخاص قابل اعتمادی که خودتان تعیین کردهاید، به اورشلیم خواهم فرستاد. 4 اگر صلاح باشد که من هم با ایشان بروم، خواهم رفت.
برنامههای پولس
5 من نخست به مقدونیه خواهم رفت، اما در آنجا زیاد نخواهم ماند. سپس به دیدن شما خواهم آمد. 6 احتمال دارد بتوانم کمی بیشتر نزد شما بمانم، شاید تمام زمستان را. آنگاه با کمک شما به سفر ادامه خواهم داد. 7 زیرا این بار نمیخواهم فقط بر سر راه، شما را ملاقات کنم، بلکه به خواست خداوند در نظر دارم مدتی نزد شما بمانم.
8 اما تا عید پنتیکاست در اینجا یعنی در «افسس» خواهم ماند، 9 زیرا برای اعلام و تعلیم پیغام انجیل فرصت خوبی وجود دارد، گرچه تعداد مخالفان نیز کم نیست.
10 هرگاه «تیموتائوس» نزد شما آید، از او به گرمی پذیرایی کنید، زیرا او نیز مانند من مشغول خدمت به خداوند است. 11 اجازه ندهید کسی به او به دیدۀ تحقیر بنگرد، بلکه او را به سلامتی روانه سازید تا با دلگرمی نزد من بازگردد، زیرا چشم به راه او و سایر برادران هستم. 12 از اپلس خواهش کردم که همراه ایشان به ملاقات شما بیاید، اما به نظر او، خواست خدا نیست که اکنون بیاید. اما هرگاه فرصت کند، خواهد آمد.
13 هوشیار باشید؛ در ایمان استوار بمانید؛ شجاع و قوی باشید. 14 کارهای شما، همه با محبت باشد.
15 استیفانُس و خانوادهٔ او را قطعاً به یاد دارید. ایشان اولین کسانی بودند که در یونان مسیحی شدند، و زندگی خود را صرف کمک و خدمت به مسیحیان کردهاند. خواهش میکنم 16 راهنماییهای ایشان را بجا بیاورید، و به آنان و تمام کسانی که با چنین صمیمیتی در کنار شما زحمت میکشند، تا آنجا که میتوانید کمک نمایید. 17 بسیار شادم که استیفانس، فرتوناتوس و اخائیکوس برای دیدن من به اینجا آمدهاند. ایشان جای خالی شما را پر میکنند و به جای شما به من کمک مینمایند. 18 آنان سبب شادی و دلگرمی من شدند و یقین دارم که نسبت به شما هم همینطور بودهاند. امیدوارم قدر زحمات چنین اشخاص را بدانید.
سلامها
19 کلیساهای ایالت آسیا سلامهای گرم میفرستند. آکیلا و همسرش پریسکیلا و همچنین سایر کسانی که در خانهٔ ایشان برای عبادت جمع میشوند، به شما سلام میرسانند. 20 اینجا، تمام دوستان از من خواستهاند که درودهایشان را به شما برسانم. با بوسهای مقدّس به یکدیگر سلام بگویید.
21 من، پولس، این درودها را به خط خودم مینویسم.
22 اگر کسی خداوند را دوست ندارد، لعنت بر او باد! ای خداوند مسیح، بیا! 23 فیض خداوند ما عیسی با شما باشد. 24 همهٔ شما که از آن عیسی مسیح هستید، محبتهای قلبی مرا بپذیرید. آمین.